با كودكان لوس چه کنیم؟
ناتوانی در ایجاد و برقراری رابطه سالم با همسالان یکی از نشانه های «كودكان لوس» است.
به گزارش گروه علمی فرهنگی
خبرگزاری صدا و سیما مرکز زنجان؛ هر خانوادهای در ارتباط با فرزندان شیوه خاص تربیتی خود را دارد. کودکان براساس اینکه در سالهای اولیه زندگی چگونه تربیت شوند و آموزش ببینند، سبک خاص رفتاری پیدا میکنند.
یکی از سبکهای غلط رفتاری کودکان، ناتوانی در ایجاد و برقراری رابطه سالم با همسالان است؛ یعنی کودکانی وجود دارند که راههای برقراری ارتباط سالم را نمیدانند. این گروه از کودکان گاه تحت عنوان «کودکان لوس» نامگذاری میشوند.
یکی از دلایل به اصطلاح لوس شدن کودکان روشهای غیرقابل قبول والدین به لحاظ تربیتی است. والدین محبت کننده افراطی که معیارهای تربیتی و روشهای یادگیری را در نظر نمیگیرند، صرفا با محبتهای زیاد مانع اجتماعی شدن رفتارهای کودکان میشوند. چنین کودکانی معنای صبر و تحمل را در زندگی نمیآموزند و انسانهایی عجول و شخصیتهایی متزلزل بار خواهند آمد.
نقش تشویق و تنبیه در تربیت كودك
تشویق و تنبیه دو روش متفاوت تربیتی هستند و باید ویژگیهایی داشته باشند تا موثر واقع شوند. این دو روش چنانچه به موقع و با اصول درست انجام شوند، میتوانند از لوس شدن کودکان جلوگیری کنند. معمولا کودکان لوس، والدین تسلیمشونده دارند. آنها در مقابل خواستههای کودک فورا تسلیم میشوند و هر آنچه او طلب کند، برایش فراهم میکنند.
آیا می توان كودكان لوس را اصلاح كرد؟
بله؛ چنانچه والدین از روشهای غیر قابل قبول دست بردارند و در مورد فرزندان خود قوانین تربیتی درستی را اعمال كنند، و به شرط آن كه روشهای جدید ثابت و مستمر باشد، می توان امید داشت كه این روشها به تدریج مؤثر واقع شوند.
والدینی محبت كننده و در عین حال قاطع باشیم.
وقتی صحبت از قاطع بودن به میان میآید، برخی از والدین تصور میکنند که جدی و قاطع بودن به این معناست که مثلا پرخاشگر هم باشیم یا اینکه چنانچه فرزندمان از ما پیروی نکرد، با زور و خشونت مواردی را به او تحمیل کنیم. حال آنکه در مقولههای تربیتی، قاطع و جدی بودن به این معناست که از اصولی پیروی کنیم و قوانینی برای فرزندانمان داشته باشیم. به علاوه، اصرار به اجرای آن قوانین در خانواده وجود داشته باشد. اما چنانچه کودکان از قوانین خانواده پیروی نکنند و حتی خلاف آن عمل کنند،
یادآوری نكات تربیتی و قوانین مورد نظر به كودك بایستی در منزل و به طور خصوصی صورت گیرد.
چنانچه حریم خانواده امنیت و اطمینان لازم را برای کودک فراهم کند، او به راحتی میتواند اشتباهات خود را بپذیرد و هر موردی را که به او تذکر داده میشود، تغییر دهد. میتوانیم به جای ناامید کردن مکرر و پیدرپی کودکان، آنها را به داشتن رفتارها و اندیشه خوب و مثبت تشویق کنیم. رفتارهای کودکان و همین طور یادگیری بسیاری از رفتارها به رشد سیستم عصبی – مرکزی مربوط میشود. پختگی سیستم عصبی- مرکزی باید انجام شود تا کودکی قادر باشد صحبت و حرکت کند، راه برود، معنای بسیاری از مطالب را درک کند و خود قادر به انجام عمل باشد. پس انتظار پیش از موقع و در واقع انتظارات زودرس از کودکان باعث فشارها و استرسهای روحی برای آنان میشود و چنانچه کودکان نیز با کلام و زبان خود، والدین را از این وضعیت آگاه نکنند، این فشارها به گونه ای دیگر خود را نشان میدهند.
نتیجه گیری
رفتارهایی كه از كودكان سر می زند و در واقع سبك زندگی آنان را نشان می دهد، آموختنی و اكتسابی است. بنابراین آن چه در مورد شخصیت، عادات، تجربیات و یادگیری كودكان مشاهده می كنیم، همه نشأت گرفته و تأثیرپذیر از محیط زندگیشان است. روشهایی كه والدین در قبال فرزندان اعمال میكنند، از جمله روشهای تشویقی و تنبیهی، قوانین و مقررات در خانواده، نحوه اجرای قوانین خانواده، انعطاف داشتن، سختگیر، قاطع و یا تسلیم شونده بودن در ساخت فكری كودكان و رفتارهای آنان بسیار مؤثر است.