رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین بار دیگر بر راهکار سیاسی برای پایان دادن به اشغالگری رژیم صهیونیستی تاکید کرد آن هم در حالیکه این رژیم گام به گام بر اشغالگری خود در کرانه باختری می افزاید.
محمود عباس روز سه شنبه در دیدار با سامح شکری وزیر خارجه مصر افزود بعد از تثبیت آتشبس باید وارد مرحله آغاز فوری روند سیاسی تحت نظارت کمیته چهارجانبه بین المللی شویم که این روند به اشغالگریهای اسرائیل در حق مردم ما و اراضی ما پایان دهد و به تشکیل یک کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شرقی بر اساس قطعنامههای مشروع بین المللی بینجامد.
اصرار عباس به راهکار سیاسی تحت نظارت کمیته چهارجانبه بین المللی در حالی است که از زمان انعقاد پیمان اسلو در سال 1993 که به شناسایی تشکیلات خودگردان فلسطین منجر شد مذاکره با رژیم صهیونیستی تحت نظارت کمیته چهارجانبه ادامه داشته و این مذاکرات هیچ دستارودی برای طرف فلسطینی نداشته اما برای تل آویو این فرصت را فراهم کرده است تا به گسترش شهرک سازی و اشغال اراضی بیشتر از سرزمین های فلسطینی مبادرت ورزد.
از سویی این مذاکرات تحت نظارت کمیته چهارجانبه متشکل از امریکا, روسیه, اتحادیه اروپا و سازمان ملل طی چند دهه گذشته پیگیری شده که در عمل امریکا و اتحادیه اروپا یکجانبه از رژیم صهیونیستی حمایت کرده و سازمان ملل و روسیه نیز در تحت فشار قراردادن این رژیم یا تلاش برای اجرای قطعنامه های سازمان ملل از جمله قطعنامه 242 و 338 منفعل بوده اند.
بر اساس این قطعنامه ها کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شرقی باید در مرزهای 1967 تشکیل می شد که در عمل نه تنها هیچ نوع فشاری بر رژیم صهیونیستی برای تن دادن به این قطعنامه ها وارد نشده بلکه طرف امریکایی حتی در دوره ترامپ سفارت امریکا را به قدس منتقل کرده است و در دوره دولت بایدن هم که آنتونی بلینکن وزیر امورخارجه امریکا در سفر اخیرخود به فلسطین اشغالی به جای رفتن به تل آویو به قدس آمد و در آنجا با نتانیاهو دیدار کرد.
بلینکن حتی در قدس تاکیدکرد که به دنبال بازگشایی کنسولگری امریکا دراین شهر است که این امر دلالت بر این دارد که بر خلاف شعار دموکراتها مبنی بر حمایت از طرح دو کشور و دودولت در عمل آنها نیز با حفظ سفارت خود در قدس مشکلی ندارند.
متاسفانه تحلیل تاریخی به وجود آمدن تشکیلات خودگردان ورسمیت یافتن این تشکیلات از سوی رژیم صهیونیستی و کمیته چهارجانبه نشان می دهد که تاسیس این تشکیلات نه تنها به نفع فلسطینی ها نبوده بلکه این تشکیلات با آمدن پای میز مذاکره و توافق همکاری های امنیتی با تل آویو, به نیرویی بازدارنده در برابر حرکت های آزادیبخشی چون انتفاضه یا مقاومت مسلحانه علیه رژیم صهیونیسیتی تبدیل شده است.
این در حالی است که پس از رسمیت دادن به تشکیلات خودگردان , میزان شهرک سازی و اشغال سرزمین های فلسطینی در کرانه باختری به منظور تغییر بافت جمعیتی وهویتی آن بر اساس آمارها شدت گرفته بطوریکه تعداد شهرک نشینان صهیونیست از 80 هزار نفر در زمان امضای توافق اسلو در سال 1993 به 150 هزار نفر تا سال 2000 افزایش پیدا کرد و در حال حاضر نیز تخمین زده می شود تعداد صهیونیست ها به حدود ششصد هزار نفر افزایش یافته و با کوچ اجباری فلسطینی ها, جمعیت آنها در این شهربه حدود سیصد هزار نفر تقلیل یافته است.
در مقابل شکل گیری مقاومت در نوارغزه موجب آزادسازی این منطقه از اشغال شد و اگر همین اتفاق در کرانه باختری رخ می داد اکنون صهیونیست ها از این منطقه نیز عقب نشینی کرده بودند.
البته یکی از ترفندهای امریکا و رژیم صهیونیستی و حتی محمود عباس برای بازدارندگی در مقابل فلسطینی ها القای این پیام است که این نتانیاهو است که با اقدامات افراطی مانع از تشکیل کشور فلسطینی است در حالیکه موضوع اعتدال یا افراط بحثی سیاسی در داخل جامعه صهیونیستی است و در برابر فلسطینی ها آنچه مشهود است اینکه کدام گروه در مقابله با آنها افراطی تر است.
درتائید این مسئله باید اشاره کرد که در انتخابات اخیر پارلمانی کنیست, هفتاد درصد آرا درسبد گروههای افراطی بود و در جریان جنگ اخیر نتانیاهو با این انتقاد روبرو شده بود که قدرت کافی برای مقابله با حماس ندارد.
ها آرتص که معمولا رویکرد انتقادی به دولت نتانیاهو دارد روز سه شنبه در یادداشتی با این عنوان که او در نوار غزه و کرانه باختری با سه آزمون روبروست افزود آزمون فوری مربوط به نوع واکنش او به اولین موشک خواهد بود، اسرائیل سالها در چنین آزمونی شکست خورده است. این بار آویو کوخاوی رئیس ستاد ارتش به نتانیاهو و گانتس توصیه کرده است که در واکنش به هر گونه حمله از سمت غزه، پاسخی دردناک بدهند. آیا توصیه او پذیرفته می شود؟
آزمون دوم مربوط به افزایش قدرت حماس طی هفت سال گذشته است. زرادخانه موشکی حماس افزایش یافته و دامنه و درجه خسارتی که می تواند ایجاد کند گسترش یافته و بخشی از مسئولیت آن، برعهده اسرائیل است. ارتش باید راههایی برای تشدید نظارت های خود بیابد.
آزمون سوم که از همه مهمتر است به راهبرد اسرائیل در عرصه فلسطین مربوط می شود. سالهاست که نتانیاهو از هرگونه گفتگو در این خصوص خودداری و عملا سیاستی غیر علنی را دنبال می کند و تلاش کرده است با چشم پوشی از افزایش قدرت حماس، اوضاع را آرام نگه دارد.
ملاحظه می کنیم که در هر سه مورد نتانیاهو از این جهت هدف انتقاد قرار دارد که چرا نتوانسته قدرتمندانه با فلسطینی ها برخورد کند و حالا باید کسی سکاندار این رژیم شود که قاطعیت بیشتری در این خصوص از خود نشان دهد.
آیا در چنین شرایطی اصرارمحمود عباس به راهکار سیاسی جواب می دهد آن هم در حالیکه در مقابل سازشکاری او جامعه صهیونیستی روز به روز افراطی تر می شود و رژیم صهیونیستی گام به گام جلوتر می آید؟
----------------------------------------
رضا محمدمراد