با وجود سرکوبگری عربستان علیه جنبشهای اسلامی در بیشتر کشورهای عربی، بعید است در آینده تغییری در سیاست حمایتگرانه آمریکا بوجود آید، زیرا منافع بسیاری برای واشنگتن دارد.
پایگاه اینترنتی القدس العربی در مقالهای به قلم سعید الشهابی نوشت: با توجه به سیاست جدید آمریکا در دولت جو بایدن، پیش بینی آینده کوتاه مدت دشوار است. آشفتگی که طی دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر جهان حاکم شد، مانع از آن میشود که دیدگاه واضح و روشنی درباره روزهای آینده وجود داشته باشد، به طوری که تصور ایجاد تغییرات ریشهای در سیاست آمریکا دشوار است، زیرا سیاست تجسم امپریالیسم، سرمایه داری و استکبار است. کاخ سفید در عین تاکید بر تضمین امنیت رژیم صهیونیستی، اعلام کرد برای اتخاذ سیاستهایی که سران اسرائیل را آزرده کند، آمادگی ندارد. بر همین اساس آیا میتوان انتظار داشت که بایدن سفارت آمریکا را از قدس اشغالی خارج یا تصمیم تل آویو را برای الحاق جولان و بخشهایی از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی لغو کند؟ با این حال این سئوالات از اهمیت برخی از اقدامات رئیس جمهور جدید آمریکا مانند بازگشت به شورای حقوق بشر یا لغو تصمیم ترامپ درباره جلوگیری از ورود شهروندان هفت کشور اسلامی به آمریکا یا حذف نام گروه انصارالله یمن از فهرستهای تروریستی نمیکاهد. شاید مهمترین اقدام که شاخصی برای رویکرد سیاست آمریکا خواهد بود، توقف تجهیز تسلیحاتی عربستان است؛ تسلیحاتی که ممکن است ریاض از آنها در جنگ علیه یمن استفاده کند، همان طور که از عقب نشینی آمریکا از هر نوع عملیات تهاجمی در این جنگ سخن گفته میشود.
ائتلاف انگلیس و آمریکا بیشتر بر مقابله با آنچه چالش واقعی از شرق به ویژه از جانب چین و روسیه میداند، متمرکز شده است.
فروش تسلیحات آمریکا به عربستان ابعاد زیادی دارد. نخست اینکه روابط آمریکا و عربستان یکی از ویژگیهای نظام سیاسی در مرحله پس از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. این روابط طی هفتاد سال ادامه داشته و به اصول ثابت در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. این روابط بر اوضاع کشورهای عربی و خاورمیانه بازتاب داشته است.
نویسنده در ادامه با اشاره به اهمیت جریانهای اسلامی پس از انقلاب ایران و شکل گیری اسلام سیاسی به جای جریانهای چپ گرا، نوشت عربستان همواره با چنین موضوعی مخالفت کرده است. دو قطبی شدن عرصه بین المللی در آن زمان به تقویت جایگاه عربستان نزد آمریکا منجر شد، به ویژه با افزایش نفوذ منطقهای ایران و نگرانی از تأثیرگذاری انقلاب اسلامی و ورود آن به جزیره العرب و آمریکا به همین علت عربستان را کاملا تجهیز تسلیحاتی میکرد. طی چهار دهه اخیر نفوذ عربستان با استفاده از دو موضوع گسترش یافت؛ نخست کاهش حضور جریانهای چپ گرا و دوم مهار کردن جنبشهای اسلامی از طریق سرکوبگری و ظلم در بیشتر کشورهای عربی. به همین سبب، آمریکا کاملا به حکومت عربستان پایبند است و در سیاستهای خود در قبال ریاض تغییر اساسی ایجاد نخواهد کرد.
از دیگر ابعاد فروش تسلیحات آمریکایی به عربستان، تأثیرگذاری بر ائتلاف غرب است. شاید بتوان گفت اقدام بایدن به توقف فروش تسلیحات به عربستان، با رویکردهای برخی کشورهای غرب هماهنگ بود؛ هرچند مخالف رویکرد انگلیس است که از اتحادیه اروپا جدا شده است.
انگلیس اعلام کرد از تصمیم آمریکا تبعیت نخواهد کرد؛ بلکه به سیاست فروش تسلیحات به ریاض در چارچوب آنچه شروط صدور مجوز صادرات تسلیحات نامید، ادامه خواهد داد. انگلیس به تکیه کردن بر سیاستهای خود بر اساس آنچه تضمین کننده منافع تجاری اش باشد، معروف است. انگلیس عربستان را شریک تجاری مهمی میداند که ۴۰ درصد از صادرات نظامی آن متعلق به عربستان است. از نظر انگلیس، حضور بایدن در عرصه بین المللی نکته مثبتی است. انگلیس به ویژه در زمینه مقابله با چین و روسیه، از آمریکا پیروی میکند. با توجه به هوشیاری مردم اروپا درباره اوضاع خاورمیانه به ویژه درمورد جنگ علیه یمن، پیش بینی میشود حوزه اختلاف مواضع و اختلاف سیاستهای انگلیس و اروپا گسترش یابد؛ زیرا انگلیس برای تغییر سیاستهای خود در خاورمیانه آمادگی ندارد و بر عمق دادن به ائتلاف با عربستان، امارات و بحرین پافشاری میکند، از آن جهت که این ائتلاف را عامل مثبتی برای اعمال فشار بر ایران به ویژه در زمینه امنیت خلیج فارس میداند؛ عرصهای که انگلیس برای ایفای نقش اساسی در آن پافشاری میکند.
اهمیت منطقه خلیج فارس در دهههای اخیر به ویژه بر اثر کاهش تکیه بر نفت این منطقه، کاهش یافته است.
بعد دیگر روابط آمریکا و عربستان، تأثیر آن بر توازن قدرتهای آینده با روسیه و چین است. در حالی که اروپا برای گفتگو با پکن و مسکو و خودداری از سیاستهای رویارویی تلاش میکند، آمریکا سیاستهای دیگری دارد که در دوره بایدن، مشخصتر خواهد شد. پیش از روی کار آمدن بایدن، اتحادیه اروپا یک توافق مهم اقتصادی امضا کرد که به سرمایه گذاران اروپایی اجازه میدهد وارد بازارهای چین شوند. بروکسل اعلام کرد چین در قبال این توافق فراگیر، درخصوص سرمایه گذاری ها، انعطاف زیادی نشان داد، به طوری که چین موانع فراروی شرکتهای اروپایی را کاهش داد و فرصتهای رقابت را تقویت و اصول حفاظت از محیط زیست را تشدید کرد. با این حال، پیش بینی میشود روابط بین اتحادیه اروپا و آمریکا در دوره جو بایدن بهبود یابد.
عربستان از روابط با چین برای اعمال فشار بر آمریکا استفاده میکند؛ اما پیش بینی نمیشود که موضوع از این حد فراتر رود. بعید نیست که در پی روابط عربستان و چین، بایدن در سیاستهای خارجی خود در قبال مسائل دمکراتیک و حقوق بشر، بازنگری کند. خیال عربستان از چین آسوده نیست؛ به ویژه به سبب روابط آن با ایران که هم روابط مستحکمی است و هم به سبب تشدید رقابت سیاسی و اقتصادی بین پکن و واشنگتن، در حال گسترش است.
نویسنده در پایان نوشت: بدون تردید، اهمیت منطقه خلیج فارس در دهههای اخیر به ویژه بر اثر کاهش تکیه بر نفت این منطقه، کاهش یافته است و به همین سبب، ائتلاف انگلیس و آمریکا بیشتر بر مقابله با آنچه چالش واقعی از شرق به ویژه از جانب چین و روسیه میداند، متمرکز شده است. این موضوع آمریکا و انگلیس را کنار یکدیگر قرار میدهد و به اهمیت عربستان برای حمایت از این راهبرد منجر خواهد شد.