نگاهی به رویکرد دولت بایدن با اضلاع ترامپیسم
دولت جدید امریکا تاکنون با نتانیاهو تماس نگرفته و اعلام کرده است برنامه ای هم برای تماس با محمدبن سلمان ندارد.
پس از راهیابی جوبایدن به کاخ سفید همانگونه که پیش بینی می شد فضای سردی بر روابط میان دولت بایدن با نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و محمدبن سلمان ولیعهد عربستان حاکم شد. این دو از متحدان اصلی ترامپ بودند و این ارزیابی وجود داشت که روند به قدرت رسیدن بن سلمان پروژه ای صهیونیستی بود تا با تضمین پادشاهی بن سلمان, او پل رابطی برای عادی سازی کشورهای عربی با تل آویوباشد و همراه با ترامپ ونتانیاهو اهرم های فشار علیه ایران را تقویت نماید.
اما بر خلاف انتظار نتانیاهو و بن سلمان, انتخابات سوم نوامبر در امریکا به شکست ترامپ وپیروزی بایدن منجر شد و وضعیت دشواری را برای دو ضلع دیگر ترامپیسم به وجود آورد.
اما با این وجود سردی روابط میان دولت جدید امریکا با نتانیاهو و بن سلمان ناشی از نگرانی از جنایت های این دو در سرزمین های اشغالی ویمن یا مخالفت با بازگشت به برجام نبود بلکه به نظر می رسد دولت بایدن همچون اوباما که پس از دولشکر کشی بوش به خاورمیانه وجهه امریکا را تخریب کرد در صدد ترمیم وجهه و مبرا کردن وجهه امریکاست ضمن اینکه این سردی روابط را می توان ناشی از سرخوردگی بایدن از نتیجه ندادن اهدافی دانست که محور تراپیسم در خصوص منطقه به ویژه یمن دنبال می کردند.
خود بایدن و حزب دموکرات در مقاطعی در جنگ یمن شریک بودند چرا که جنگ در دوره آنها شروع شد و با مواضع جدید دولت بایدن آن هم بدون اقدام عملی برای توقف جنگ و رفع محاصره از یمن نمی توان از امریکا سلب مسئولیت کرد. ضمن اینکه بخشی از این سردی روابط هم ناشی از چالش های داخلی نتانیاهو و بن سلمان است.
بن سلمان پس از شکست در یمن و ناتوانی در حل بحران های داخلی, می دانست که بایدن روی خوشی به وی نشان نخواهد داد لذا با برگزاری نشست العلاء و آشتی با قطر می خواست این پیام را به امریکا و دولت جدید بفرستد که وی در راس مجموعه شیخ نشین های منطقه است اما بایدن با رشته اقداماتی از جمله خروج انصارالله از فهرست گروه های تروریستی، قطع همکاری در سوخت رسانی به هواپیماهای سعودی در جنگ یمن، معلق کردن قرار دادهای تسلیحاتی، خارج کردن اسناد مربوط به جمال خاشقچی از حالت محرمانه و این اواخر با خودداری از تماس با بن سلمان نه تنها او را تحقیر کرد بلکه به نوعی به وی هشدار داده است.
جنگ در یمن در دوره دموکرات ها شروع شد و بایدن هم در آن مقطع معاون اوباما بود اما بن سلمان نتوانست جنگ را در یمن یکسره کند و با این شکست نه تنها آبروی عربستان بلکه ابروی امریکا و تسلیحات امریکایی نیز از بین رفت و بنابر اگر دولت بایدن در پی پایان جنگ است به مفهوم این نیست که وی ضد جنگ بوده بلکه در اصل ضد نتایج جنگ است که بن سلمان نتوانسته به نتیجه برساند.
بر این اساس برخی از کارشناسان بر این عقیده اند برای اینکه جنگ در یمن تمام شود لازمه اش این است که بن سلمان کنار برود و شخص جدیدی این کار را بکند. به نظر می رسد در صورتی که بعد از مرگ سلمان بحث جانشینی مطرح شود دولت بایدن برای شخص دیگری مانند احمد بن عبد العزیز( در زندان است) و محمد بن نایف وارد عمل خواهد شد.
با این حال برخی از کارشناسان معتقدند که امریکا و دولت بایدن نه در پی برقراری صلح در یمن بلکه در پی برداشتن فشار از عربستان و جلوگیری از قدرت گیری انصار الله و در عین حال در پی حفظ آبروی خود در یمن است.
اوضاع داخلی عربستان نیز در این سردی روابط نقش مهمی دارد دولت بایدن نگران اوضاع داخلی این کشور است تاکنون هسته مرکزی عربستان یعنی نجد که شامل سه استان ریاض، قصیم و حائل، از اعتراضات بدور بوده است و دولت به راحتی اعتراض های پیرامونی در مناطق شیعه نشین شرق و اسماعیلی جنوب را سرکوب و در عین حال مشروعیت داخلی کسب می کرد اما اکنون اعتراض ها به داخل هسته مرکزی کشیده شده و تظاهراتی که به تازگی در منطقه قصیم علیه فقر صورت گرفت نشان می دهد که تشکلات مدنی جدیدی در هسته مرکزی شکل می گیرد.
شکل گیری این هسته با توجه به شعار های حقوق بشری دولت جدید امریکا و درخواست از بن سلمان برای آزادی فعالان سیاسی و مدنی و بسته شدن دست او برای سرکوب شدید مخالفان, احتمالا اعتراضات مردمی را وارد مرحله جدیدی خواهد کرد.
در حال حاضر ، عربستان با چند چالش روبروست: افزایش مطالبات اقتصادی، اجتماعی و معیشتی در مناطق شرقی و جنوب؛ کاهش جایگاه عربستان درساختن اجماع نظر عربی، در مناقشات منطقه؛ ضعف تقابل با حملات انصار الله وآشکار شدن ضعف های امنیت محیطی.
هر چند خود عربستان جدا از حکومت بن سلمان به جهات مختلف برای امریکا اهمیت دارد: از جمله به لحاظ منابع نفتی و جایگاه ژئوپولتیکی که در منطقه و در جهان اسلام دارد و یا نقش پل رابطی که میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی ایفا می کند و یا نقشی که از سوی امریکا برای بازدارندگی در برابر ایران به آن محول شده است. همچنین امریکا به نفت عربستان برای کنترل رقبای بین المللی خود مانند چین نیاز دارد.
سردی روابط دولت بایدن با نتانیاهو نیز به بحران معنا و شکنندگی وضعیت نتانیاهو در داخل سرزمین های اشغالی برمی گردد. در خصوص تفاوت معنا می توان به عنوان مثال اشاره کرد که امنیت رژیم صهیونیستی با اجرای طرح دو دولت تامین می شود یا با طرح یک دولت و یا با برجام تامین می شود یا بدون برجام.
با توجه به اینکه در هر دو مورد تعاریف دولت بایدن با دولت های حاکم در تل آویو و ریاض متفاوت است لذا به نظر می رسد این احتمال که دولت بایدن در پی جایگزنی افراد دیگری در تل آویو و ریاض باشد جدی است.
به نظر می رسد بایدن با امتناع از دیدار با نتانیاهو سعی دارد روی انتخابات فلسطین اشغالی تاثیر بگذارد انتخابات تا 40 روز دیگر برگزار می شود و اگرچه طبق نظرسنجی ها حزب لیکود با کسب حدود 28 کرسی از بقیه جلو است اما قادر به تشکیل دولت نیست و ائتلاف های خارج از لیکود در حال شکل گیری است و به نظر می رسد دولت بایدن این روند را تقویت می کند.
با وجود اینکه هنوز جایگاه و پایگاه احزاب دست راستی محکم است و درمجموع می توانند 80 کرسی کسب کنند اما به نظر می رسد کار نتانیاهو تمام است و وی علاوه بر اینکه در داخل با پرونده فساد دست به گریبان است در خارج هم در پی اعلام موضع اخیر دیوان کیفری بین المللی مبنی بر تایید صلاحیت خود در رسیدگی به اراضی اشغالی احتمال اینکه تحت پیگرد قضایی بین المللی نیز قرار گیرد، وجود دارد.
لابی صهیونیستی در امریکا نیز دو شقه شده است در پی اختلافاتی که میان امریکا و رژیم صهیونیستی در دوره اوباما بروز کرد، یهودیان امریکا نیز دو شقه شدند و یهودیان چپ گرا از یهودیان راستگرا در ایپک که طرفدار نتانیاهو هستند، جدا شدند و لابی جدیدی تحت عنوان جی استریت را تشکیل دادند و کسانی که الان در دولت بایدن هستند مانند بلینکن، رابرت مالی و غیره ازجناح چپ هستند که طرفدار طرح تشکیل دو دولت در فلسطین و حفظ برجام در مورد ایران هستند.
---------------------------------
احمد کاظم زاده