در حالیکه ویروس کرونا ماسک بر چهره اقتصاد شهرها کشیده بازار کتاب را هم بی نصیب نگذاشته است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، مرکز خراسان رضوی ، آخرین آمار نشر کتاب نشان می دهد اوضاع ناشران چندان خوب نیست اما ظاهرا تب آن برای همه یک درجه نیست.
سری به بازار کتاب می زنم کافه آفتاب تعطیل و صندلی ها به صورت وارونه بر روی میزها چیده شده و کمی تا قسمتی خاک بر تن کتاب ها نشسته است اما نویسندگان از طریق اینترنت روح خود را به خانه های قرنطینه ای می رسانند و بازار انلاین خرید و فروش کتاب تا حدودی امیدواری را به جان خستگان کتاب می بخشد.
با عابس قدسی مدیر کتابفروشی قرار ملاقات دارم در گوشه کتاب فروشی منتظر من است وقتی موضوع گزارش را با او در میان می گذارم تعجب می کند و می گوید این اولین باری است که یک خبرنگار برای چنین سرنخی سراغ من را گرفته است.
او ادامه می دهد سالهاست که خبرنگاران تنها از میزان چاپ و نشر کتاب سخن می گویند اما هیچ گاه کسی به سراغ این موضوع نرفته که چرا حال همه ناشران یکسان نیست و برخی 80 درصد بازار کتاب را در دست می گیرند و برخی سهمشان یک دهم درصد هم نیست
سرنخ ها را به دست آورده ام اما منتظرم تا تحلیل او را بشنوم و به این صورت است که با یک سوال مهم ذهن مرا به چالش می کشد و آن سوال این است که چرا ما رتبه نخست تعداد ناشران جهان را داریم اما سرانه مطالعه در کشور ما به زحمت به 13 دقیقه هم نمی رسد؟
در همین حین وارد سایت وزارت ارشاد می شوم تا گفته های او را راستی آزمایی کنم و می بینم آمار ثبت شده از تعداد ناشران ایران 18 هزار ناشر است در حالیکه در کشوری مثل فرانسه با آن تعداد نویسنده و تعداد بالای انتشار کتاب آن هم برای کل جهان ، بسیار پایینتر از این تعداد است.
از قدسی می پرسم این همه علاقه به نشر کتاب برای چیست و او پاسخ می دهد که موضوع بر می گردد به زد و بندها و رانت هایی که در زمینه انتشار کتاب وجود دارد و وزارت ارشاد از آن مستثنی نیست.
او می گوید : کمیته ای به نام خرید کتاب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد که هر سال به میزان زیادی از ناشران کتاب می خرد اما این کمیته هیچ گاه تعیین نکرده است که چرا فقط از ناشران خاصی کتاب می خرد و این کتاب ها در چه موضوعات و مورد علاقه چه گروههایی است.
نیاز به اطلاعات دقیق تری دارم به زحمت شماره یکی از معروف ترین ناشران کتاب را پیدا می کنم و با علی سعادت مدیر نشر امیرکبیر صحبت می کنم او علاوه بر زد و بندهای خرید کتاب به موارد جدی تری اشاره می کند و می گوید بارها و بارها در سمینارهای مختلف، کتاب هایی به حضار داده می شود که هیچ گونه ارزش علمی ندارد اما این کتاب ها توسط ارگان های دولتی با رابطه های خاص خریداری می شود و همین موضوع باعث می شود چراغ نشر کتاب به سوسو بیفتد.
روزها و روزها می گذرد و پیگیری های من برای دست یابی به اطلاعات دقیقی که نشان دهد سازمان های ثروتمندی همچون اداره کل اوقاف و امور خیریه و یا مثلا نهادهای نظامی چه میزان کتاب از ناشران خریده اند بی نتیجه می ماند اما چند آمار استانی نشان از وضعیت اسفناک بازار نشر دارد.
چنانکه سازمان اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی اعلام کرد؛ سال گذشته 980 میلیون ریال کتاب فقط از دو ناشر خریده است و شهرداری مشهد در وضعیتی مشابه اعلام کرد سال گذشته 180 میلیون ریال کتاب خریده است که پراکندگی آن به زحمت به چند عنوان می رسد.
بازار آزاد ،جولانگاه فروش کاغذ دولتی
در هیبت یک خریدار سری به بازار کاغذ می زنم فروشندگان کاغذ همگی از نوسانات بی شمار بازار گلایه دارند و می گویند قیمت ها به نسبت گذشته چندین برابر شده است و گاهی به زحمت می توان کاغذ مناسب پیدا کرد اما بازار دلال خودش را پیدا می کند.
گوش هایم از شنیدن این جمله تیز می شود و مثل تیر از چله کمان رها می شوم و می گویم من چندین بند کاغذ برای فروش دارم که نهایتا با چک و چانه می توانم هر بند کاغذ را تا قیمت 450 هزار تومان پیشنهاد دهم که البته با استقبال خریداران مواجه می شود.
براساس آمار سالانه 80 میلیون دلار هزینه واردات کاغذ می شود اما سوال اینجاست که کاغذ دولتی که به هر ناشر با قیمت 100 هزار تومان ارائه می شود چگونه سر از بازار آزاد در می آورد ؟
امید مرادیان مدیر انتشارات انقلاب اسلامی می گوید؛ براساس قانون نماینده ارشاد باید با حضور در چاپخانه و شمارش تعداد کتاب های ناشران نسبت به دریافت سهمیه کاغذ او، حساسیت لازم را نشان دهد اماچاپخانه داران به من گفتند نماینده ارشاد؟کیست ؟ کجاست ؟
مرادیان می گوید: انبارهای بسیاری از ادارات، پر شده از کتاب هایی که معمولا خوانده نمی شود و این خرید غیر کارشناسی رقابت سالم را به شدت تحت الشعاع قرار داده است .
پاسخ برخی از این پرسش ها می تواند نزد معاون فرهنگی اداره ارشاد باشد پس به دیدار افشین تحفه گر می روم و در حالیکه هیچ کداممان از پرسش و پاسخ ها چندان قانع نمی شویم در نهایت به این جمع بندی می رسیم که عدم نظارت درست در چاپخانه و روند توزیع کاغذ دولتی چنین مشکلاتی را ایجاد کرده است.
می گوید : مشکل اصلی اینجاست که آن دسته از نمایندگان ارگان های دولتی که مسئول خرید کتاب هستند درک چندانی از کتاب های خوب موجود در بازار ندارند و صرفا بنا به پیشنهاد اطرافیان و بر اساس رابطه و بدون ضابطه خرید کتاب را انجام می دهند.
آنچه مشخص است این است که در این سوگنامه کتاب عده ای کج دار و مریض کتاب های در خور شان منتشر می کنند و با زمانه می سازند اما کتاب ها ،خود فریاد می زنند که چه بر سرشان آمده است همچنان که محمود دولت آبادی در کتاب نون نوشتن می گوید : زخم هایی که از نوشتن کتاب سوم بر قلبم نشسته بود مرا از پای در می آورد و من بیهوده تقلا می کردم که مقاومت کنم.
نویسنده : مریم تکافی
سردبیر: مریم یعقوبی