اقوام ایرانی چند نوع کلاه محلی داشتهاند؟
انواع کلاه محلی اقوام ایرانی را بشناسید.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، قدیمیترها بیشتر از اهمیت کلاه باخبرند. اگر از پدر یا مادربزرگهای خود بپرسید، شاید به شما بگویند که در گذشته مردها بدون کلاه بیرون از خانه نمیرفتند!
این نشان میدهد که چقدر کلاه یا سرپوشی مانند دستار برای مردان اهمیت داشته و جزیی از وقار آنها محسوب میشده است، آنقدر که ضربالمثل سرت بیکلاه نماند نیز در فرهنگ خود ساختهایم!
چند سالی است که پوشاک محلی هم جزوی از جذابیتهای گردشگری شده است. هر چقدر مردم یک شهر به لباسشان وفادارترند، مسافران احساس اصالت بیشتری در آن منطقه لمس میکنند و به تبع، بعد از این که برگشتند با آب و تاب بیشتری از لباسهایی که دیدهاند در کنار مناظر بکر جاذبهها، صحبت میکنند.
حالا تصورش را بکنید، آدم با حوصلهای هم پیدا شود و از داستانهای پشت این لباسهای محلی برایشان بگوید! دیگر تا عمر دارند یادشان نمیرود که کدام لباسها نشانه تأهل بود و کدام جایگاه اجتماعی!
هر کدام از اجزای پوشاک محلی، هویت جداگانهای برای خودشان دارند که در کنار هم، فرهنگ آن قوم را تعریف میکنند. بنابر این، اگر اجزای این پوشاک را یاد بگیریم، با دیدن هر کدام از آنها، به راحتی تشخیص میدهیم که آن لباس به کدام گروه برمیگردد.
به صورت کلی، کلاه و سربند نقش مهمی در پوشاک زنان و مردان ایرانی داشته است و هیچ قومی را پیدا نمیکنیم که کلاه یا سربند نداشته باشد. حتی در دورههای مختلف تاریخی، سربندها و کلاهها را همچنان میبینیم.
کلاه خسروی و شوکله بختیاریها
کلاه یکی از ۴ عنصر مهم پوشاک بختیاریهاست که بخشی از هویتشان محسوب میشود. تا حدود قرن ۱۹ میلادی، کلاه خانهای ایل با مردان دیگر فرق میکرد؛ خانها کلاه سفید به سر میگذاشتند و باقی مردان کلاه مشکی؛ اما به مرور این تفاوت از میان رفت و میبینیم از سده ۲۰ میلادی همه کلاهها مشکی شدند.
در میان بختیاریها دو نوع کلاه تداوم پیدا کرد که نامهایشان «خسروی» و «شوکْله» (شبکلاه) است. این دو کلاه از نظر شکل و رنگ با هم متفاوتند: کلاه خسروی سیاه رنگ و استوانهای شکل است و شب کلاه، معمولا قهوهای روشن یا تیره، به شکل نیمدایره و از جنس نمد است.
همانطور که از نام آن مشخص است، کلاه خسروی را خانها و سالخوردگان ایل روی سرشان میگذاشتند، نامی که از خسرویی دوران باستان الهام گرفته است، اما شوکله برای مردان جوان بختیاری، چوپانان و مردان فقیر بود.
کلاه نمدی گیلکها
لباسهای محلی در میان تالشها و گیلکهای استان گیلان کمی متفاوت است. دامداران کوهستان (گالشها) در نواحی کوهستانی، نوعی کلاه پوستی را استفاده میکنند، اما بین بیشتر گیلکها کلاه نمدی مرسوم است. حتما آنها را در لباسهای محلی خود دیدهاید. این کلاه نمدی معمولا از پشمی تهیه میشود که بافت زمختی دارد.
تیلپاق یا تلپک ترکمن
تیلپاق (کلاه پوست) از کلاههای با هیبت ترکمنی است که به خاطر اندازه آن شاید بیشتر به چشم ما بیاید. احتمالا رنگهای مختلفی از این کلاه پوست را دیدهاید. تیلپاقها را معمولا به رنگهای سیاه یا قهوهای قرهگل میدوزند. تیلپاقهای سفیدرنگ به طایفه تکه و گروههای همسایه آنها برمیگردد.
این تیلپاق را روی عرقچینی به نام برک میگذارند.
کلاه دوگوشی قشقایی
کلاه نمدی کوتاه و سیاه رنگ یا مخروطی و بوقی شکل که از پوست بره تهیه میشد، بِرک نامیده میشد که نوع استوانهای و بلندش، شبیه کلاههای عصر قاجار بود؛ اما در جریانی که در دوره رضاخان جهت متحدالشکل کردن لباسها شکل گرفت و پوشیدن لباس محلی منع شد، مدتی قشقاییها نیز مانند سایر اقوام مجبور به سر گذاشتن کلاه پهلوی شدند.
با برکناری رضاخان، ناصرخان قشقایی، کلاه نمدی قدیمی قوم خود را با اضافه کردن دو زبانه روی گوشها به دو طرف آن، بازسازی کرد و به کلاه دو گوشی معروف شد. این کلاه معمولا از نمد خرمایی، خاکستری یا بژ، تهیه میشود.
درباره طراحی این کلاه، داستانی محلی وجود دارد که گفتهاند: «محمدرضا در دوران پادشاهی، دختری از خانواده ناصرخان قشقایی را خواستگاری میکند، اما به او جواب منفی میدهند. او نیز عصبانی میشود و میگوید چطور جرأت میکنید به پادشاه جواب منفی بدهید، قشقاییها هم با جسارت میگویند اگر پادشاهی به تاج است که از فردا همه ما تاج بر سر میگذاریم؛ بنابر این کلاهی شبیه تاج طراحی میکنند و همه روی سر میگذارند».
اگر کلاه را با تاجهای پادشاهی که در موزه جواهرات هستند، مقایسه کنید، متوجه میشوید که چقدر شبیه تاج است. عدهای نیز میگویند این طراحی از تاج جمشید در اساطیر ایران، الگو گرفته است.
پیچ و کلاو کردها
میدانیم که در بخشهای مختلف ایران از اقوام کرد، ساکن هستند و فقط به بخش غربی محدود نمیشوند. لباسهای کردی در هر بخش با دیگر بخشها اندکی تفاوت دارد. البته شاید تصویر لباس کردی با دستار در ذهن شما باشد، اما بعضی کلاه هم روی سر میگذارند که معمولا همراه با دستار است. معمولا نوع بستن دستارها و سربندها است که تفاوت را مشخص میکند.
کردهای کردستان، کلاو به سر میگذارند و دستار (پیچ) را دور آن میپیچند و کردهای کرمانشاه، کِلاو میپوشند و سَروَن (سربندهایی ابریشمی) را به دور آن میپیچند که اغلب سیاه و سفیدند.
گفته میشود کردهای آذربایجان، گاه، کلاه موهر بافته محلی بر سر خود میگذارند یا شددا که نوعی سربند است با لبههای حاشیهدار و دور عرقچین، بسته میشود.
درباره کردهای خراسان نیز میگویند باشلق به سر میگذارند که کلاهی سیاه و منگولهدار است. شالی هم به دور این کلاه میپیچند. علاوه بر باشلق، کلاه نمدی یا خزی نیز استفاده میکنند.
سخن پایانی
انتظار نداشته باشید در دوران مدرنی که زندگی میکنیم، پا به هر منطقهای بگذارید، با همه این لباسهای اصیل محلی روبرو شوید. متأسفانه امروز، تنها در برخی مناطق و بین عدهای از مردم، همه ظرایف متعلق به لباسهای محلی با قاعده و قوانین آن رعایت میشود.
یکی از مسائل مهم و تأثیرگذار در کمرنگشدن پوشاک محلی بهخصوص کلاهها، قانون متحدالشکل شدن لباس مردم ایران بود که جهت اصلی آن به سمت عشایر و مردم روستاها نشانه رفت تا لباسهای سنتی آنها به پوشاک اروپایی و کلاههای متنوع آنها به کلاه پهلوی تبدیل شود.
این قانون که موجب از بین رفتن برخی لباسهای محلی یا ایجاد تغییرات بین آنها شد، حدود سالهای ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ در مجلس، تصویب شد و به اجرا درآمد.