ساعت۶:۳۰ صبح جمعه؛ جمعیت ایستاده مقابل مسجد النبی نارمک از جمعهای متفاوت خبر میدهند.
سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یک لازمه مهم دارد؛ رعایت شیوه نامههای بهداشتی برای تضمین سلامت مردم عزیز ایران.
برای تحقق همین موضوع مسؤولان اجرایی، هموطنان سحر خیز را به رعایت فاصلهها و استفاده از خودکار شخصی توصیه میکنند.
در مقابل در ورودی مو سپیدانی منتظرند تا نخستین آرای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را در صندوق بیاندازند. آقایی عصا در دست و شناسنامه در دست دیگر دارد. برایش صندلی میآورند تا دقایقی بنشیند و سپس مراحل رأی گیری انجام میشود.
میگوید؛ برای ادای دین به خون دوستان شهیدم آمدم. اولین نفر آمدم تا شرمنده شان نشوم.
موقع بدرقه او چشمم به صف شکل گرفته مقابل در افتاد. نگاهی به ساعت انداختم. ساعت ۷:۱۵ دقیقه و صفی از پیر و جوان که برای ایران آمده اند.
با هر کدام که صحبت میکردیم در کلامشان عشق به ایران موج میزد.
از برخی وعده و وعیدها خسته بودند، اما همچنان به خاک آباء و اجدادی شان دلبسته؛ امیدوار بودند به آینده ایران و میگفتند همین امید آنها را پای صندوق رأی آورده است.
مردم وفادار ایران یکی یکی میآمدند و رأیشان را به صندوق میانداختند. برخی از بزرگترها با بسم الله نزدیک صندوق میآمدند و پس از انداختن برگه رأی پس از آرزو برای انتخاب فرد اصلح صلوات میفرستادند.
از گوشهای از مسجد صدایی به گوش رسید. بانوی خبرنگاری که به زبان ایتالیایی و به کمک مترجم از مردم درباره علت حضورشان میپرسید.
آقایی که حاضر به مصاحبه با او شده بود در پاسخ به اینکه چرا شرکت کردی گفت:، چون ایران خاکمان است، جانمان است، برایش خون دادیم و برایمان عزیز و مهم است.
تأثیر صحبتهای محکم او را میشد در چهره خبرنگار خارجی و همراهش دید.
از سربازی که قبل از آغاز زمان خدمت آمده بود رأیش را به صندوق بیاندازد تا جانبازی که چشمش را در راه وطن داده بود و میگفت، حاضرم هزار بار جانم را برای آزادی میهنم فدا کنم. چیزی جز نجابت، صبر، فهم و شعور در ذهن خلق نمیکنند. همه اینها خالق قابهایی شدند که با وفایشان ناب شد.