دبیرکل حزبالله لبنان در سخنانی به مناسبت سالروز فرار نظامیان رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در ۲۵ می ۲۰۰۰، دستاوردهای جبهه مقاومت را از آن زمان تاکنون تشریح کرد.
سید مقاومت با بیان اینکه آزادسازی جنوب لبنان، زمینه را برای دوران پیروزیها آماده کرد و به برکت این آزادی بود که وارد دوران پیروزیها شدیم تاکید کرد: به قول «اسحاق شامیر» از مسئولان سابق رژیم صهیونیستی این عقب نشینی و این شکست تهدیدی برای موجودیت رژیم صهیونیستی است و زمینه ساز نابودی آن خواهد شد.
تاریخچه اشغال جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی
اشغال جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی به عملیات «لیتانی» در مارس ۱۹۷۸ بازمی گشت؛ در آن زمان ۲۵ هزار نظامی صهیونیست تا دندان مسلح، به خاک لبنان یورش برده و پایگاههای مبارزان فلسطینی در لبنان را تخریب کردند. سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ۴۲۵ از رژیم صهیونیستی خواست هر چه زودتر خاک لبنان را تخلیه کند و یک نیروی پاسدار صلح را در خاک لبنان مستقر کرد.
اما در ششم ژوئن ۱۹۸۲ ارتش رژیم صهیونیستی حمله گستردهای را از زمین، هوا و دریا به لبنان آغاز کرد و به سرعت و بدون برخورد با مقاومت چندانی تا دروازههای بیروت پیشروی کرد و دومین پایتخت یک کشور عربی را پس از بیتالمقدس به محاصره خود درآورد.
در شرایطی که بیش از نیمی از لبنان از جمله پایتخت این کشور در اشغال صهیونیستها قرار داشت و تمامی مبارزان ارشد جنبش آزادیبخش فلسطین از لبنان به تونس منتقل شدند تا از فلسطین و آرمان آن دور شوند، مقاومتی ضد اشغالگری در لبنان و فلسطین شکل گرفت که سالها بعد بیشترین ضربات را به پیکره رژیم صهیونیستی وارد کرد.
مقاومتی که در آن سالها شکل گرفت، برای اولین بار در تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی، در روز ۲۵ می ۲۰۰۰ این رژیم را شکست داد و به صورت خفت باری مجبور به عقبنشینی از اراضی جنوب لبنان کرد و تنها چند منطقه محدود همچنان در اشغال این رژیم باقی ماند؛ رژیم صهیونیستی بعد از آن دیگر روی پیروزی را به خود ندید.
برخی در آن زمان تصور میکردند که آزادسازی جنوب لبنان به معنی پایان مقاومت است، اما از آن زمان مقاومت مفهومی دیگر را در نبرد با اشغالگران آغاز کرد.
تاثیر آزادسازی جنوب لبنان بر پیروزیهای مقاومت
سیدحسن نصرالله در بخشی از سخنان خود به انتفاضه مردم فلسطین در سال ۲۰۰۰ اشاره کرد و گفت، «پس از پیروزی سال ۲۰۰۰ مقاومت در جنوب لبنان، انتفاضه دوم مردم فلسطین آغاز شد و پس از آن نیز غزه آزاد و دشمن بدون قید و شرط از آنجا خارج شد. این دومین پیروزی بزرگ بود؛ به این ترتیب مبارزه با دشمن وارد مرحله تازهای شد و مقاومت مسلحانه مردمی دو پایگاه مهم داشت، یکی در لبنان یعنی در شمال فلسطین اشغالی و مرزهای شمالی رژیم صهیونیستی و دیگری در جنوب یا همان غزه در جنوب فلسطین اشغالی. دشمن از آن زمان تلاش کرد این دو پایگاه را چه در لبنان یا غزه نابود کند، اما شکست خورد و نتوانست و توطئه آنها به خودشان بازگشت و همیشه با شکست روبرو شد و همه این تلاشهای آنها، انگیزه جدیدی به مقاومت و حامیان آنها و برنامه آنها میداد.»
انتفاضه الاقصی (انتفاضه دوم فلسطین) در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ و در پی هجوم «آریل شارون» نخست وزیر وقت رژیم اشغالگر قدس به مسجد الاقصی به همراه تعداد زیادی از نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی شعله ور شد.
در درگیریهای صهیونیستها، هفت فلسطینی شهید و بیش از ۲۵۰ نفر دیگر زخمی شدند، همچنین ۱۳ نظامی صهیونیست هم مجروح شدند؛ در آن زمان درگیریهای شدیدی در شهر اشغالی قدس درگرفت.
"محمد الدره" کودک شهید فلسطینی که در دومین روز انتفاضه الاقصی به شهادت رسید، نماد انتفاضه دوم فلسطین به شمار میرود؛ «محمد الدره» ۱۲ ساله و پدرش «جمال» در جریان انتفاضه هنگامی که در یکی از مناطق غزه در کنار سکویی پناه گرفته بودند هدف تیراندازی نظامیان رژیم صهیونیستی قرار میگیرند و در نهایت محمد شهید و پدرش نیز مجروح می شود.
انتفاضه دوم فلسطین در مقایسه با انتفاضه نخست شاهد درگیریهای بیشتر و افزایش عملیاتهای نظامی و درگیریها میان مقاومت فلسطین و ارتش رژیم صهیونیستی بود و بر اساس آمارهای رسمی دو طرف، به کشته شدن چهار هزار و ۴۱۲ فلسطینی و زخمی شدن ۴۸ هزار ۳۲۲ نفر منجر شد و در طرف مقابل نیز یک هزار و ۶۹ صهیونیست به هلاکت رسیده و چهار و ۵۰۰ نفر دیگر زخمی شدند.
گروههای مقاومت فلسطین در جریان انتفاضه دوم درصدد توسعه شاخههای نظامی خود برآمدند و گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش حماس سلاحهای مورد استفاده خود را توسعه داد و توانست موشکهایی تولید کند که با استفاده از آنها شهرها و شهرکهای صهیونیست نشین را هدف قرار میداد.
شهرک اسدوروت در جنوب فلسطین اشغالی آماج نخستین موشک بومی گردانهای قسام قرار گرفت و یک سال پس از آغاز انتفاضه الاقصی و در ۲۶ اکتبر ۲۰۰۱ نخستین موشک بومی این گردانها به سمت این شهرک شلیک شد و پس از آن قدرت موشکی این گردانها خیلی زود توسعه پیدا کرد و مبارزان قسام توانستند بزرگترین شهرهای صهیونیست نشین را هدف قرار دهند.
انتفاضه دوم فلسطین در ۸ فوریه ۲۰۰۵ و با توافق آتش بسی که میان طرفین فلسطینی و صهیونیستی در اجلاس "شرم الشیخ" امضا شد، خاموش شد.
جنگ ۳۳ روزه
در اوایل ژوئیه ۲۰۰۶، پس از کارشکنیهای رژیم جعلی صهیونیستی در آزادی اسرای لبنانی، نیروهای حزب الله لبنان، دو سرباز صهیونیست را به اسارت گرفتند؛ سیدحسن نصرالله، آزادی این دو صهیونیست را منوط به آزادی چهار رزمنده حزب الله به نامهای "سمیر قنطار"، "نسیم نصیر"، " یحیی سخاف"، و "علی فراتن" کرد؛ اما سران رژیم صهیونیستی به جای اجابت کردن یک درخواست مرسوم نظامی، تهاجم وحشیانهای را به لبنان انجام دادند.
«ایهود اولمرت» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی که از به اسارت درآمدن نیروهای ارتش این رژیم توسط حزب الله لبنان، به ستوه آمده بود، در نخستین واکنش به این اتفاق، خطاب به دولت و ملت لبنان گفت که «بهای آن را خواهید پرداخت!»
صهیونیستها که در جریان دو حمله نیروهای حزبالله لبنان به نامهای «عملیات وعده صادق» و عملیات «پاسخ عادلانه» غافلگیر و عاجز شده بودند، راه مقابله با حزبالله را در حمله به مردم لبنان دیدند؛ از اینرو آنها در اولین گام، در ۱۳ ژوئیه ۲۰۰۶، فرودگاه تجاری بیروت را بمباران کردند؛ بمباران بزرگراه بیروت - دمشق نیز اقدام دیگر صهیونیستها برای نابودی زیرساختهای لبنان بود.
در شرایطی که جنگندههای رژیم صهیونیستی در نبرد ۳۳ روزه، مردم عادی و زیرساختهای لبنان را نشانه گرفته بودند، اما رزمندگان حزب الله تنها نظامیان و ادوات، تجهیزات و پایگاههای نظامی صهیونیستها را هدف قرار میدادند. در ۱۴ ژوئیه در حالیکه دو روز از نبرد میگذشت، نیروهای حزبالله، ناوچه پیشرفته ارتش رژیم صهیونیستی را در ساحل لبنان مورد هدف قرار دادند؛ صهیونیستها بهترین پاسخ به این حمله را بمباران مدارس و بیمارستانهای لبنان دانستند و بلافاصله پس از غرق شدن ناوچه پیشرفته شان، چند مدرسه و بیمارستان را در شهرهای مختلف لبنان بمباران کردند.
یکی از حماسههای خلق شده از سوی رزمندگان حزب الله لبنان در خلال جنگ ۳۳ روزه، نبرد «بنت الجبیل» بود؛ بنت الجبیل روستایی در مرز میان لبنان و فلسطین اشغالی است؛ در جریان جنگ ۳۳ روزه، نظامیان صهیونیست تلاش داشتند خود را به ورزشگاه معروف این روستا برسانند و پرچم رژیم صهیونیستی را بر فراز آن برافراشته کنند.
در شرایطی که صهیونیستها خود را به یک کیلومتری ورزشگاه معروف منطقه بنت الجبیل رسانده بودند، نیروهای حزب الله لبنان سد راه آنان شدند و شکست سختی را به ارتش رژیم صهیونیستی در بنت الجبیل وارد آوردند.
نبرد ۳۳ روزه سرانجام در ۱۴ اوت ۲۰۰۶ با صدور قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل پایان یافت؛ در حالیکه رژیم اشغالگر قدس این قطعنامه را پذیرفته بود، اما شهرها، روستاها و مراتع لبنانی پس از صدور این قطعنامه نیز همچنان با حجم زیادی از بمبهای خوشهای توسط ارتش رژیم صهیونیستی بمباران میشدند.
یکماه پس از صدور قطعنامه ۱۷۰۱، «سازمان دیدهبان حقوق بشر»، طی گزارشی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه و هدف قرار دادن شهرها و مناطق مسکونی لبنان توسط این رژیم را تأیید کرد.
«کنوانسیون منع استفاده از سلاحهای قراردادی» نیز استفاده ارتش رژیم صهیونیستی از بمبهای فسفری و خوشهای در جریان نبرد ۳۳ روزه را تایید کرد.
«الیوت آبرامز» مشاور امنیت ملی جرج بوش، طی مقالهای در پایگاه مرکز مطالعات امنیت ملی تلآویو اذعان کرد که شکست تل آویو در رویارویی نظامی با حزبالله در سال ۲۰۰۶، آمریکاییها را ناامید کرد.
جنگ ۲۲ روزه
صهیونیستها با هدف مقابله با توان موشکی گروههای مقاومت فلسطین از ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ عملیات سرب گداخته را ضد مردم غزه آغاز کردند.
صهیونیستها در این جنگ نابرابر که ۱۸ ژانویه ۲۰۰۹ پایان یافت، انوع سلاحهای غیرمجاز از جمله بمبهای فسفر سفید، مردم بی دفاع غزه را هدف قرار داد؛ جنگی که بدون تحقق اهداف آن خاتمه یافت و برکناری ایهود المرت از قدرت تنها نتیجه آن بود.
اما باید گفت در این جنگ ۲۲ روزه، فصل جدیدی از تقابل میان گروههای مقاومت فلسطینی با اشغالگران صهیونیست در غزه آغاز شد. حماس در شرایط تحریم همه جانبه با حمایت متحدان محور مقاومت توانست توان موشکی خود را ارتقاء بخشد.
جنگ ۸ روزه
جنگ هشت روزه غزه ۱۴ نوامبر ۲۰۱۲ با ترور "احمد الجعبری" معاون فرمانده گردانهای عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس) از سوی اشغالگران صهیونیست با عنوان عملیات «ستون ابرها» آغاز شد.
صهیونیستها آمده بودن کار حماس را یک سره کنند، اما مقاومت مردم غزه آنها را شوکه کرد، شلیک ۱۵۰۰ موشک و توپ به سمت فلسطین اشغالی، هدف قرار دادن ۲ هواپیمای جنگی، یک بالگرد نظامی و ۲ ناوچه در آبهای ساحلی خیلی زود صهیونیستها را از ادامه جنگ منصرف کرد.
سامانه موشکی این رژیم موسوم به گنبد آهنین هم از ۱۵۰۰ موشک شلیک شده فقط ۴۳۱ فروند را رد یابی کرد، سرانجام صهیونیستها بعد از هشت روز مجبور به پذیرش آتش بس شدند، جنگی که به اعتراف صهیونیستها بیش از یک میلیارد و دویست هزار دلار به اقتصاد اسرائیل خسارت وارد کرد، به این ترتیب صرف میلیاردها دلار برای خرید سامانه سپر گنبد آهنین برای رهگیری و هدف قرار دادن موشکهای حماس هم نتوانست برای صهیونیستها حاشیه امن ایجاد کند.
جنگ ۵۱ روزه
صهیونیستها در هشتم ژوئیه ۲۰۱۴ به بهانه ربایش سه نوجوان شهرک نشین، باردیگر به غزه حمله ور شدند، جنگی فرسایشی که با آتش بسهای مکرر و بدعهدی صهیونیستها همراه بود و بعد از ۵۱ روز خاتمه یافت؛ در نهایت صهیونیستها مجبور به پذیرش شروط مقاومت و بازگشایی گذرگاههای غزه شدند.
جنگ دو روزه
موج بعدی حملات صهیونیستها به غزه در چهارم می ۲۰۱۹ به بهانه هدف قرار گرفتن دو نظامی این رژیم در جریان راهپیماییهای بازگشت مردم غزه شکل گرفت؛ حملاتی که دو روز به طول انجامید ۱۷۵ شهید و مجروح برجای گذاشت که شهادت کودک ۱۴ ماهه و مادرش بار دیگر جهانیان را شوکه کرد و سند دیگری برای جنایات رژیم کودک کش صهیونیستی شد.
اما این همه ماجرا نبود؛ چراکه گروههای مقاومت با اتکای به تجربه چهار جنگ گذشته خود با صهیونیست ها، دامنه جنگ را به عمق سرزمینهای اشغالی گسترش دادند و بار دیگر صهیونیستها را غافلگیر کردند.
گروههای مقاومت در این دور از حملات، با افزایش برد موشکهای خود، معادله جدیدی را در مقابله با رژیم صهیونیستی ثبت کردند؛ به طوری که شهرکهای اسدود، عسقلان، بئر سبع، غرب قدس اشغالی و جنوب غرب قدس اشغالی در فاصله ۵۰ کیلومتری غزه هدف قرار گرفت.
جنگ ۱۲ روزه غزه
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنان خود به مناسبت عید مقاومت و پیروزی به حوادث اخیر در نوار غزه که فرماندهی مقاومت فلسطین آن را «شمشیر قدس» نامید و ۱۲ روز طول کشید، پرداخت.
جنگ رژیم اشغالگر قدس با فلسطینیان در کرانه باختری و غزه از ۱۰ می ۲۰۲۱ آغاز شد و روز ۲۱ می درپی درخواست آتش بس از سوی کابینه رژیم صهیونیستی به دلیل ناتوانی ارتش این رژیم در مقابله با نیروهای مقاومت فلسطین و میانجیگری برخی بازیگران خارجی به پایان رسید.
سید حسن نصرالله درباره این نبرد ۱۲ روزه اظهار کرد: همه میدانیم سرآغاز حوادث فلسطین از قدس و اصرار رژیم اشغالگر قدس بر تخلیه محله شیخ جراح و اخراج ساکنان آن آغاز شد؛ همه میدانند که این محله و آن منازل، محله و منازل عادی نیستند بلکه هدف از تخلیه این محله یهودی سازی قدس و از بین بردن حضور فلسطینیان در این شهر مقدس است.
نصرالله افزود، تجاوزات به فلسطینیان در باب العامود و دیگر اماکن در قدس برای جلوگیری از ورود فلسطینیان به مسجدالاقصی در ماه مبارک رمضان، مسئله مهمی برای فلسطینیان چه در قدس، کرانه باختری یا مناطق ۴۸ است. تجاوزات به نمازگزاران و جلوگیری از ورود آنها و نیز ورود مکرر پلیس و شهرک نشینان صهیونیست به مسجدالاقصی به شیوههای نامناسب نیز صورت میگرفت.
سید مقاومت تصریح کرد، کاملا مشخص بود که اهالی و محلههای قدس و مقدسات آن با خطر روبرو شده اند و همین امر رهبران و فرماندهان مقاومت در نوار غزه را واداشت تا موضعی تاریخی و جدید و قاطع اتخاذ و تهدید کنند اگر دشمن دست از اقدامات خود علیه محله شیخ جراح و نمازگزاران و مسجدالاقصی برندارد مقاومت غزه به سراغ رویارویی نظامی خواهد رفت. تصمیمی بسیار بزرگ و تاریخی بود. مقاومت غزه در زمان مشخصی تهدید کرد و در زمان مشخصی هم تهدیدات خود را عملی کرد، چه گردانهای قسام (شاخه نظامی جنبش حماس) که قدس و اطراف بخش غربی آن را هدف حمله موشکی قرار داد و چه عملیات گردانهای قدس (شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین) که در مرزهای نوار غزه با استفاده از موشکهای کورنت انجام شد. علت این حوادث و جنگ، حماقت سران دشمن بود.
وی در ادامه افزود: مسئله مهمی که صهیونیستها باید آن را بفهمند و بدانند و ملت و مقاومت نیز باید به آن توجه کنند این است که وقتی مسئله به قدس به عنوان شهری مقدس و مسجدالاقصی و مقدسات اسلامی و مسیحی مربوط باشد، داستان آن با هر داستان دیگری فرق میکند.
دبیر کل حزب الله لبنان تاکید کرد: «قدس مساوی است با جنگ منطقه ای»، یعنی جنبشهای مقاومت نمیتوانند ساکت بنشینند و تماشا کنند که خطرات جدی قدس و مقدسات را تهدید کنند. به نظر من هر جنگ منطقه ای، اگر اتفاق بیفتد، با توجه به واقعیتهای رژیم صهیونیستی و اوضاع منطقه و جنبشها و محور مقاومت، نتیجهای جز نابودی رژیم اشغالگر نخواهد داشت.
سید حسن نصرالله بازگرداندن حیات به مسئله فلسطین در جهان، بازگشت حیات به فلسطین تاریخی از دریا تا رودخانه (بحر تا نهر)، افزایش اعتماد و ایمان به گزینه مقاومت مسلحانه و انتفاضه مردمی به عنوان تنها راه واقعی برای آزادی بخشی، ضربه شدید و بسیار سهمگین به طرح عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، از بین رفتن و پایان معامله قرن، نشان دادن مجدد چهره وحشی رژیم صهیونیستی، تنظیم مجدد قطب نمای منطقه، پایان تصور امن از رژیم صهیونیستی، فلج شدن رژیم صهیونیستی و امنیت و جامعه داخلی آن را از دستاوردهای نبرد ۱۲ روزه شمشیر قدس عنوان کرد.
محور همیشه پیروز مقاومت
دبیرکل حزب الله لبنان در بخش دیگری از سخنان خود به پیروزیهای محور مقاومت در ۱۰ سال گذشته اشاره کرد.
سیدحسن نصر الله با بیان اینکه محور مقاومت توانست از سختترین دهه در تاریخ و عمر خود عبور کند گفت، در این ۱۰ سال اخیر، توطئههای بسیاری علیه وجود و ماهیت کشورها، نظامها و جنبشهای مقاومت به کار گرفته شد؛ ایستادگی محور مقاومت در کشورهای مختلف، حامی و بالابرنده اصلی مقاومت و پیروزی آن در فلسطین است.
وی افزود، تصور کنید این نبرد شکل میگرفت و جمهوری اسلامی ایران آنگونه که جان بولتون میخواست، وجود نداشت و در ایران نظامی وابسته به آمریکا و غرب حکومت میکرد. تصور کنید عراق نیز در دستان داعش بود و در سوریه، داعش و جبهه النصره و تکفیریها و برخی طرفهای لائیک حکم میکردند که حامی رژیم صهیونیستی هستند و با آنها بیعت کرده اند. اگر سوریه از دست میرفت معلوم نبود سرنوشت لبنان چه میشد. اگر داعش، النصره و تکفیریها بر سوریه سیطره پیدا میکردند مشخص نبود سرنوشت لبنان چه میشد. البته معلوم بود، چرا که هزینههای زیادی باید پرداخت میشد و عواقب خطرناکی در پیش بود. امروز و در لحظه کنونی شاهدیم که در ایران، نظام جمهوری اسلامی تهدید جنگ را پشت سر گذاشته و بر تحریمها و محاصره فائق آمده است و در وضعیتی قدرتمند، مستحکم و باثبات قرار دارد و در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است.
وی افزود: در عراق، داعش به پایان رسیده و نفسهای آخرش را میکشد و برای احیای مجدد تلاشهایی میکند. باید در واکنش جدید، بزرگ و مهم عراق که در قبال نبرد سیف القدس شکل گرفت، تأمل کنیم چرا که از اهمیت بسیار بالایی برخودار است. بیانیهای که در روز نخست نبرد سیف القدس از سوی آیت الله سیستانی صادر شد، باید به لحاظ ساختار و مضمون و زمان صدور مورد توجه بسیاریها در جهان اعم از دوستان و دشمنان قرار بگیرد. مواضع رهبران، رؤسا و احزاب و تظاهرات در بغداد و سایر شهرها نشانه مهمی از این تحول جدید است.
سید حسن نصرالله تصریح کرد، در سوریه نیز که بخش بزرگی از مساحت جغرافیایی آن آزاد شده است، چهارشنبه انتخابات برگزار میشود تا حضور سیاسی و دولت، نظام و ساختار آن تأیید و تثبیت شود. لبنان هم با وجود مشکلات اقتصادی، مالی و معیشتی از پایداری و ثبات برخوردار است. در سایه شکست نظامهای حاکم بر کشورهای عربی و روند عادی سازی روابط آنان با دشمن، اگر ایران نبود و عراق، سوریه و لبنان به دست داعش و تکفیریها بود، چه اتفاقی برای فلسطین میافتاد؟ همه این تحولات در حالی است که شمار بسیار زیاد حامیان مقاومت و فرهنگ مقاومت و ملت فلسطین در عرصه حضور داشته اند و اخیرا دوباره این حضور خود را تجدید کردند.
وی خاطر نشان کرد: در کشورهای عربی و جهان اسلام و سایر کشورهای جهان از شمال آفریقا گرفته تا نیجریه و سایر کشورهای آفریقایی، بحرین، کویت، کشورهای خلیج فارس، افغانستان، پاکستان، اندونزی و مالزی، فرهنگ مقاومت حامیان متنوعی به لحاظ دینی، مذهبی، فکری، سیاسی، قومی و نژادی دارد و در میان آنها حتی یهودیان نیز هستند.
سید حسن نصرالله همچنین افزود: یکی از بزرگترین توانمندیهای کیفی در بحث محور مقاومت، موضوع یمن است. اشک انسان در برابر واکنشهای یمنیها جاری میشود. زمانی که میشنویم جناب آقای عبدالملک میگویند ما حاضریم نان خود را با ملت فلسطین تقسیم کنیم، انسان به لحاظ عاطفی تحت تاثیر قرار میگیرد.
سید مقاومت گفت: یمن یک قدرت بزرگ است که به محور مقاومت افزوده شده است. این همان اساسی است که میتوان آینده را بر آن بنیان گذاشت. ما به آینده از منظر تحولات چند هفته اخیر نگاه میکنیم و این نگاه، واقعی و نه بر اساس شعار است و نشان میدهد قدس از هر زمان نزدیکتر است. زوال رژیم صهیونیستی نیز از هر زمان دیگری نزدیکتر است و زمان به سوی تحقق این آینده به سرعت در حال پیشروی است و مسئله فقط مسئله زمان است.
جمع بندی
آزادسازی جنوب لبنان که پس از سالها اشغال حاصل شد، اعتماد به نفس را به تمامی ملتهای عربی و اسلامی بازگرداند؛ این پیروزی نشان داد که مقاومت تنها راه احیای عزت این ملتها به شمار میرود.
نگاهی به نتایج جنگهای ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، ۸ روزه، ۵۱ روزه، ۲ روزه و ۱۲ روزه نشان میدهد که صهیونیستها در تمامی جنگها مجبور به پذیرش شروط مقاومت شدند.
پیروزی های محور مقاومت بر رژیم صهیونیستی در ۲۱ سال گذشته ثابت کرد که رهبران مقاومت در بیان قدرتشان اغراق نمیکنند؛ اشغالگران صهیونیست نیز در این مدت به خوبی متوجه شدند که راه مقاومت تا آزادسازی کامل فلسطین ادامه خواهد داشت و آنها با استفاده از هیچ اهرمی قادر به شکست مقاومت نیستند.
نکته مهم دیگر این است که تفکر مقاومت در جهان در حال گسترش است و علاوه بر ایران، لبنان، فلسطین، عراق، سوریه، کشورهای آفریقایی از جمله نیجریه، کشورهای یمن، بحرین، کویت، کشورهای حاشیه خلیج فارس، افغانستان، پاکستان، اندونزی و مالزی از این تفکر الهام گرفته اند.
نویسنده: محمدرضا تقی زاده
کارشناس مسائل بین الملل