اتحاد فلسطینیان در کرانه باختری و غزه ؛زنده و دائمی شدن جریان مقاومت و قرار گرفتن مسئله قدس در صدراخبار و سیاست جهانی از مهمترین دستاوردهای این جنگ بشمار می رود.
اتحاد فلسطینیان
پایگاه اینترنتی عربی ۲۱ نوشت: رویارویی جدید بین اشغالگران و مقاومت فلسطین، چند روز بعد از تجاوزات اشغالگران در قدس در دو منطقه الاقصی و شیخ جراح آغاز شد که دو نماد از نمادهای مبارزه هستند.
اقصی نماد دینی مبارزه است و به اندازهای که برای فلسطینیها و ادعاهای صهیونیستها در قدس اهمیت دارد، برای همه مسلمانان نیز نمادین است، از این رو درگیری بر سر این نماد، کانون بروز رویاروییهای در گذشته و نیز منشأ انتفاضههایی از جمله در سال ۱۹۹۶ و حوادث تونل، شکست کمپ دیوید دوم در سال ۲۰۰۰، انتفاضه الاقصی در سال ۲۰۰۰، انتفاضه درهای امنیتی در سال ۲۰۱۷ و ... بوده است.
مهمترین دستاورد مقاومت در این جنگ این بود که وقتی برای واکنش نشان دادن به جنایات اشغالگران در الاقصی و محله شیخ جراح اقدام کرد، موجب ارتباط بین قدس و غزه شد. همین مسئله باعث بروز انتفاضهای فراگیر و هم زمان شد که همه شهرها و مناطق تاریخی فلسطین را برای نخستین بار از سال ۱۹۳۶ تا به امروز در بر گرفت.
شیخ جراح نماد مقاومت
شیخ جراح نماد رویاروییهای میدانی و ترکیب جمعیتی در قدس و بیانگر کشمکش میان مقاومت فلسطینیان در سرزمین خود و عقیده «ترانسفر» صهیونیست هاست که میکوشد در حد امکان فلسطینیها را از قدس و مناطق اشغالی سال ۱۹۴۸ اخراج کند تا ترکیب جمعیتی در این مناطق به نفع شهرک نشینان یهودی تغییر کند.
اما تفاوت این دور از درگیریها با درگیریهای قبل چیست؟
نخست: تفاوت سیاسی و راهبردی. این نخستین بار در تاریخ جنگهای مقاومت غزه با اشغالگران است که علت وقوع آن به نوار غزه مربوط نیست بلکه با مبارزه ملی با اشغالگران در قدس شریف ارتباط دارد. جنگهای قبلی به عللی که به درگیری بین حماس به عنوان یک گروه ملی حاکم بر غزه و بین اشغالگران مربوط میشد، روی دادند، اما این نخستین بار است که جنگ به علت واکنش مقاومت در غزه به تجاوزگریهای اشغالگران خارج از نوار غزه یعنی در قدس رخ میدهد. این موضوع، مفهوم مهم و بزرگی دارد، زیرا مبارزه ملی فلسطینیان در غزه را با کرانه باختری و قدس پیوند میدهد و راهبرد اشغالگران را در تقسیم بندی مردم فلسطین ناکام میگذارد.
نمادین بودن دخالت غزه برای واکنش به تجاوز اشغالگران در قدس، نتیجه اش اتحاد مردم همه مناطق فلسطینی از دریا تا رود به ویژه در تحصن روز هجدهم مه جاری بود.
این جنگ در مقایسه با جنگهای قبلی که با قدرت تصاعدی روی داد، با قدرتی زیاد شروع شد که به نظر میرسد علت آن دو چیز باشد؛ نخست تمایل اشغالگران در دستیابی سریع به اهداف خود و دوم قدرت واکنش غافلگیرکننده مقاومت که باعث افزایش میزان حملات و ضد حملهها با سرعتی بسیار زیاد شد.
برهم خوردن معادله رژیم صهیونیستی و برتری موشکهای مقاومت
انتفاضه در مناطق سال ۱۹۴۸ در به هم ریختن نیروهای اشغالگر سهیم بود چنان که تلاشهای این نیروها و نقشه هایشان، بین تجاوز به غزه و تلاش برای برقراری آرامش در شهرهای داخل مناطق اشغالی و کرانه باختری توزیع شد. برای رژیم اشغالگر آرامش شهرهای داخل اراضی اشغالی کم اهمیتتر از آرامش در مرزهای غزه نیست.
مقاومت این بار معادلههای روشنی در واکنش اعمال کرد، مثلا بمباران تل آویو در مقابل بمباران برجهای مسکونی، بمباران شهرها با موشکهای متوسط در مقابل تخریب منازل مسکونی و بمباران شهرهای مجاور نوار غزه در مقابل بمباران مناطق نزدیک به مرزها داخل غزه.
ارتباط و اتحاد میان قدس و غزه
مهمترین دستاورد مقاومت در این جنگ این بود که وقتی برای واکنش نشان دادن به جنایات اشغالگران در الاقصی و محله شیخ جراح اقدام کرد، موجب ارتباط بین قدس و غزه شد. همین مسئله باعث بروز انتفاضهای فراگیر و هم زمان شد که همه شهرها و مناطق تاریخی فلسطین را برای نخستین بار از سال ۱۹۳۶ تا به امروز در بر گرفت.
بعید است که اشغالگران با شروط آتش بس در قدس به عنوان بخشی از توافقنامه آتش بس موافقت کنند، اما این شروط ممکن است به صورت عملی و عملیاتی حتی بدون توافقنامه اعمال شوند. حکومت تل آویو بعد از این جنگ، قبل از هرگونه اقدام برای تجاوز در قدس که ممکن است واکنش مقاومت را در پی داشته باشد، هزار بار فکر خواهد کرد، زیرا باید از وقوع جنگ در آینده نزدیک جلوگیری کند.
مسئله فلسطین در صدر اخبار رسانه ها و سیاست بین الملل
این جنگ جنبش حماس و طرح مقاومت را که از بیشترین مقبولیت مردمی میان مردم فلسطین و جهان برخوردار است، به عنوان یک کلیت تثبیت کرد.
این دور از درگیریها به بازگشت حیات به قضیه فلسطین منجر شد و فلسطین دوباره به صدر رسانهها و سیاست جهانی بازگشت که همین، ممکن است باعث فعالسازی فرآیندهای سیاسی شود. البته این دستاورد در صورتی که فلسطینیها نتوانند به خوبی با آن تعامل کنند، میتواند به خسارت تبدیل شود و اینجاست که باید بر رئیس تشکیلات خودگردان اعمال فشار کرد تا مسیر بیهوده جدیدی را با تکرویهای خود در پیش نگیرد که مستند به دستاوردهای مقاومت نباشد.
این جنگ جنبش حماس و طرح مقاومت را که از بیشترین مقبولیت مردمی میان مردم فلسطین و جهان برخوردار است، به عنوان یک کلیت تثبیت کرد. دیگر نیازی به نظرسنجی یا رای گیری نداریم تا بفهمیم که ملت فلسطین خواستار ادامه یافتن طرح بی فایده اسلو نیست. این واقعیت میتواند فرصتی برای شکل دادن به طرح ملی مبتنی بر عبور از قدرت و به عهده گرفتن طرح مقاومت ملی در کرانه باختری، قدس و مرزهای غزه باشد.
لزوم عبور از اسلو و روند سازش
چنین طرحی به جنبش فتح نیاز دارد، اما فتح باید به شکست طرح سیاسی خود اعتراف کند و به خانه مقاومت بازگردد و از اسلو عبور کند. جنبش فتح و طرحش اگر بر اساس واقعیت ناشی از این جنگ و نتایج بی سابقه آن عمل نکند، شکست خواهد خورد. جنبش حماس نیز به لحنی واضحتر برای اطمینان بخشیدن به گروهها و جوانان فلسطینی نیاز دارد که از پیامدهای جنبش ایدئولوژیک نگرانند.
قدرت گیری جبهه مقاومت با محوریت حماس
پیش بینی میشود این جنگ به وارد کردن حماس به دایره فعالیت سیاسی در عرصه بین المللی منجر شود. تماس با این جنبش بدون شک از سوی طرفهای مختلف افزایش خواهد یافت، زیرا همگان دریافته اند که حماس تاثیر بزرگی در طرح ملی فلسطین دارد و این امر میتواند فرصتی مهم باشد هرچند ممکن است به خطر نیز تبدیل شود. اگر حماس تعامل خوبی با این اتفاق داشته باشد و برای اصلاح سازمان آزادی بخش به منظور پایان بخشیدن به تک روی تشکیلات خودگردان در تصمیم گیری اعمال فشار کند، حوادث، فرصتی بی سابقه در اختیار آن خواهد گذاشت، اما اگر حماس وارد بازی قدرتهای جهانی شود که از سال ۲۰۰۶ میکوشند این جنبش را در ازای دریافت مشروعیت بین المللی، رام کنند، خسارتی برای حماس و نیز برای مبارزات مقاومت و کل طرح ملی خواهد بود.
آغاز مقاومت دائمی و فراگیر فلسطینیان ساکن سرزمین های اشغالی
پایان جنگ نظامی میتواند آغاز مقاومت دائمی مردم در قدس، کرانه باختری و شهرهای مناطق اشغالی از سال ۱۹۴۸ باشد. این امر باید از انتفاضه فراگیر که در اراضی اشغالی به وجود آمده است، برای تشکیل رهبری سیاسی به منظور مقاومت مردمی در کرانه باختری و قدس و ایجاد هیئتهای فلسطینی داخل مناطق ۱۹۴۸ استفاده کند، به گونهای که هر کدام از این سه طرف، اقدامات مناسب خود را برای مبارزه مسالمت آمیز مردمی انجام دهند که لزوما باعث خواهد شد اشغالگران بهای جنایات خود را بپردازند.
لزوم تجدید نظر در سیاستهای اردن درقبال حماس
پایان جنگ نظامی میتواند آغاز مقاومت دائمی مردم در قدس، کرانه باختری و شهرهای مناطق اشغالی از سال ۱۹۴۸ باشد. این امر باید از انتفاضه فراگیر که در اراضی اشغالی به وجود آمده است، برای تشکیل رهبری سیاسی به منظور مقاومت مردمی در کرانه باختری و قدس و ایجاد هیئتهای فلسطینی داخل مناطق ۱۹۴۸ استفاده کند،
اردن نیز میتواند با بهره گیری از این حوادث، با طرح مجدد جنگ اعراب و اسرائیل برای تثبیت مبارزه با ایده وطن جایگزین و فعالسازی نقش خود در اداره مقدسات اسلامی در قدس استفاده کند. اردن نیاز دارد تا درباره حساسیت خود در رابطه با حماس تجدیدنظر کند تا نقشی عمیقتر در این مبارزات داشته باشد که منافع اردن و طرح فلسطینی را به صورت هم زمان تامین میکند.
توافقنامه آتش بس فرصتی برای از سرگیری مسیر مذاکرات غیرمستقیم بین جنش حماس و اشغالگران درباره پرونده تبادل اسرا خواهد بود. به جای اعطای فرصت به میانجیهای اروپایی برای نقش آفرینی، کشورهایی مانند ترکیه یا قطر میتوانند نقش مثبتی ایفا کنند که برای آنها دستاوردهای راهبردی به دنبال خواهد داشت.
بیداری افکار عمومی جهان و شکست روند عادی سازی
در همین حال حوادث روزهای گذشته، نقطه عطف بزرگی در افکار عمومی جهان در قبال جنگ فلسطین و اسرائیل خواهد بود. روایت فلسطینی از جنگ نیز، از پذیرش بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شد و فلسطینیها میتوانند از این فرصت برای افزایش تعامل با افکار عمومی جهان و تثبت حکایت فلسطین درباره الفبای مبارزه استفاده کنند.
این جنگ همه ادعاهای کشورهای عربی را مبنی بر کاهش توجه ملتها به آرمان فلسطین از بین برد، کشورهایی که به دنبال عادی سازی روابط خود هستند. این جنگ نه تنها ادعاهای عادی سازی و شیطان ساختن از فلسطینیها را از بین برد بلکه دوباره تاکید کرد که آگاهی مردمی در قبال قضیه فلسطین با وجود نابسامانی اوضاع در اکثر کشورهای عربی به رغم هزینههای میلیونی برای «آگاهی سازی» , تغییر نکرده است. این نشان میدهد که مبارزه فلسطینیها در همه انواع خود تنها راه تضمینی است و اهمیت ادامه این مبارزه در قدس، کرانه باختری و اراضی اشغالی با کمترین هزینه برای فلسطینیها در همین نکته نهفته است.