خانم رضوان حکیمزاده، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و معاون وزیر آموزش و پرورش در جلسه مجازی مقام معظم رهبری با اساتید دانشگاه، پیشنهادها و نقطه نظرات خود در خصوص ارتقای عدالت آموزشی را عنوان نمود.
سخنم را پس از نام حُسنای خداوند متعال، مزین میکنم به «زینت سلام» و آن را توام با «ادای احترام»، اهدا مینمایم به میزبان گرانقدر این ضیافت برخاسته از «علم» و آراسته به «معلم»، یعنی «مقام معظم رهبری» و نیز یکایک حضار ارجمند، ضمن سپاس از سنت فرصتآفرینی حضرت عالی، بهعنوان عضو کوچکی از جامعه دانشگاهی کشور، نقطه نظرات خود پیرامون «عدالت آموزشی» مبتنیبر مطالبات جناب عالی در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی درخصوص مقوله عدالت را به اجمال ارائه مینمایم.
حضرت عالی در بیانیه گام دوم انقلاب اشاره فرمودید:
عدالت در صدر هدفهای اولیه همه بعثتهای الهی است و کلمهای مقدس در همه زمانها و سرزمینها است. هرچند جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است، اما دلهای مسئولان بهطور دائم باید برای رفع محرومیتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بهشدت بیمناک باشد. همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو مورد قبول نیست. بر این اساس و با عنایت به تاثیر آموزش قبل از دانشگاه بر ورودیهای آموزش عالی میتوان گفت تحقق عدالت آموزشیِ قبل از دانشگاه میتواند در ارتقای جایگاه دانشگاه بهعنوان بستر عدالت اجتماعی و ابزار تحرک طبقاتی بسیار موثر باشد.
شایان ذکر میدانم آسیبشناسی «وضعیت موجود»، با هدف دستیابی به «وضعیت مطلوب»، هرگز بهمعنای نادیده گرفتن دستاوردهای ارزشمند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در زمینه ارتقای عدالت آموزشی نبوده و نیست. همان موفقیتهای ذیقیمتی که «گسترش پوشش تحصیلی در دوره آموزش عمومی» به نرخ چشمگیر بالای ۹۸درصد و قرار گرفتن در جمع کشورهای پیشرو ازجمله آنهاست.
همچنین جای بسی مباهات است که با حمایت و هدایتهای حضرت عالی، نهتنها این مجال فرصتآفرین برای کودکان ایران اسلامی فراهم شده، بلکه برای کودکان اتباع خارجیِ مقیم ایران نیز حق بر آموزش، بهرسمیت شناخته شده است و ما مفتخر هستیم، علیرغم کمبودها و کاستیهای ناشی از تحریمهای ظالمانه، فرصت دسترسی به آموزش رایگان را برای بیش از نیممیلیون از دانشآموزان اتباع خارجی پناه آورده به میهنمان فراهم آوردهایم. بهگونهای که امروزه این عزیزان، نهتنها فرصت دسترسی به آموزش دارند، بلکه میتوانند بدون هیچگونه تبعیض و تفاوتی، همراه دانشآموزان ایرانی در مدارس و کلاسهای درس حضور بیابند و درتمام فعالیتهای علمی، آموزشی، پرورشی، فرهنگی، هنری مشارکت نمایند. این درحالی است که در بسیاری از کشورهای برخوردار از امکانات بیشتر و مدعی حقوق بشر، فرصت دسترسی به آموزش برای مهاجران و پناهندگان، صرفا بهصورت جداگانه و عموما در اردوگاههای پناهندگان میسر است.
افزایش نسبت برابری دختران در دسترسی به آموزش درتمامی دورههای تحصیلی که بعضا در آموزش عالی به افزایش درصد دختران نیز منجر شده است، همچنین «افزایش مدارس شبانهروزی» در مناطق عشایری و روستایی در راستای فرصتهای ادامه تحصیل دختران دانشآموز نشانه غرورآفرین دیگری از حرکت رو به رشد در جهت ارتقای عدالت آموزشی است.
اما در این مقوله، موضوع قابل تامل و شاید نگرانکننده، ناظر به «محدود کردن معنای عدالت آموزشی به دسترسی به آموزش» میباشد!
حال آن که حضرت عالی در دیدار با جمعی از فرهنگیان در تاریخ ۱۱شهریور ۱۳۹۸به نیکی به این نکته اساسی اشاره فرمودید که: «عدالت آموزشی» در مبنای واقعی و معنای حقیقیِ آن، «نصیب آموزشی یکسان» است. بدین معنا که علاوهبر دسترسی به آموزش، ایجاد فرصتهای یاددهی- یادگیری برابر، برای همه فرزندان این ملت رشید، مجدانه مدنظر قرار گیرد. بهگونهای که در شرایط تحصیلی دانشآموزان پایتختنشین با دانشآموز فلان منطقه محروم و نیمهمحرومِ واقع در دوردستها، هیچگونه تبعیض و تفاوتی وجود نداشته باشد.
در یک فرآیند آسیبشناسی باید اذعان کرد که دو موضوع بیش از بقیه موارد در ایجاد شرایط نابرابر یادگیری بسیار مؤثر بوده است:
الف- حرکت شتابزده بهسمت خصوصیسازی آموزش وتنوع بخشیدن به مدارس با گروهبندی و جداسازی دانشآموزان
ب- اتخاذ سیاستهای ناصواب در بهکارگیری کمی و کیفی معلمان در مناطق کمتر برخوردار
درحالیکه به برکت انقلاب اسلامی و در سالهای نهچندان دور، با ابتکار شهید بزرگوار رجایی تنوع مدارس برچیده شد و همه دانشآموزان، طبقات تفاخرآمیز خویش را پشت در مدارس جا میگذاشتند و فرزندان اقشار مختلف، همسان و همسو و درکنار هم به مدرسه میرفتند، حرکت شتابزده بهسمت خصوصیسازی آموزش، ناخواسته باعث «بازتولید طبقات اجتماعی» از طریق نظام آموزشی گشته و مدرسه که باید امکانی برای بروز استعدادها و تواناییهای فرزندان این سرزمین بدون درنظر گرفتن طبقه اجتماعی و اقتصادی باشد، عملا به مکانی برای تبعیض اجتماعی تبدیل شده و این ادعا که افزایش خصوصیسازی با برداشتن بار از روی دوش دولت به کیفیت بهتر مدارس دولتی منجر میشود عملا باعث غفلت از کیفیت در مدارس دولتی گشت و بهتبعآن، آموزش عالیِ باکیفیت در دانشگاههای دولتی که همواره بستر تحرک اجتماعی طبقات مختلف جامعه را فراهم کرده است، عملاً نصیب دانشآموزان طبقات برخوردار جامعه میشود که قبل از دانشگاه در مدارس خاص درس میخوانند و بهمدد حمایت خانواده، کلاسهای کنکور و از همه مهمتر، برخورداری از معلمان مجرب و متبحر، صندلیهای رشتههای بهتر و پرطرفدار را بهخود اختصاص میدهند و دانشآموزان مدارس دولتی، خصوصا در مناطق کمتر برخوردار امکان ورود به دانشگاههای دولتی با کیفیت را کمتر بهدست میآورند.
از نظر سیاستهای جذب معلمان نیز باید اشاره کرد در مناطق محروم که قاطبه دانشآموزان بهدلیل عدم برخورداری از خانوادههای مستطیع، از حمایت خانوادهها محروم و از دسترسی به سایر امکانات فرهنگی نیز بینصیبند، بدونتردید حضور زنده و ارزنده یک معلم حاذق، که اِشراف شایانی به مبانی علمی و مبادی معلمی داشته باشد، میتواند تا حد زیادی این کمبودها را جبران نماید. اما متاسفانه عملا اینگونه نشده است و تراکم بالای دانشآموز در کلاسهای درس مدارس دولتی و مناطق حاشیه شهرها بهدلیل کمبود معلم و فضای آموزشی، همچنین عدم بهکارگیری سیاستهای تشویقی در جذب معلمان باتجربه در مناطق کمتر برخوردار از سویی و بهکارگیری معلمان غیررسمی، کمتجربه و سرباز معلم آموزشندیده از سوی دیگر، باعث شده است که محرومیتهای آموزشی و فقر یادگیری فرزندان طبقات کمتر برخوردار این مرز و بوم، مضاعف گردد.
از طرفی برخی ابعاد نابرابری با مجازی شدن آموزشها بیشتر نمایان شد. عدم دسترسی تعداد قابلتوجهی از دانشآموزان مناطق کمتر برخوردار به زیرساختهای فناوری، پهنای باند مطلوب و همچنین گوشی هوشمند یا تبلت باعث شد کودکان زیادی پشت «دیوارهای ناپیدای مدرسه مجازی» جا بمانند. گرچه با سعی و صبر جاهدانه و همت و حمیت مجاهدانه جامعه تلاشگر فرهنگیان، خاصه راهبران آموزش و معلمان روستایی و عشایری، از طریق برگزاری کلاسهای حضوری و توزیع درسنامهها و همچنین ارائه آموزشهای باکیفیت در مدرسه تلویزیونی ایران توسط معلمان مجرب از بروز فاجعه ترک تحصیل جلوگیری شد، اما در هرحال کودکان عمق تفاوتها در نداشتن یا کم داشتن را با تمام وجودشان درک کردند.
با علم به موانع و محدودیتهای پنهان و آشکار در شرایط مذکور، برای ارتقای عدالت آموزشی و کاهش فاصله طبقاتی در نظام آموزشی و با شعار «نهضت نصیب آموزشی یکسان برای فرزندان ایران»، موارد ذیل که برگرفته از مطالعات پژوهشی متعدد و تجارب میدانی اینجانب است، خدمت حضرت عالی تقدیم میگردد:
الزامی کردن دوره پیشدبستانی در مناطق محروم و دوزبانه بهصورت رایگان، برای کاهش فاصله آمادگی دانشآموزان برای مدرسه در این مناطق، خصوصا از منظر تسلط به زبان ملی که لازمه یادگیری و ارتباط با برنامه درسی است.
اصلاح سیاستهای کنونی جذب معلمان در مناطق محروم و کمتر برخوردار و اختصاص مشوقهای لازم برای بهکارگیری معلمان آموزشدیده و افزایش ظرفیت برای دانشآموزان مناطق عشایری و روستایی در دانشگاه فرهنگیان که باعث ماندگاری معلمان بومی و باانگیزه در این مناطق میشود.
عزم ملی در تولید «تبلت تخصصی آموزشی»، بههمراه «سیم کارت اختصاصی دانشآموز»، علاوهبر در اختیار قرار دادن هزاران کتاب و منبع آموزشی و ایجاد فرصتهای برابر یادگیری، از درگیر شدن دانشآموزان و لطمه از آسیبهای فضای مجازی بدون نظارت جلوگیری مینماید.
اصلاح سیاست کالایی شدن و خصوصیسازی شتابزده آموزش و کاهش طبقهبندی دانشآموزان و تنوع مدارس.
طراحی، تدوین و اجرای برنامه کیفیتبخشی به مدارس دولتی، برای ایجاد اعتمادبهنفس در دانشآموزان و مدیران و معلمان زحمتکش این مدارس و رفع دغدغه خانوادهها در این خصوص.
رهبر بزرگوار
بهعنوان یک معلم کوچک دانشگاه و نیز بهعنوان خدمتگزاری کوچک در نهاد عظیم تعلیم و تربیت، به نوبه خود و به نمایندگی از جامعه فرهنگیان و دانشگاهیان عزیز و همچنین کودکان، نوجوانان و جوانان ایران زمین، از اینکه با گشادهرویی پذیرای این جمع دانشگاهی گشتید و با گشادهدستی ما را میهمان کلام نافذ و اشارات ارشادگر مینمایید، غایت قدردانی را دارم و به پاس آن که نسبت به موضوع مهم نصیب آموزشی یکسان هماره تأکید و تأیید مُجد داشته و دارید، صمیمانهترین مراتب سپاس خویش را تقدیمتان مینمایم.
امید که در سایهسار الطاف الهی و با بذل عنایات اصولی حضرتعالی، «آموزش و پرورشِ با کیفیت بهعنوان یک حق برای همه دانشآموزان در جایجای میهن عزیز اسلامی» بهرسمیت شناخته شود و برای تحقق آن «برنامه عمل ملی» تدوین شود.\
انشاءالله