دولت آمریکا با تداوم اقدامات ماجراجویانه، تفرقه افکنی، شعله ور کردن فرقه گرایی، حمایت از تروریسم و افراط گرایی خشن در صدد به مخاطره انداختن صلح و ثبات منطقه و دشمنی با منابع بر حق دولت و اتباع جمهوری اسلامی ایران است.
بازنگری فاجعه ایرباس
۱۷ روز قبل از پذیرش تاریخیترین قطعنامه قرنِ بیستم توسط رهبر ۸۷ ساله انقلاب اسلامی، فرماندهٔ ناو جنگی امریکایی با قلدری حریم آبهای سرزمینی کشورمان را هتک کرد و با توهم تهاجم هواپیمای مسافربری ایران به ناو جنگیش بیش از ۲۹۰ مسافر و خدمه این هواپیما را بر فراز کهنترین خلیجِ فارس جهان ساقط کرد و آب نیلگون خلیج فارس را خونین کرد.
امیر دریادار دوم ناصر سرنوشت، فرمانده عملیات جمعآوری اجساد قربانیان حادثه ایرباس، از پنجاه و چند روز زمان برای جمع کردن اجساد متلاشی شده و بقایای اجساد مسافران در شرایطی که هر آن در معرض حمله کوسهها و سفره ماهیها بودند سخن گفت.وی از شناسایی و جمع آوری ۱۷۸ جسد خبر داد و گفت: از ۲۹۷ مسافر و خدمه هواپیمای ایرباس تنها توانستیم اجساد پاره پاره و متلاشی ۱۷۸ مسافر را از سطح ابهای نیلگون خلیج فارس جمع کردیم. عزم آمریکاییها این بود که هر طور شده هواپیمای مسافربری ایران در هوا پودر شود، به همین دلیل دو موشک استاندارد شلیک کرد. موشکی با برد ۳۰۰ مایل که برای یک هواپیما که هیچ، برای سفینه هم کافی است. در حقیقت یک موشک هم برای ساقط کردن ایرباس کافی بود، اما امریکاییها همزمان دو موشک زدند. یکی به بال هواپیما اصابت کرد و دیگری به دم هواپیما.
شروع ماجرا
گسترش میدان جنگ از جبهههای غرب و جنوب غرب ایران به شهرها و مناطق مسکونی کشورمان توسط رژیم بعث عراق رفته رفته به دریا و هدف قرار دادن کشتیهای تجاری و باری ایرانی و غیرایرانی سرایت کرد. شکستهای پی در پی و عدم تحقق رویاهای صدام رییس جمهور دیکتاتور بعثی در جبهههای زمینی، امرا و فرماندهان نظامی این رژیم بی رحم را به این فکر انداخت که در سال دوم جنگ تحمیلی فشار بر مقامات سیاسی و نظامی ایران را در جایی خارج از میدان نبرد زمینی ادامه دهند.
به همین دلیل حمله به کشتیهای تجاری و نفتکشها در خلیج فارس در سال ۱۳۶۰ شروع شد. متخصصان جنگهای نابرابر مین گذاری سواحل بندر امام خمینی (ره) و حمله به دو کشتی تجاری در تاریخ ۳۱ دی ماه ۱۳۶۰ را با هدف غیر ایمن کردن خلیج فارس به اجرا گذاشتند. از سوی دیگر دولت فرانسه با واگذار کردن هواپیماهای سوپر استاندارد و موشکهای اگزوسه به عراق بر دامنه و ابعاد این حملات افزود با این حال شورای امنیت سازمان ملل به جز واکنش زبانی و کم اهمیت عکس العمل مناسبی به تجاوزات نامتعارف طرف عراقی نشان نداد.
اقدامات رژیم بعث عراق به همین جان ختم نشد. مقامات امنیتی و نظامی این کشور با همکاری با سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی کشورهای غربی حملات مشکوک و نامشخص نیروهای تفرقه انگیز را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دادند و همین اقدام کافی بود تا شورای همکاری خلیج فارس با شکایت به شورای امنیت سازمان ملل موفق به تصویب قطعنامه ۵۳۳ بر علیه کشورمان در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۶۳ و اعمال فشار بر مقامات کشورمان برای پایان دادن به حملاتی که ایران هیچ نقشی در آنها نداشت، شد این در حالی بود که از ابتدای شروع جنگ تا تابستان ۱۳۶۳، ۱۱۳ کشتی تجاری و باری در خلیج فارس مورد حمله موشکی و هوایی رژیم بعث عراق و مزدوران این کشور قرار گرفته بود.
جمهوری اسلامی ایران در زمستان ۱۳۶۳ رسما به دبیر کل وقت سازمان ملل اعلام کرد از هر اقدامی برای تامین آزادی و امنیت کشتیرانی در خلیج فارس استقبال و حمایت میکند، اما با این حال هدف قرار دادن کشتیها توسط رژیم بعث و مزدوران آنان متوقف نشد. آمار اعلام شده تا تیر ۱۳۶۶ حکایت از غرق میلیونها تن انواع کالا و تجهیزات از محموله کشتیها، نابود شدن بیش از ۴۰ کشتی تجاری، آسیب دیدن ۳۴ تن محموله و بار کشتیها و کشته شدن بیش از ۳۰۰ نفر از ملوانان و خدمه کشتیهای عبوری داشت.
سقوط ایرباس
از نتایج شوم ناامن شدن خلیج فارس و حمله وسیع به کشتیهای عبوری از خلیج فارس از سوی رژیم بعث عراق، سوء استفاده و دامن زدن ایالات متحده به ناامنیها و حمله به هواپیمای مسافربری کشورمان بود. هواپیمای مسافربری ایرباس آ ۳۰۰ کشورمان که از فرودگاه بندرعباس به سمت فرودگاه دبی بر فراز آبهای سرزمینی کشورمان در آبهای نیلگون خلیج فارس در محدوده جزیره «هنگام» در حال پرواز بود به وسیله دو موشک اگزوسیه شلیک شده از ناو وینسنس آمریکا که به آبهای سرزمینی ایران وارد شده بود، مورد اصابت قرار گرفت و همه مسافران و خدمه هواپیما با وضعیت بسیار تاسف باری به شهادت رسیدند.
متعاقب این حمله وحشیانه ناو امریکایی مقامات سیاسی و دیپلماتهای کشورمان در تاریخ ۱۴ تیر ۱۳۶۷ طی نامهای به رییس شورای امنیت سازمان ملل خواستار تشکیل جلسه فوق العاده شورا برای رسیدگی به این حمله وحشیانه شدند. نشست شورای امنیت ۱۱ روز بعد در تاریخ ۲۵ تیرماه با حضور علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت کشورمان و جرج بوش معاون وقت رییس جمهور امریکا تشکیل شد و نظرات هر دو طرف را گرفت.
اعضای این شورا در جلسه شماره ۳۸۳۱ خود در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ پس از بحث و تبادل نظر درباره مباحث مطرح شده از سوی مقامات دیپلماتیک هر دو کشور قطعنامه ۶۱۶ را تصویب کردند. مقامات سیاسی و دیپلماتیک کشورمان علاوه بر شورای امنیت به بازوی اجرایی سازمان ملل متحد یعنی سازمان هواپیمایی کشوری بین المللی-ایکائو شکایت کردند، اما این سازمان پس از بررسی میدانی و فنی این فاجعه به جای محکوم کردن طرف امریکایی به ابراز تأسف و تسلیت به بازماندگان این سانحه پرداخت.
واکنش آمریکایی
ساعاتی بعد از شلیک ویلیام راجرز، فرمانده ناو وینسنس به ایرباس ایرانی دریاسالار ویلیام کرو فرمانده وقت ستاد مشترک نیروی دریایی آمریکا با حضور در یک نشست خبری گفت: مسیر پرواز هواپیمای ایرانی، مستقیم به سمت پایین و رو به ناو یواساس وینسنس بود. وقتی که هواپیمای مزبور به اخطارهای مکرر ما توجهی نکرد وینسنس به سمت آن شلیک کرد تا از خودش در برابر هرگونه حمله احتمالی محافظت کند. هواپیمای ایرانی با سرعت ۴۵۰ گره دریایی (سرعتی که معمولا هواپیماهای جنگی با آن پرواز میکنند) در ارتفاع ۹۰۰۰ پایی از سطح دریا در حال کاهش ارتفاع و حرکت به سمت ناو آمریکایی بود و به همین دلیل هدف ناو وینسنس قرار گرفت.
ادعای دیگر کرو این بود که ایرباس ایرانی از دالان هوایی خودش خارج شده و بنابراین ویلیام راجرز، فرمانده ناو آمریکایی آن را با هواپیمای جنگی اف ۱۴ اشتباه گرفت.
یوری لیامین، کارشناس مسائل نظامی روسیه در گفتگو با خبرگزاری اسپوتنیک گفت: در چند ماه پایانی جنگ ایران و عراق، ایالاتمتحده بهطور مکرر به شناورهای ایران حمله میکرد و باعث تخریب چندین قایق موتوری و آسیب به یک شناور نظامی ایران شد. وی ادامه داد: آمریکا، تعمدا این کار را انجام داد. آنها میخواستند به ایران نشان بدهند اگر آنها را تهدیدی علیه کشتیهایشان ببینند حاضرند دست به هر اقدامی بزنند.
دولت دونالد ریگان با وجود نپذیرفتن مسوولیت این حمله وحشیانه و عذرخوانی نکردن بابت این اتفاق، اما پذیرفت مبلغ ۵۵ میلیون دلار به خانوادههای قربانیان و ۴۰ میلیون دلار بابت خسارت سقوط هواپیمای مسافربری به جمهوری اسلامی ایران بپردازد علاوه بر آن هیچ یک از خدمه ناو وینسنس محکوم نشدند حتی ویلیام راجرز فرمانده ناو جنگی آمریکا در پایان خدمت خود به دلیل این اقدام مدال شجاعت گرفت و به درجه بالاتر ارتقا یافت.
اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سپهبد قاسم سلیمانی رویدادی است که در امتداد خصومت ورزیهای دیرینه آمریکا علیه ایران قابل تحلیل و بررسی است. این خصومت ورزی در چهل و یکسال گذشته بی وقفه ادامه یافته است، اما برغم همه توطئه ها، همگام با ایستادگی ملت ایران در مقابل نظام سلطه، خیزشی انقلابی در بین ملتهای تحت ستم آغاز شد که آمریکا و رژیم غاصب فلسطین را به وحشت انداخته است.این بالندگی و اثر گذاری مرهون تلاش و جانفشانی شهدایی همچون سردار سلیمانی بوده است که با پیروزیهای بزرگ در میدان نبرد با دشمنان سبب تغییرمعادلات قدرت در منطقه شده اند.
آمریکاییها در همه این سالها تلاش کردند جمهوری اسلامی به شرایط با ثباتی نرسد. نابودی داعش با رشادتهای سردار سلیمانی، اما نتیجه اش بازگشت ثبات و جلوگیری از تسلط داعش بر منطقه بود. این تحول بزرگ نقشه امریکا برای تجزیه منطقه و ایجاد به اصطلاح خاورمیانه نوین را برهم زد. امریکا که ادعای امریکا مبارزه با تروریسم را بهانه مداخله در منطقه کرده بود در مقابل این تغییر دچار سرگردانی شد که نتیجه اش اقدام جنون آمیز ترامپ در ترور سردار سلیمانی بود. امریکا با این حرکت تروریستی در واقع ادعای مبارزه با تروریسم را پوچ وبی معنا ساخت.
حضرت آیت الله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ همچنین در بیاناتی در دیدار سران قوا، مسئولان و کارگزاران نظام با اشاره به نقش آمریکاییها در ایجاد گروه تروریستی داعش و حمایتهای نظامی و تدارکاتی از این گروهک، خاطرنشان کردند: ادعای تشکیل ائتلاف بر ضد داعش یک دروغ است، البته آمریکاییها با «داعشِ کنترلنشده» مخالفند، اما اگر کسی بخواهد واقعاً داعش را نابود کند، با او مقابله میکنند.
نقش سردار سلیمانی در ثبات منطقه
آمریکاییها از سال ۲۰۱۲ که گروههای تروریستی را در منطقه ایجاد کردند و قصد سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه و در اختیار قرار گرفتن عراق توسط تروریستها را داشتند، همواره سردار سلیمانی را سد محکمی در برابر خود میدیدند. این در حالی بود که آمریکا در همه این سالها به بهانه مبارزه با تروریسم و ایجاد امنیت به دنبال پر کردن جیب خود از ثروت کشورهای عرب منطقه بود. ترامپ در آغاز ریاست جمهوری اش سفر به عربستان را با همین انگیزه انتخاب کرد در حالیکه کشورهای عرب منطقه را «گاو شیرده» میخواند. ترامپ با القای "ایران هراسی"، در واقع به دنبال فروش سلاحهای آمریکایی ونجات کمپانیهای امریکایی از ورشسکتگی بود.
ایجاد ناامنی، جنگ و خونریزی در واقع از راهبردهای امریکا برای تامین منافع نا مشروع در منطقه است. آمریکا از جنگ دوم جهانی به بعد خود را قدرت بلامنازع و پلیس جهان تصور میکرد، اما طی یک دهه اخیرنشانههای زیادی ازافول قدرت آمریکا در عرصه جهانی آشکارشد.
سپهبد «قاسم سلیمانی» با اعتماد به نفس در مقابل تروریستهای تکفیری مورد حمایت امریکا، اسراییل و عربستان ایستاد و محور مقاومت در منطقه را سازمان دهی کرد.ترور سردار سلیمانی برای ترامپ و مشاورانش بر اساس تحلیلی غلط اقدامی در جهت به تعویق انداختن سقوط هیمنه و هژمونی این کشور بود؛ اما آمریکا با این اقدام نهتنها به هدف خود نرسید بلکه بهطور واضح آن را به آغازی برای پایان حضور خود در منطقه تبدیل کرد.
آمریکا با اقداماتش، گستاخانه موازین و هنجارهای بین المللی را بخاطر رژیم اسراییل وحفظ منافع نامشروع درغرب آسیا به بازی گرفته است. این روند امنیت منطقه و جهان را با خطری بزرگ مواجه کرده است. در چنین وضعیتی مسوولیت هراتفاقی برعهده امریکاست.
این اقدام تروریستی با هر انگیزه و بهانهای که صورت گرفته باشد، ناقض اصول و مقررات حقوق بین الملل است که از این جهت مسئولیتهای سنگین بین المللی را برای آمریکا در جامعه بین المللی ایجاد کرده است.
متعاقب این ترور، وزارت دفاع امریکا در بیانیهای اعلام کرد که به دستور ترامپ نیروهای نظامی امریکا به کاروان سردار سلیمانی حمله کردهاند. سردار سپهبد سلیمانی با نابودی داعش و خنثی کردن نقشههای تجزیه طلبانه امریکا و صهیونیسم در منطقه کار بزرگی انجام دادکه در تاریخ ماندگار خواد بود.
این جنایت، اما بعنوان اقدامی تروریستی از دو جنبه قابل پیگیری است. جنبه نخست ان دریافت پاسخی در خور و متناسب با این اقدام تروریستی است که بعنوان یک حق مسلم برای ملت ایران محفوظ است. بر اساس قوانین حقوقی و بین المللی حق مقابله به مثل در پاسخ به اقدام جنایتکارانه آمریکاییها برای جمهوری اسلامی ایران محفوظ است. ایران حق دارد از همه حقوق خود بر اساس اصول و موازین بینالملل برای اتخاذ اقدامات لازم و مقتضی در استیفای حق ذاتی دفاع مشروع خود طبق ماده ۵۱ منشور ملل متحد استفاده کند.
دولت جمهوری اسلامی ایران، ضمن آنکه از حق اقدام متقابل علیه دولت آمریکا برخوردار است، میتواند در راستای احقاق حقوق خود، اقدام تروریستی اخیر امریکا را به مراجع ذیصلاح بین المللی به ویژه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر ارجاع دهد. نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در همین خصوص در نامهای خطاب به «آنتونی گوترش» دبیرکل این سازمان ضمن اعلام اعتراض شدیداللحن جمهوری اسلامی ایران به اقدام جنایت کارانه آمریکا تصریح کرد: «جمهوری اسلامی ایران تمام حقوق خود تحت حقوق بینالملل را برای اقدامات لازم در استیفای حق ذاتی دفاع مشروع، محفوظ میدارد.»
شورای عالی امنیت ملی ایران نیز در نشست فوقالعادهای پس از ترور سردار سلیمانی با بررسی ابعاد مختلف این حادثه، "تصمیمات مقتضی" را اتخاذ کرد و بر اساس این تصمیمات "در زمان و مکان مناسب" امریکا با اقدام انتقامجویانه ایران روبرو خواهد شد.
نتیجه گیری
آمریکا در سالهای اخیرو بویژه در دوره ریاست جمهوری سراسر خلاف ترامپ با اقدامات خارج از مقررات بینالمللی و با اجرای دهها نقشه ترور و مداخلات نظامی و نقض تمامیت ارضی کشورها ماهیت سیاستهای زورگویانه و تجاوز کارانه خود را به نمایش گذاشت و نشان داد که رفتارش بر خلاف صلح و امنیت در عرصه بینالمللی است.
جمهوری اسلامی ایران همانگونه که اعلام کرده است، پیگیری حقوقی بینالمللی در ارتباط با ترور سردار سلیمانی را در تمامی سطوح ادامه خواهد داد و این اقدام تروریستی را نه میبخشد و نه فراموش میکند.دولت جمهوری اسلامی ایران، ضمن آنکه از حق اقدام متقابل علیه دولت آمریکا برخوردار است، مصمم است در راستای احقاق حقوق خود، اقدام تروریستی اخیر امریکا را به مراجع ذیصلاح بین المللی به ویژه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر پیگیری کند. دراین زمینه مستندات زیادی وجود دارد و امریکا باید پاسخگوی جنایات خود علیه ایران وکشورهای دیگر باشد.
امروز، اما شرایط منطقه و معادلات سیاسی و نظامی تغییر کرده است و ملتها و دولت برخاسته از ملتها این حضور را برنمی تابند. امریکا با این ترور علاوه بر ایجاد چالش برای موقعیت خود در منطقه؛ رژیمهای جنایتکار متحد خود را نیز در معرض پاسخ سخت از سوی جریان مقاومت قرار داده است.افکار عمومی در جهان امروز امریکا را مسوول ایجاد بحران و جنگ و نقض قوانین و معاهدات بین المللی میدانند و قطعا هزینههای ان برای عاملان این جنایت بمراتب بیشتر از بهره برداری تبلیغاتی کوتاه مدت آن خواهد بود.