چهارم خرداد ۱۳۲۳، روز مهمی در تاریخ شهرستان «درگز» به شمار میرود.
«زیاد» دارای جذبهای خاص بود به همین دلیل علی تحت تأثیر پدر از دوران کودکی به ارتش علاقهمند شد. شرایط شغلی پدر منجر به کوچ از شهری به شهر دیگر شده بود لذا زندگی در شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان را تجربه کرد.
تحصیلات ابتدایی را در «دبستان منوچهری» گرگان، دوره متوسطه را تا سال سوم دبیرستانهای «هدایت» و «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهرهای شاهرود و گرگان سپری کرد. این در حالی بود که زیاد را به دلیل توهین به خاندان پهلوی و شخص شاه، زندانی و سپس از ارتش اخراج کردند.
به همین دلیل خانواده دچار ناراحتیهای فراوان مالی حتی روحی شدند؛ لذا مادرش برای دادخواهی به تهران و نزد مسئولان نیروی زمینی رفت. گر چه تلاشهای مادر منجر به آزادی پدر از زندان شد، اما پدر دیگر شغلی نداشت؛ لذا با کمک دوستانش فروشگاه پادگان را اجاره کرد تا درآمدی داشته باشد.
ورود به دوران نظامی گری
صیاد شیرازی برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۴۰ به تهران آمد و سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و موفق شد دیپلم متوسطه را در رشته ریاضی در دبیرستان امیرکبیر تهران اخذ کند و به دنبال آن در خرداد سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری شرکت کرد و توانست بعد از سه سال تحصیل در این دانشکده با درجه ستوان دومی و با رسته توپخانه فارغ التحصیل شود و پس از آن دورههای رنجر و چتربازی را با از فراغت از تحصیل در شیراز طی کرد.
سپس در اصفهان در دوره رسته توپخانه حضور یافت و توانست این دوره را هم با رتبه عالی پشت سر بگذارد. وی از سال ۱۳۴۸ به لشکر زرهی تبریز پیوست و خدمت رسمی خود را در نیروی زمینی ارتش بان توپخانه ارتش آغاز کرد. بدین ترتیب اولین مسئولیت وی افسر دیده بان توپخانه و معاون آتش بار بود.
وی به دلیل دارا بودن ویژگیهای خاص، مورد عنایت فرماندهان از جمله سپهبد یوسفی- فرمانده لشکر تبریز- قرار گرفت. اما در پایان ۹ ماه حضور در تبریز، لشکر مزبور منحل شد به همین جهت به لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه منتقل شد در گردان ۳۱۷ توپخانه به عنوان فرمانده آتشبار مشغول به خدمت شد.
در سال ۱۳۵۰ برای سپری کردن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران آمد و با توجه به موفقیت در دوره، به عنوان استاد زبان انگلیسی معرفی شد؛ پس از آن تصمیم گرفت با دخترعمویش، خانم «عفت شجاع» ازدواج کند. اما به دلیل اینکه «محمود»، عموی علی از مخالفان شاه بود، ارتش با این ازدواج موافقت نکرد، اما سرانجام در اثر اصرار علی، ارتش با این وصلت موافقت کرد و وی در همان سال با دختر عموی خود ازدواج کرد.
تدریس زبان انگلیسی به طلاب
سال ۱۳۵۱ در آزمون اعزام به خارج دانش آموختگان دانشکده افسری شرکت کرد و پس از قبولی برای تکمیل دوره تخصص توپخانه به آمریکا اعزام شد و توانست دوره سه ماهه تخصص «هواسنجی بالستیک» را در شهر «فورت سیل» ایالت «اوکلاهاما» با نمره عالی و احراز رتبه اول از میان ۲۰ افسر آمریکایی و ایرانی به پایان ببرد.
در اواخر سال ۱۳۵۲ و در بازگشت به ایران، به اصفهان منتقل و در دانشکده توپخانه مشغول تدریس شد؛ در کنار انجام وظایف نظامی و شغلی، مدتی هم به تدریس زبان انگلیسی به طلاب حوزه علمیه «حاج حسن امامی» پرداخت.
وسعت نگاه و تشخیص صیاد شیرازی فقط در امور نظامی نبود، بلکه در امور مذهبی و سیاسی نیز دارای تشخیص و بصیرت بود. حضور در اصفهان منجر به تعامل با دوستان انقلابی شد.
حساسیت سازمان ضداطلاعات ارتش
در نامهای که برای «سرگرد محمدمهدی کتیبه»، ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامههای مذهبی بحمدالله پیش میرویم مخصوصاً در آن قسمت که میدانید». این جملات منجر به افزایش حساسیت ضداطلاعات ارتش شد. از آن پس وی تحت مراقبت بیشتر قرار گرفت.
آنها پس از تحقیق و مراقبت پی درپی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و او را بیش از پیش تحت نظر قرار دادند. ممانعت از اعزام صیاد شیرازی به دوره عالی رستهای خارج کشور، منجر به گله و شکایت صیاد شیرازی از بی عدالتی رژیم پهلوی شد.
وی در کلاس درس به شاگردان خود، این نکته را مطرح میکرد و سعی در اطلاع رسانی به شاگردانش داشت تا وجدانهای بیدار دانشجویان را نسبت به ظلم و ستم دستگاه حاکم معطوف کند.
ارتباطات مذهبی و سیاسی صیاد شیرازی
افراد مختلف مأمور مراقبت و تحت نظر قرار دادن وی شدند که در ادامه مطالب به گزارشهای آنها اشاره خواهد شد. همراهی وی با شهیدان کلاهدوز، اقارب پرست و… که عضو گروه مخفی انقلابیون ارتش بودند، از جمله فعالیتهای سیاسی صیاد در اصفهان محسوب میشود.
از جمله ویژگیهای حرکت انقلابی صیاد شیرازی، کار تشکیلاتی و گروهی بود. وی با تشکیل گروههای مختلف انقلابی سعی در گسترش نفوذ انقلاب در ارتش داشت. یکی از این گروهها، متشکل از شهید صیاد شیرازی، سروان سید حسام هاشمی و سروان صادقی گویا بود.
سید حسام هاشمی که نخستین بار در زمان طی دوره عالی رستهای در مرکز توپخانه اصفهان با هم آشنا شدند، از سفر با صیاد به مشهد برای جذب بیشتر نیروهای انقلابی چنین گفت: «بعد از انقلاب، انجمن اسلامی مرکز توپخانه اصفهان را تأسیس کرد و با گروههای ۴۴ و ۵۵ توپخانه اصفهان و هوانیروز و پایگاه هشتم شکاری اصفهان، ارتباطها را هدایت برقرار کرد و تشکیلات مذهبی این پادگانها را هدایت میکرد».
در جلسهای که برای انتخاب مسئولان انجمنهای اسلامی خارج از تهران با حضور همه مسئولان انجمنهای اسلامی پادگانهای خارج تهران برگزار شد، صیاد شیرازی بالاترین رأی را کسب کرد و پس از وی سید حسام هاشمی به عنوان نفر دوم برگزیده شد. البته صیاد شیرازی علاوه بر همرزمان انقلابی ارتشی، با چهرههای انقلابی نظیر شهید حسن آیت نیز در ارتباط بود.
مخالفتهای او با سیاستهای حکومت پهلوی منجر به ایجاد بدبینی امنیتی از سوی نهادهای اطلاعاتی ارتش به وی شد. از جمله شواهد این مدعا بازداشت سه روزه وی از نوزدهم بهمن سال ۵۷ تا شامگاه پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دوم بهمن به اتهام تحریک جوانان و سربازان به شورش و آشوب در پادگان به شمار میرود. البته مدتی پیش از این نیز ضد اطلاعات از قرار دادن جنگ افزار در اختیار وی خودداری کرد و اعلام کرد که از واگذاری مشاغل حساس به وی ممانعت شود. همکاری وی با آیت الله خادمی و همچنین آیت الله طاهری در راستای اهداف انقلاب اسلامی در تاریخ به ثبت رسیده است.
نقش صیاد در ختم غائله کردستان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا مهر ۱۳۵۸ در اصفهان حضور داشت. از جمله فعالیتهای انقلابی وی در این مدت تشکیل گروه ۳۰ نفره برای حفظ و حراست پادگان ارتش به شمار میرود. اما سقوط پادگان مهاباد و به شهادت رسیدن تعدادی از پاسداران در ۲۳ مهر سال ۱۳۵۸ در حوالی سردشت منجر به معطوف شدن نگاه صیاد به کردستان شد. برابر مدارک موجود «تعداد کل نیروهای مردمی ۶۲ نفر بود که به تله نیروی ۲۰۰۰ نفری ضد انقلاب افتاده بودند.
نیروهای با اخلاص با تمام وجود در مقابل ضد انقلاب ایستادند و با رشادت جنگیدند و هرگز تسلیم نشدند.
پس از دو تا سه ساعت جنگ تمام عیار و شهادت ۵۲ تن از نیروها، سه نفر اسیر و هفت نفر با وجود به پایان رسیدن مهمات خود از مهلکه جان سالم به در بردند.
پس از مخابره این خبر تأثربار به تهران، قرار بود گروهی از جانب دولت به نمایندگی دکتر چمران به منطقه اعزام شوند تا وقایع و شرایط را از نزدیک رصد کنند و چاره بیندیشند؛ لذا از طرف مسئولان استان اصفهان سروان صیاد شیرازی و برادر رحیم صفوی از اصفهان به تهران آمدند و خود را به عنوان داوطلب اعزام، به دکتر چمران معرفی کردند و با اجازه دکتر چمران سوار بر بالگرد شدند و به سوی سردشت رهسپار شدند.»
تشکیل قرارگاه عملیاتی غرب
بدین ترتیب مقدمات ورود صیاد شیرازی در تحولات تاریخی کردستان رقم خورد؛ با حضور در چند مأموریت، خیلی زود توانمندی خود را نشان داد. با تالشهای صیاد، قرارگاه عملیاتی غرب در کرمانشاه در زمستان سال ۱۳۵۸ تشکیل شد و با فرماندهی وی شروع به کار کرد.
حضور صیاد شیرازی در کردستان و موفقیت وی، توجهها را بیش از پیش معطوف وی کرد. یگانهای اصلی تحت امر این قرارگاه تشکیل شده بود از لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه، لشکر ۱۶ زرهی قزوین، لشکر ۶۴ پیاده ارومیه، لشکر ۲۸ کردستان و تیپ ۲۳ نیروی مخصوص و تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران.
اولین عملیات موفق این قرارگاه آزادسازی مریوان و پاکسازی تمام محورهای مواصلاتی آن به شمار میرود؛ با پشتیبانی ارتش و سپاه، سنندج را آزاد میکنند. این عملیات در کردستان موجب میشود تا با ۲ درجه ترفیع با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب شود.
عزل صیاد شیرازی از فرماندهی قرارگاه عملیاتی غرب
سالهای اول انقلاب با اختلافات سیاسی مواجه شد. از جمله این اختلافات سیاسی میتوان به اختلافات شهید بهشتی و روحانیت با بنیصدر نام برد. با کشیده شدن این اختلافات به میان مردم، قرارگاه عملیاتی غرب با هدف متوجه ساختن مسئولین به مسایل کردستان اعلامیهای صادر کرد و خواستار وحدت و یکپارچگی مسئولین و حمایت از مبارزات در کردستان شد.
اما تصور بنی صدر بر این بود که قرارگاه عملیاتی غرب دارای حمایت خاص از شهید بهشتی است و این بدبینی در نهایت منجر به عزل صیاد شیرازی از فرماندهی قرارگاه عملیاتی غرب و جایگزینی سرهنگ معدوم عطاریان به جای وی شد.
پس از آنکه به دلیل مخالفتهایش با بنیصدر، درجات وی لغو و با درجه سرگردی از مسئولیت عملیات غرب کشور بر کنار شد، با دعوت شهید کلاهدوز، در سپاه پاسداران مشغول به خدمت شد و تا زمان برکناری بنی صدر، به مدت چهار ماه در معاونت طرح و عملیات سپاه انجام وظیفه کرد.
پس از برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری، با حضور محمدعلی رجایی در رأس دولت، صیاد شیرازی بار دیگر با دریافت دو درجه، به ارتش بازگشت و برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش تحت عنوان قرارگاه حمزه سید الشهداء را راه اندازی کرد.
سرهنگ صیاد شیرازی با تأسیس قرارگاه حمزه سید الشهداء لشکرهای ۶۴ ارومیه و ۲۸ کردستان و تیپهای ۲۳ نیروی ویژه هوا برد و تیپ ۳۰ گرگان، شهرهای بوکان و اشنویه را آزاد کرد و امنیت مناسبی در شمال غرب کشور برقرار ساخت.
نقش صیاد شیرازی در عملیاتهای جبهه جنوب
پنجم مهر سال ۱۳۶۰ یعنی تقریباً یک سال پس از آغاز تجاوز عراق، عملیات آفندی بزرگ ارتش جمهوری اسلامی ایران به نام ثامن الائمه (ع) اجرایی شد. در عملیاتی که به شیوه کالسیک طراحی شده بود، در مدت ۲ روز انهدام کامل لشکر ۳ زرهی عراق در شرق کارون رقم خورد تا حصر آبادان شکسته شود.
بعد از به شهادت رسیدن سرتیپ فلاحی در سانحه هواپیمای سی -۱۳۰ در کهریزک، به پیشنهاد شورای عالی دفاع از سوی امام خمینی (ره)، سرهنگ توپخانه علی صیاد شیرازی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد.
حالا دیگر نوبت جبهه جنوب بود که شاهد حضور تأثیرگذار صیاد شیرازی باشد بر این اساس صیاد شیرازی در مسئولیت جدید، فرماندهی نیروهای ارتش اسلام در عملیاتهای موفق طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس را بر عهده داشت البته وی هم چنان دوشادوش رزمندگان در جبهههای جنگ حضوری فعال دارد، اما تحولات رخ داده در جبهه جنگ و تصور انجام خدمت رسانی بهتر توسط سایر افراد، منجر به جدایی ظاهری صیاد شیرازی از نزاجا شد. بدین ترتیب پس از ۵ سال تلاش صیاد در نزاجا، در تیر ۱۳۶۵ از سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش استعفا داده و بلافاصله با پیشنهاد رئیس جهمور وقت آیت الله خامنهای و تصویب امام خمینی (ره) در ۲۳ تیر ۱۳۶۵ به سمت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و حدود یک سال بعد در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به همراه تعداد دیگری از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام (ره) به درجه سرتیپی ارتقاء یافت.
نحوه شهادت سپهبد صیاد شیرازی
بیست و یکم فروردین ۱۳۷۸ در مقابل درب منزل مسکونی خود در تهران مورد هدف عناصر ضد انقلاب که در پوشش رفتگر درآمده بودند، قرار گرفت و این جانباز سرافراز به دیدار معبود شتافت و به فیض شهادت رسید.
شان و جایگاهی که صیاد شیرازی بواسطه خدمات ارزشمند خود در مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی ارتش داشت، موجب شد تا حضرت امام خمینی (ره) پیرامون خدمات این امیر سرافراز ارتش عنوان کنند: با تقدیر از زحمتهای طاقت فرسای سرکار سرهنگ صیاد شیرازی که با تعهد کامل به اسلام و جمهوری اسلامی، در طول دفاع مقدس از هیچ گونه خدمتی به کشور اسلامی خودداری نکرده و امید است در آینده نیز در هر مقامی باشد، موفق به ادامه خدمتهای ارزنده خود بشود.
صیاد شیرازی که ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶، از سوی امام به دریافت درجهی سرتیپی نایل آمد دو سال بعد از آن تاریخ یعنی در مهر ۱۳۶۸، بنا به درخواست رییس ستاد کل نیروهای مسلح و با موافقت و حکم فرماندهی معظم کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل و در شهریور ۱۳۷۲ به سمت جانشین ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد.
شهید شجاع و ارجمند ارتش جمهوری اسلامی ایران، در ۱۶ فروردین ۱۳۷۸، همزمان با عید خجسته غدیرخم به درجه سرلشکری نایل آمد.
وی پس از دریافت درجه سرلشکری خطاب به خانواده اش میگوید: بسیار شاد و خرسندم؛ البته نه به خاطر دریافت این درجه، بلکه به خاطر رضایتی که امید دارم امام زمان (عج) و مقام معظم رهبری از من داشته باشند. مقام، درجه و اسم و رسم در نظر من هیچ جایگاهی ندارد.
خلوص رفتاری و دانش فهم فرماندهی صیاد شیرازی به حدی بود که وقتی به شهادت میرسد، مقاوم معظم رهبری در پیامی به مناسبت شهادت این امیر سرافراز سپاه اسلام عنوان میکنند: «کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا همچون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی؛ بدنامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد؛ و سردمداران استکبار که با وجود لافزنیهای ضد تروریستی خود، به امید آن نشستهاند که تروریستهای مزدورشان در ایران اسلامی با شهید کردن مردان استوار و مقاوم انقلاب، راه تسلط بر ایران اسلامی را هموار کنند، بدانند که خون شهیدان راه حق، ملت مؤمن ما را سختتر و آشتیناپذیرتر و مقاومتتر میسازد.
رحمت و فضل بیکران الهی بر روح شهید عزیزمان علی صیاد شیرازی و لعنت و نفرین خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر ایادی منفور و مطرود استکبار.»
علاقه فرمانده معظم کل قوا به صیاد شیرازی به حدی بود که وقتی وی به شهادت رسید، در روز تشییع بر پیکر این شهید والامقام ارتش حضور یافتند و بعد از قرائت نماز، بر تابوت شهید صیاد شیرازی بوسه زدند.
در پایان باید گفت صیاد شیرازی که فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکرد نه تنها از دشمن نمیترسید بلکه با شجاعت هم اعلام میکرد من یک سرباز اسلام هستم و شاید به همین علت بود که فرمانده معظم کل قوا هم در پیام تسلیت خود به مناسبت شهادت امیر سرافراز ارتش از وی به عنوان «سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار» یاد میکنند.