برابر تصویب «شورای عالی نشان ها» در ارتش جمهوری اسلامی ایران، نشان فداکاری به شهید «جعفر مهدوی ملک کلا» تعلق گرفت.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ روابط عمومی ارتش، برابر تصویب «شورای عالی نشان ها» در ارتش، به پاس فرماندهی و مدیریت جهادی در صحنهها و برهههای سرنوشت ساز دوران پیروزی انقلاب تا عملیاتهای مختلف دفاع مقدس و ایثار و بذل جان در اعتلای ایران سربلند اسلامی، نشان فداکاری به شهید والامقام ارتش اسلام؛ «جعفر مهدوی ملک کلا» که سرسختانه در خط مقدم دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایستاد، تعلق گرفت.
نشان فداکاری که اعطایی مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) به ارتش جمهوری اسلامی ایران است، نماد ایثار و از خودگذشتگی دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه افسری امام علی (ع) ارتش است که در راه پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران مردانه ایستاده و دفاع کردهاند.
شهید جعفر مهدوی ملک کلا در سال ۱۳۳۳ در روستای ملک کلا از توابع شهرستان قائمشهر دیده به جهان گشود. پس از اخذ دیپلم، در سال ۱۳۵۲ به استخدام آموزش و پرورش درآمد. ولی چند ماه بعد در کنکور دانشکده افسری پذیرفته و وارد دانشکده شد.
وی دورههای مختلف دانشکده افسری را با موفقیت به پایان رساند. سپس با علاقهای که به پرواز داشت وارد هوانیروز شد و به جرگه خلبانان جانبرکف این نیرو پیوست.
با اوجگیری انقلاب اسلامی، ایشان نیز به خیل عظیم مردم انقلابی پیوست؛ به همین دلیل دستگیر و به زندان افتاد. با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد و به خدمت اعاده گردید. ایشان از جمله خلبانانی بود که در آشوبهای کردستان نقش مهمی ایفاء کرد. در محاصره شهر پاوه و پادگان این شهر، با شجاعت تمام و با وجود اصابت چندین گلوله به بالگرد، در پادگان به زمین نشست و شهید فلاحی و شهید چمران را نجات داد.
ایشان بهصورت مداوم در غائله کردستان مشغول مهمات رسانی، حمل نیرو و مجروحان بود تا اینکه در تاریخ ۲۶/۰۵/ ۱۳۵۸ بالگرد ایشان در شهر پاوه مورد اصابت گلولههای ضدانقلاب قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
همسر این شهید درباره فعالیتهای قبل از انقلاب جعفر مهدوی ملک کلا، میگوید: قبل از انقلاب برای نشان دادن مخالفت خود با رژیم از رفتن به پایگاه امتناع میکرد و به پخش اعلامیههای امام خمینی (ره) مبادرت میورزید. در ایامی از انقلاب که به پایگاه میرفت از قبول مأموریتهای ضد مردمی خودداری میکرد.
در روستای خود مردم را نسبت به اهداف انقلاب آگاه میکرد، سرانجام توسط عوامل رژیم طاغوت دستگیر و زندانی و پس از چند روز با سر تراشیده و کالبدی خسته و ضعیف آزاد شد.
وی ادامه میدهد: بعد از شهادت وی، به اتفاق خانواده شهید وجدانی به دیدار امام خمینی (ره) رفتیم و در آن دیدار به یاد ماندنی، حضرت امام (ره) ضمن دادن تسلی خاطر به بازماندگان یاد و خاطره شهدای هوانیروز را گرامی داشتند.
یکی از همرزمان این شهید میگوید: در غائله شهرستان پاوه و شرارت عناصر ضد انقلاب و آشوب طلب از لحظه شروع تا پایان عملیات و در تداوم جریان عملیات امداد و نجات (رساندن آذوقه و مهمات، ترابری نیرو، تخلیه شهدا ومجروحین) و شکستن حلقه محاصره ضد انقلاب با شهید مهدوی بودم، ۲۳ مرداد ۱۳۵۸ طی یک مأموریت واگذاری از طرف فرمانده پایگاه هوانیروز کرمانشاه که شهید دکتر چمران و ۱۱۰ نفر از نیروهای سپاه پاسداران و بسیج در محاصره ضد انقلاب قرار گرفته بودند بر فراز پاوه پرواز کردیم.
وی اضافه میکند: ۲۶ مرداد ۱۳۵۸ با چهار فروند بالگرد که از پایگاه هوانیروز کرمانشاه به طرف شهرستان پاوه مهمات و نیرو حمل میکردیم از هر طرف گلوله میبارید و هر بالگرد ۴ دقیقه فرصت برای نشستن و برخاستن داشت، مهمات را خالی و مجروحین و شهدا را به بالگردم انتقال دادند، هنوز دو دقیقه از حرکتمان نگذشته بود که بالگرد خلبان مهدوی و وجدانی موقع سوار کردن مجروحین مورد هدف گلولههای ضد انقلاب قرار گرفته و سقوط کرد.
خلبان محمد وجدانی در دم شهید و با اصابت گلوله دشمن نصف گردن خلبان مهدوی بریده شده، ولی نفس میکشید او را به بیمارستان کرمانشاه منتقل، ولی تلاش پزشکان برای زنده ماندن وی بی نتیجه مانده و همانجا در بیستمین روز ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۸ به شهادت رسید.
به گفته همرزم این شهید، سرانجام اسم وی به همراه خلبان شهید محمد وجدانی به عنوان اولین شهدای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ انقلاب اسلامی ایران ثبت شد.
در وصیت نامه شهید سرلشکر خلبان جعفر مهدوی ملک کلائی چنین آمده است: ما از خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم. خدایا! تو میدانی که من چیزی عزیزتر از جانم نداشتم که فدای تو کنم.
خدایا! تو میدانی که این انقلاب بزرگ اسلامی حاصل زحمت انسانهایی است که خون هایشان نهال تازه اسلام را زنده کرده است این انقلاب برای ما نقطه شروع حرکتی است که ابتدا و انتهایش همان است که تو در قرآن وعده دادهای و من امید دارم که با نثار خونم این نهال تازه را جان دهم.
روحش شاد و یادش گرامی باد.