یکی از آیاتی که ولایت امیرالمومنین (ع) و سایر ائمه را اثبات میکند، آیه ولایت است که آیه پنجاه و پنجم از سوره مائده که درباره ولایت خدا، رسول و ائمه (ع) میباشد.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سيما، آیه ولایت (مائده: ۵۵) به ولایت خدا، پیامبر (ص) و اقامهکنندگان نماز و زکات بر سایر مسلمانان اشاره دارد. شیعیان با توجه به شأن نزول آیه درباره انفاق امام علی (ع) در حال رکوع، این آیه را مستند اثبات ولایت و خلافت حضرت علی (ع) قرار دادهاند.
شأن نزول
تفاسیر شیعه سبب نزول این آیه را انفاق حضرت علی (ع) به فقیر در حال نماز میدانند. در میان اهل سنت نیز برخی از علما مانند قاضی ایجی تصریح کردهاند مفسران بر نزول این آیه در شأن حضرت علی (ع) اجماع دارند. میر سید شریف جرجانی، سعدالدین تفتازانی و علامه حلی در شرح تجرید این اجماع را تأیید کردهاند. ابنرستم طبری در کتاب المسترشد فی الامامه مینویسد امام علی (ع) در مناشده روز شورا، از مخاطبانش اقرار گرفت که این آیه در شأن او نازل شده است. در برخی تفاسیر اهل سنت درباره اینکه آیه در شأن چه کسی نازل شده است، چهار نظر آمده است:
۱. در شأن امام علی؛
۲. در شأن عبادة بن صامت؛
۳. در شأن ابوبکر؛
۴. در شأن تمام مسلمانان.
شرح واقعه
بر اساس روایات، روزی فقیری وارد مسجد پیامبر (ص) شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد». در همین حال، حضرت علی (ع) که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. فقیر نزدیک آمد و انگشتررا از دست ایشان بیرون آورد و این آیه نازل شد. شیخ مفید تاریخ این ماجرا و نزول آیه ولایت را ۲۴ ذیالحجه دانسته است.
راویان شأن نزول
این شأن نزول علاوه بر اینکه از ائمه (ع) همچون امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است، راویانی از میان صحابه و تابعان دارد. ابن عباس، ابورافع مدنی، عمار یاسر، ابوذر غفاری، انس بن مالک و مقداد بن اسود برخی از اصحابی هستند که این شأن نزول را نقل کردهاند. از تابعان نیز مسلمة بن کهیل، عتبة بن ابی حکیم، سُدّی و مجاهد به نقل این حادثه پرداختهاند.
اعتبار احادیث
ابنشعبه حرانی در کتاب تحف العقول احادیث شأن نزول آیه ولایت را جزو احادیث صحیح و احادیثی میداند که علما بر آنها اجماع دارند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، بسیاری از این احادیث را میآورد و درباره اعتبار آنها مینویسد اگر این همه روایت درباره شأن نزول این آیه، نادیده گرفته شود، باید به طور کلی از تفسیر قرآن نیز چشم پوشید؛ چراکه وقتی به این همه روایت اطمینان نکنیم، چگونه میتوانیم به یک یا دو روایتی که در تفسیر دیگر آیات قرآن نقل شده، اطمینان پیدا کنیم. او این روایات را موافق قرآن میداند و بیان میکند آیات قرآن نیز این روایات را تصدیق میکنند به نظر طباطبایی، بزرگان تفسیر و حدیث این احادیث را نقل کردهاند و با آنها مخالفت نکردهاند و آنانی که مخالفت کردهاند ـ همچون ابنتیمیه ـ عناد و دشمنی را به انتها رساندهاند.
محدّثان اهل سنّت در دورههای مختلف این روایت را در کتابهای خود آوردهاند مانند:
حافظ عبدالرزاق صنعانی.
حافظ عبدبن حمید
حافظ رزین بن معاویه
حافظ نسائی
محمدبن جریر طبری
ابن ابی حاتم
ابن عساکر
ابوبکر بن مردویه
ابوالقاسم طبرانی
خطیب بغدادی
هیثمی
ابن جوزی
محب طبری
سیوطی و متقی هندی
آلوسی میگوید: «بیشتر اخباریان (سنی مذهب) قائلاند که این آیه در شأن امام علی (ع) نازل شده است.» و همگی به نوعی اعتبار این حدیث را پذیرفتهاند. اما ابن تیمیه، ابن کثیر و فخر رازی حدیث مربوط به این آیه را ضعیف شمردهاند.
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند
مولی الموحدین فقط امیرالمومنین
امروز می خواهیم با یکی دیگر از فضیلت مولای متقیان آشنا شویم. بایستید، شور و اشتیاق حیدریان را احساس می کنم، اجازه بدید.
در قرآن کریم دو لفظ علم کتاب داریم. یکی در سوره ی نمل و دیگری رعد. و اما شرح آیات:
﴿قالَ الَّذي عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الكِتابِ أَنا آتيكَ بِهِ قَبلَ أَن يَرتَدَّ إِلَيكَ طَرفُكَ فَلَمّا رَآهُ مُستَقِرًّا عِندَهُ قالَ هذا مِن فَضلِ رَبّي لِيَبلُوَني أَأَشكُرُ أَم أَكفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّما يَشكُرُ لِنَفسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبّي غَنِيٌّ كَريمٌ﴾ [النمل: ٤٠]
[عاصف ابن برخيا] کسیکه دانشی از کتاب داشت گفت: «من پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن (=تخت ملكه سبا) را نزد تو میآورم». پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید؛ گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا شکر او را به جای میآورم یا ناسپاسی میکنم!» پس هر که شکر کند، تنها به نفع خود شکر میکند، و هر که ناسپاسی کند پس (به زیان خود نموده است،) بیگمان پروردگار من بینیاز کریم است.
﴿وَيَقولُ الَّذينَ كَفَروا لَستَ مُرسَلًا قُل كَفى بِاللَّهِ شَهيدًا بَيني وَبَينَكُم وَمَن عِندَهُ عِلمُ الكِتابِ﴾ [الرعد: ٤١]
و کسانیکه کافر شدند میگویند: «تو پیامبر نیستی» بگو: «کافی است که خدا و کسیکه علم كتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند».
نكته ی جالب اینجاست که جانشین و وزیر سلیمان بخشی از علم کتاب و دانش الهی داشت که توانست تخت بلقیس را از یمن تا فلسطین، قبل از اینکه سلیمان نبی (ع) چشم برهم زند بیاورد.
سوال این است کسی که کنار خدا شاهد و گواه رسالت پیغمبر (ص) است و علاوه بر آن تمامی علم کتاب و دانش الهی نزدش است چه کارهایی می تواند بکند؟؟!!