با گذشت ۳۹ سال از فتح خرمشهر شاهدیم که فاتحان و وارثان آن فتح بزرگ قلوب مظلومان و مسلمانان منطقه را نیز فتح کرده اند.
حدود ظهر سوم خرداد ۶۱ بود و هوای شهر ما مشهد تقریبا رو به گرمی رفته بود. من کودک هفت ساله آن روز خوشحال از تعطیلی مدارس طبق روال روزهای قبل برای بازی به پشت بام منزل رفته بودم، در عالم کودکی برای خودم با وسایل موجود وچند جیپ و تانک و تفنگهای پلاستکی صحنهای از جنگ را شبیه آنچه در برنامههای تلویزیونی از جبهه دیده بودم درست کرده بودم.
غرق در افکار کودکانه صداهایی بلند مرا به خود آورد، سرو صدایی بلند شبیه جشن و پایکوبی در خیابان که مرا به لبه پشت بام کشاند.
گروههای زیادی از مردم دسته دسته به شادی مشغول بودند، معدود خودروهای عبوری با چراغ روشن و صدای بوق در این شادی شریک شدند.
نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است که این طور همه خیابان غرق در شادی شده ... حس کنجکاوی کودکانه مرا به خیابان کشاند و مادرم همراه سایر همسایگان مقابل منزل در کنار خیابان بود.
بوی دود اسپند فضا را پر کرده بود، پخش نقل و شیرینی هم آن قدر شدت داشت که در عالم کودکی نمیشد بین آن همه تنقلات خوشمزه یکی را انتخاب کنم.
انگار همه مردم با هم فامیل بودند، برخی گلاب و نقل میپاشیدند، مردان و زنان مدام به هم موضوعی را تبریک میگفتند.
خدایا چه اتفاقی افتاده؟ از یکی مردان همسایه پرسیدم عمو چی شده؟ که ناگهان با شوقی فراوان مرا در آغوش کشید و غرق بوسه کرد .. خرمشهر. خرمشهر آزادشده. خرمشهر؟ خرمشهر کیست؟ کجاست؟ چه کسی ان را گرفته و از کجا آزاد شده؟
در آن ازدحام نگاهم به چشمان مادرم افتاد.. شادی بی وصف همراه غمی پنهان در چشمانش موج میزد...
واقعا نمیدانستم چه اتفاقی افتاده؟ همان طور که از علت واقعی غیبت ۵۰ روزه بابا بی اطلاع بودم.
در محله ما به فاصله خیلی نزدیک چند مسجد بود و از بلندای مساجد بانگ تکبیر و مارش پیروزی به گوش می رسید، متولیان مساجد با آذین بندی و چراغانی خیابانهای اطراف مساجد و برپایی نمایشگاههای متعدد عکس و تجهیزات نظامی سعی در معرفی این دستاورد به مردم داشتند.
هر شب پخش فیلمهای جنگی و نماهنگهای خرمشهر هم به راه بود و مساجد هم مملو از مردم ...
چند سالی گذشت تا اینکه بزرگتر شدم و فهمیدم خرمشهر کسی نبوده که آزاد شود! خرمشهر شهر و پاره تن مام میهن بوده که بدست دژخمیان بعثی اشغال و بدست توانمند رزمندگان غیور اسلام آزاد شده بود و شادی آن روز مردم هم به همین علت بوده است.
حالا دیگر علت آن غم پنهان آن روز چشمان مادر را هم میدانستم که چرا در اوج شادی آن روز مردم همچنان غمبار بود و شاید هم نم اشکی در گوشه چشم که زیر چارقد گل گلی و چادر رنگی نخودیش پنهان کرده بود.
درست ۵۰ روز قبل از آن شادی مردم، پدر برای چندمین بار با هدف دفاع از سرزمین اسلامی و انقلاب لباس جهاد و شهادت بر تن کرده و به خوزستان رفته بود، سفری بی بازگشت که تا همین امروز هم ادامه دارد...
در واقع پدر در عملیات فتح المبین که به نوعی عملیات مقدماتی برای عملیات خرمشهر بود، به خیل یاران اباعبدالله (ع) پیوسته و ما را به ظاهر برای همیشه ترک کرده بود...
فهمیدم که خرمشهر نه شهری کوچک در منتهی الیه جنوب غربی ایران در حاشیه کارون، بلکه خرمشهر شهری در آسمان به وسعت دل ۳۶ میلیون ایرانی آن روز بوده است که آن طور مردم در آزادیش از یوغ دشمن شاد شده بودند.
خرمشهر نماد مقاومت و ایستادگی مردمی بود که برای اقامه دین خدا قیام کرده بودند و جز خدا و رهبری بلند مرتبه کسی یاریگر نهال نوپای انقلاب شان نبود، و شاید برای همین بود که امام روح الله خمینی (ره) با عبور از همه اقدامات و تدابیر نظامی فرماندهان و حضور مخلصانه و پر شور رزمندگان برای آزادی این شهر فرمودند" خرمشهر را خدا آزاد کرد"
آری خرمشهر را آن روز خدا آزاد کرد تا به همگان بفهماند در مسیر دفاع از میهن و حق و عدالت و اسلام نباید از دشمن، هراسی به خود راه داد و همان گونه که حضرت امام حسین (ع) با اندک یاران وفادارشان پای در میدان نبرد نهادند و برای همیشه پیروزی خون بر شمشیر به منصه ظهور رسید.
این تکلیف بر منتظران امروز آن غایب از نظر هم هست که تا زمان تشکیل دولت عالمگیر قطب عالم امکان به هیچ وجه نباید در برابر زورگویان، مستکبران و متسبدان عالم زانو زد تا مصداق عملی قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ ۖ باشیم...
حالا ۳۹ سال از زمان نصب تابلو " به خرمشهر خوش آمدید، جمعیت ۳۶ میلیون نفر" به دست شهید بهروز مرادی از مدافعان خرمشهر در ورودی شهر گذشته است.
۳۹ سال از آزادی خرمشهر و کشیده شدن خط بطلان برافکار پوسیده سردار مفلوک قادسیه و خیال فتح سه روزه تهران گذشته است، ۴۲ سال از توطئههای دشمنان قسم خورده اسلام و نظام اسلامی ایران گذشته است و برخلاف تصور آنها که منتظر به خاک سیاه نشستن ملت بزرگ ایران اسلامی بودند؛ بسیاری از طراحان و مبدعان طرحهای براندازانه خود در خاک ذلت فرو رفتند و خوراک مار و مور شدند و آرزویشان را به گور بردند.
ولی حرکت رو جلو انقلاب پیوسته ادامه داشته و هر روز قویتر ازگذشته برغم همه دشمنیها و سوء مدیریتهای عمدی یا غیر عمدی داخلی از سد موانع عبور و به سمت قله سرافرازی حرکت میکند.
امروزبا گذشت ۳۹ سال از فتح خرمشهر شاهدیم که فاتحان و وارثان آن فتح بزرگ قلوب مظلومان و مسلمانان منطقه را نیز فتح کردند و با درایت رهبری معظم انقلاب گستره جبهه مقاومت در برابرمستبدان و زورگویان هر روز وسیعتر میشود.
امروز در واقع و عمل راه قدس از کربلا گذشت و رزمندگان مقاومت از زینبیون و علویون و فاطمیون، عباسیون، رضویون تا حماس و حزب الله و انصارالله تا غرب آسیا و شیخ زکزاکیها تا قلب افریقا پرچمی را برافرشته اند که روزی در دستان فاتحان خرمشهر بود، پرچمی که سید الشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی آن را تا قلب بیت المقدس برافراشته است.
این نهضت دیری نخواهد بود که طومار فتنه گران عبری - عربی- غربی را برای همیشه در منطقه در هم خواهد کشید و زمین شاهد حاکمیت وارثان اصلی آن خون خدا خواهند بود تا زمینه ظهور آن یار سفر کرده از پرده غیبت فراهم آید.
ان شاءالله
علی محقق
خبرنگار تحریریه اجتماعی خبرگزاری صدا و سیما
عکس های گذر زمان در خرمشهر را اینجا ببینید