هفتم تیر سال ۶۰ یکی از یاران انقلاب اسلامی و امام راحل به دست گروهک تروریستی منافقین به شهادت رسید.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز چهارمحال و بختیاری، شهید رحمان استکی سال ۱۳۲۹ در خانوادهای مذهبی در شهرکرد بهدنیا آمد، دوران تحصیل وی اغلب اوقات در مساجد و مجالس مذهبی میگذشت، پس از اخذ دیپلم و اتمام خدمت در سال ۱۳۵۱ به شغل آموزگاری روی آورد و پس از یک سال برای آشنایی و ارزیابی جریانات مبارزاتی و تجربه اندوزی به تهران هجرت کرد، اما به علت نیاز منطقه به توصیه دوستانش مجددا به شهر خود بازگشت.
در سال ۱۳۵۳ وارد دانشگاه شد و در همین ایام در جلسات درس استاد محمد تقی جعفری و جلسات مخفی درس شهید آیتالله سید محمدحسین بهشتی شرکت میکرد، در سال ۱۳۵۷ در رشته علوم تربیتی فارغالتحصیل شد و همزمان با اوج مبارزات مکتبی قهرمان ایران به زادگاهش شهرکرد بازگشت و با مدیریت و دوراندیشی منحصر بهفرد خویش، سازماندهی اکثر راهپیماییها و تظاهرات عظیم را برعهده داشت. ایمان قوی و شهامت زیادش سبب شده بود که وی بدون هیچ ترس و واهمهای اجرای مراسم را خود قبول کند.
استکی بهعلت شناخت عمیق از مبانی اسلام، توانست گروه زیادی از دانش آموزان را با شرکت دادن در جلسات مخفی به صحنه مبارزه بکشاند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی که از فقدان تشکیلات منسجم اسلامی و عدم تشکل نیروهای مبارز مسلمان رنج میبرد، در فکر چاره افتاد و با اعلام تأسیس حزب جمهوری اسلامی پس از تحقیق و با توجه به شناخت قبلی که از استادانی همچون شهید آیتالله بهشتی و حجتالاسلام باهنر داشت، به کمک تعدادی از برادران، مقدمات تأسیس دفتر حزب جمهوری اسلامی شهرکرد را به انجام رسانید.
پس از مدتی که خود در حزب فعالیت کرد، به رغم میل باطنی برخی و با اصرار برادران مسلمان بهعنوان معاون آموزشی و کفیل ادارهکل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری انتخاب و صادقانه با خدمات شبانهروزی به رتق و فتق امور پرداخت.
با آغاز انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی که لزوم انتخاب فردی با تقوا، مکتبی، صادق (همانطوری که شهید استکی بارها گفته بود: وکالت را بهعنوان یک وظیفه الهی باید پذیرفت و نه یک پست و مقام و مایه فخر) ضروری به نظر میرسید، حزب جمهوری اسلامی شهرکرد با توجه به معیارهای فوق استکی را بهعنوان نامزد انتخابات معرفی کرد که با رأی قاطع مردم به مجلس شورای اسلامی رفت.
شهید استکی بهراستی مجاهد راه خدا بود و از جان و مال و دلبستگیهای خانه و خانواده تطهیر شده بود و هیچ چیز جز مکتب و مردم برایش اهمیت نداشت. آنقدر پاکباخته و دلسوز انقلاب اسلامی بود که بارها بهعنوان پند و اندرز به همرزمانش میگفت: «برادران و خواهران! ضد انقلاب، گروهکهای منحرف و منافق اکثر اوقات برای نیات باطل خود حرف حق میزنند، باید هوشیار بود و بیدار که مبادا در طول مبارزه این مسئله مهم را از یاد ببریم و غافل باشیم.»