میان همه تحلیل و تفسیرهایی که بر نتیجه حضور ما در انتخابات میشود، این بار بیایید از منظر یک وعده صادق به این نقش آفرینی مشترک ملی نگاه کنیم.
این نویسنده و استاد دانشگاه در ادامه توضیح میدهد: مفسران در تفسیر این آیه بر این باورند که خداوند حتی سعادت و شقاوت ملتی را بدون عملکرد خود آنها رقم نمیزند یا لطف و عذاب خداوند بدون مقدمه و بدون توجه به اعمال و عملکرد آنها شامل حال ملتی نخواهد شد؛ در حقیقت سعادت و شقاوت جامعه را خود آن مردم رقم میزنند؛ اینکه بگوییم یک مردمی از یک کشوری شانس بیاورند و وضعیتشان مناسب شود یا یک قومی بدشانس بوده و چنین بلایی بر سرش آمده اینها هیچ مبنایی ندارد؛ خدا وعده داده اگر شما درست عمل کنید من هم یاری میکنم. من هم پشت شما را خواهم داشت.
مصادیق تحقق این آیه شریفه در تاریخ فراوان است. دکتر رجبی توضیح میدهد: مثل جنگ بدر که اصلاً قابل قیاس با هم نبودند مسلمانها با دشمنی که سرتاپا مسلح بود و سه برابر مسلمانها تجهیزات داشتند؛ اما وقتی مسلمانها در مسیر صحیح قرار گرفتند و رهبر الهی را یاری کردند خدا هم یاری شان کرد و آن پیروزی بزرگ حاصل شد.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه اضافه میکند: برعکس در جنگ احد وقتی پیغمبر را نافرمانی کردند نتیجه اش هم شکست شد. در آغاز پیروز شده بودند، ولی وقتی بخشی از مردم فرمان رسول خدا را نادیده گرفتند و خلاف آن عمل کردند آن بلا به سرشان آمد و پیروزی از دست رفت و مسلمانها شکست سختی خوردند؛ این یک اصل کلی است.
این وعده الهی، بعد از رحلت پیامبر هم بارها نادیده گرفته شد. این استاد تاریخ اشاره میکند: مثلا حضرت علی علیه السلام یک انقلاب اساسی در وضعیت اقتصادی جامعه ایجاد کرد؛ تمام آن رانتها را از بین برد و حتی اموالی که خلفای پیشین به ناحق به بعضی از نورچشمیها و نزدیکان خودشان داده بودند مصادره و در بدنه جامعه تزریق کرد. فقر را ریشهکن کرد، ولی متاسفانه آن جامعه که منحرف شده بود شکرگزار این نعمت حضرت علی نبود و به درستی حضرت را یاری نکرد؛ رسانه و تبلیغات در دست دشمن بود؛ معاویه که از طرف حضرت علی اذل شده بود چنان تبلیغاتی علیه حضرت کرد و او را قاتل خلیفه پیشین قلمداد کرد و تلاش کرد صلاحیت حضرت را زیر سوال ببرد؛ حتی با تبلیغات گسترده کار را به جایی رساند که امیرالمومنین علیه السلام را که وصی رسول خدا و اولین کسی بود که به ایشان ایمان آورده بود به عنوان کسی که اهل نماز نیست تلقی کنند.
استاد رجبی دوانی سپس به دوران ولایتعهدی امام حسن مجتبی (ع) اشاره و این طور روایت میکند: در پی شهادت امیرالمومنین علیه السلام به خواست خود مردم وجود مقدس امام حسن مجتبی به امامت رسید؛ اما زمانی که معاویه حاکم یاغی شام برای رسیدن به آمال و آرزوهای خودش به قلمرو امام حسن مجتبی علیه السلام لشکر کشید، حضرت مردم را به میدان فراخواند که بیاید و با این تبهکار مقابله کنید؛ اما عوامل معاویه در داخل قلمرو امام یک دوگانه جنگ و معیشت پدید آوردند و یه اصطلاح دو قطبی سازی کردند. با این توجیه که دوباره میخواهد جنگی رخ دهد چقدر کشته دهیم چقدر زخمی دهیم؛ در حالی که معاویه دنیای ما را تامین میکند یک فضای این گونه پدید آوردند در حالی که امام مجتبی علیه السلام مانند پدر بزرگوارش که با رانتخواریها مقابله و عدل کامل اقتصادی را پیاده کرده بود، دنیای اینها را هم تامین میکرد؛ اما از راه حلال و درست؛ با این حال جامعهای که به هر حرام خواری عادت کرده بود معاویه را ترجیح داد؛ لذا نتیجه اش چی شد؟ حکومت حق اهل بیت علیهم السلام از دست رفت.
تاریخ صدر اسلام شبیه به این، انتخابهای نادرست زیادی را در خود ثبت کردهاست. شبیه به زمانی که مردم کوفه به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند که ما با شما همراهیم و اشتباه کردیم که با آن انتخاب غلط با معاویه کنار آمدیم؛ اما باز خطا رفتند و نتیجه انتخاب غلطشان نه فقط برای مردم آن عصر که تا نسلها و عصرهای متمادی باقی ماند.
دکتر رجبی دوانی ادامه میدهد: از امام باقر علیه السلام حدیث داریم که میفرمایند خدا مقدر کرده بود که در سال ۷۰ حکومت علوی مجدداً برپا شود، ولی فاجعه کربلا این امر را به تعویق انداخت؛ یعنی اگر مردم کوفه همانطور که در نامهها نوشته بودند و به امام حسین قول داده بودند او را همراهی میکردند، امام که حرکتش را در سال ۶۱ هجری قمری آغاز کرده بود تا سال ۷۰ حکومت منحوس بنی امیه از بین میرفت و حکومت علوی توسط امام حسین علیه السلام ایجاد میشد و این همه بدبختی تا امروز متوجه امت اسلام نمیشد؛ به شرطی که خود مردم پای حرفشان میایستادند.
شرایط مدینه بعد از آن اسف بار شد. مدینهای که امام حسین (ع) حرکتش را از آنجا آغاز کرده بود سال بعد از فاجعه کربلا دچار حمله شدید عوامل یزید شد. دکتر رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ میگوید: یزیدیان جان و مال و ناموس مردم را به باد دادند تا جایی که مردم آرزو میکردندای کاش با حسین ع رفته بودیم تا این بلا به سرمان نمیآمد؛ دلشان خوش بود که فاجعه کربلا برای اینها اتفاق نیفتاده؛ در حالی که جلوی چشمشان چه فضاحتهایی که پدید نیامد، به زنان و دخترانشان چگونه هتک حرمت کردند، اموالشان را به غارت بردند و بعد تازه گفتند بیایید با یزید بیعت کنید!
کتاب تاریخ هر چند تا امروز بسیار ورق خورده عبرتهای آن، اما هنوز کهنه نشده است. دکتر رجبی معتقد است: انقلاب اسلامی ایران تاریخ مصرف ندارد؛ ارزش هایش با فطرت پاک انسانی عجین است و متعلق به زمان خاصی نیست؛ جامعه ما اگر یک جاهایی دچار ایستائیها یا عقب رفتهایی شد به سبب سیاستهای نادرست و میدان دادن به آدمهای نااهل و نامحرم بوده که اینها آمدند پستها و مسئولیتها را به دست گرفتند و انقلاب را تا حدی از مسیر خودش دور کردند؛ هر چند به لطف الهی، چون رهبری انقلاب رهبری مشروع و پایبند به ارزشهای انقلاب و امام بود این سیاستهای غلط را که برخی با خیانت همراه بود و برخی هم با هدایت دشمن از خارج طراحی میشد، خنثی کرد.
این پژوهشگر تاریخ در پایان با استناد به آیه شریفهای که شرح آن آمد ابراز امیدواری کرد: اگر ما با انتخاب درست دولتی را انتخاب کنیم که ولایتمدار و باورمند به رهنمودهای ولایت و انقلابی باشد و روح جوانی در آن حاکم باشد همان تحولی که لازم است پدید خواهد آمد؛ این یعنی ما خودمان را تغییر میدهیم و خدا هم وعده طبق وعدهای که داده عمل میکند و ما انشاءالله طعم شیرین حکومت اسلامی را خواهیم چشید. یقین بدانید اگر یک دولت انقلابی و ولایی روی کار بیاید و چهار، پنج مورد اقدام اساسی انجام دهد که مردم بدانند حکومت اسلامی چگونه به فکر آنهاست و رنجهای آنها را از بین میبرد خواهید دید که بهتر از آن دهه اول انقلاب، مردم ما رشد سیاسی خودشان را نشان خواهند داد و با تبلیغات و دشمنیها به سوی انتخابهای غلط منحرف نخواهند شد.