اگر صبر و سکوت معنادار و پر از حکمت مولی الموحدین در جریان چنین واقعه ای بس تلخ و حرمت شکنانه نشانه وسعت دید مولا و آینده نگری حضرتش و فداشدن به خاطر ماندگاری اصل اسلام و البته مورد ظلم قرار گرفتن علی (ع) این جانشین بر حق و بلافصل رسول خدا نیست پس نشانه چیست؟!
ماجرای مظلومیت امیرالمومنین علی بن ابی طالب ، واقعیت بس تلخ و شگفت آور و تامل برانگیزی است که تا قیامت هرچه در این باب گفته و نوشته شود هنوز قابلیت بحث و بررسی و مداقه و البته درس آموزی و عبرت پذیری دارد چرا که ظلم بر علی (ع) این تنها مولود کعبه که خداوند علی اعلی به این نام، نامبردارش فرمود، فقط ظلم به یک نفر نبود بلکه ظلم در حق همه بشریت تا ابد بود و هست. آن چه برخی در حق مولای متقیان روا داشتند گرچه در عصبیت دوران جاهلیت ، ریشه داشت اما اوج ظلم و ستم و پایه گذاری انحراف، از تن ندادن به فرمان الهی ابلاغ شده توسط پیامبر اکرم در غدیرخم شکل گرفت و بنیان گذاشته شد. ظلم و انحرافی که آثار شوم آن هنوز و همچنان در جهان خصوصا دنیای اسلام ادامه دارد.
آخر چگونه می شود که فرزند ابوطالب این پرورش یافته دامان حضرت ختم المرسلین و اولین مرد گرونده به آیین پاک محمدی (ص) و اولین اقتداکننده به نماز پیامبر رحمت در کنار خدیجه کبری باشد و «لیلة المبیت» به وجود سراسر اخلاص و برکت او شکل بگیرد و در تاریخ ماندگار شود و همین علی (ع)، جزو معدود جانفدایان واقعی پیامبر خدا باشد از جمله در جنگ «اُحُد» که به گاه جدی شدن خطر همه جز او، از میدان گریختند و همچنین تنها کسی باشد که اعظم رُسُل ضربت او را در «یوم الخندق» افضل و برتر از عبادت جن و انس برشمرد ولی عده ای برای بیعت گرفتن از او بر در خانه اش یورش برند و حرمت خانه فاطمه زهرا (س) دخت حضرت مصطفی را بشکنند، حرمت خانه ای که به دستور نبی مکرم، تنها خانه ای بود که «درش» به روی مسجد النبی باز نگاه داشته شد.
همان خانه ای که ساکنانش علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین(ع) تنها همراهان تعیین شده پیامبر عظیم الشأن اسلام در جریان «مباهله» بودند و علی (ع) به عنوان «جان» و «نفس»پیامبر، فاطمه به عنوان مصداق «نساء» و حَسنین به عنوان مصادیق «ابناء» پیامبر حضور داشتند، در چنین شرایطی اگر تعرض به خانه علی (ع) و فاطمه (س) ، شکستن حرمت اهل بیت پیامبر و ظلم بر علی(ع) نیست، پس چیست؟! و اگر صبر و سکوت معنادار و پر از حکمت مولی الموحدین در جریان چنین واقعه ای بس تلخ و حرمت شکنانه نشانه وسعت دید مولا و آینده نگری حضرتش و فداشدن به خاطر ماندگاری اصل اسلام و البته مورد ظلم قرار گرفتن علی (ع) این جانشین بر حق و بلافصل رسول خدا نیست پس نشانه چیست؟! و آیا صف آرایی و نواختن طبل جنگ توسط اهل «جمل» در مقابل جانشین پیامبر (ص) که پس از 25 سال خانه نشینی به اصرار مردم، عنان خلافت را به دست گرفت، ظلمی دیگر در حق علی (ع) و بلکه ظلم به اسلام و امت اسلام نیست؟! و آیا لشکر آرایی معاویه این زاده «هند جگرخوار» و «ابوسفیان» که شام را مقر «سلطنت» خود قرار داد و به همراهی و مشاورت کسانی همچون عمر و عاص، همان «پیراهن خونی» را بهانه جنگ با امیرمومنان قرار داد و آتش «صفین» را برافروخت، ظلمی بزرگ در حق امت اسلام و علی (ع) همو که پیامبر عظیمالشأن بارها و بارها از جمله در حدیث «دار» و حدیث «منزلت» بر وصایت و جانشینی او تاکید فرمود، نبود؟! همان صفینی که «خوارج» و «جنگ نهروان» از دل آن سربرآورد و این بار منافقین و «مارقین» بر پسرعم، داماد، برادر، جان و وصی و جانشین بر حق حضرت ختم المرسلین شمشیر کشیدند و آیا ظلمی بدتر از این که کسانی بلکه فرقه و جریانی انحرافی بر اثر جهالت و جمود و تحجر و سطحی نگری در عین این که به ظواهر اسلام عمل می کنند و عده ای شان حتی حافظ قرآن بودند، شمشیر کین بر فرق مبارک وجودی می آورند که «قرآن ناطق» است و انتخاب شده حضرت رب العالمین به جانشینی پیامبر اعظم در غدیرخم ، شوی زهرای مرضیه آن منصوره دو عالم و پاره تن رسول است و پدر حسنین و زینبین، فاتح خیبر و باب مدینه علم نبوی، همو که نهج البلاغه اش «اَخالقرآن» است و باور و ایمانش به پروردگار آن چنان راسخ و مستحکم که خود می فرماید، اگر همه پرده ها کنار رود ذره ای به ایمان علی اضافه نمی شود، نماینده منحرفین متنسک متحجر ، شمشیر جهالت بر فرق مبارک عبد صالحی فرود آورد که خدای رب العالمین را نه از ترس جهنم و نه به طمع بهشت بلکه به خاطر سزاواری حضرتش به یگانگی پرستش میکرد،
ظالمان به تاریخ و انسانیت و اسلام و امت اسلام محاسن ولی و حجت خدا و امام بر حقی را به خون سرش خضاب کردند که اعلم و اتقی ، ازهد و اعدل، اشجع و رحیم، بخشنده و سخی ، یتیم نواز و کریم بود و در کنار پیامبر رحمت که «پدر امت» بود او نیز به مضمون فرمایش حضرت رسول همانند حضرتش و در کنار ایشان «اَب» و پدر امت بود. خوارج دنیا را از وجود ظاهری تجسم ایمان و خداباوری و مقسم «نار» و «جنت»،«ساقی کوثر» و عدالت مجسم محروم کردند، مبارک وجودی که در حدود چهار سال خلافت و حکومت و 30 سال امامت بر حقش یادگاری بی بدیل از خود در جهان به جا گذاشت که هنوز و تا ابد همه آزادگان و باورمندان وخردمندان و عدالت طلبان جهان آرزوی تحقق عدالت علوی را دارند، یادگاری که امثال داعش و مربیان و پرورش دهندگان آنان به عنوان «اخلاف خوارج» در زمان حاضر با آن همه جنایت و خونریزی قصد به تاریخ سپردن آن را داشتند اما به لطف و نصرت الهی و همت وایمان جبهه مقاومت این آرزو را به گور بردند و براساس وعده الهی، جلوه اَتّم حاکمیت و عدالت علوی و آن بزرگ یادگار امیرالمومنین با ظهور منجی عالم وجود حضرت مهدی موعود محقق خواهد شد و جهان طعم شیرین حاکمیت حق و عدالت را دیر یا زود خواهد چشید. شب قدر، شب بیدارشدن و شب تقدیر و شب تمنای تعجیل ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) و طلب تحقق حاکمیت عدل الهی در سراسر گیتی است.