میگوید: ” پنج دختر دارم و یک غلامزاده “. پسرش را میگوید. شهید علی احمدی. پسری که خواب دیده بود ۴۵ روز بیشتر زنده نمیماند.
روایت اول
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، مادر میگوید: ” به من، اما نگفته بود؛ به عمه اش گفته بود؛ گفته بود عمه جان من تنها ۴۰ تا ۴۵ روز دیگر زنده ام“. بعد مادر با لهجه شیرین تنگستانی ادامه میدهد: ” به جان جوانیت و به جان زحمت هایت درست روز چهل و پنجم موقع اذان صبح شهید شد“؛ و تاکید میکند: ” موقع اذان صبح“. تصویر این شهید حالا در بلوار اصلی روستای بنه گز شهرستان تنگستان جلوه گری میکند؛ تصویری که همیشه شفاف است؛ نه غبار کهنگی بر آن مینشیند و نه گرد و خاک روزگار. مادر هر روز به بلوار اصلی شهر میرود و عکس شهیدش را دستمال میکشد.
صورت مهربان و دلنشین و قد خمیده اش میگوید بالای ۹۰ سال سن دارد. شاید هم غصه و رنج روزگار باشد که بر چهره اش این طور چین و چروک نشانده. از او میپرسند: ” چرا هر روز تابلوی شهید را تمیز میکنی؟ “ با همان حرارت اولیهای که در کلامش بود میشنویم: ” همین شهدا آبروی ما را خریدند؛ ایران را نجات دادند؛ ایران را سرافراز کردند“؛ و بعد با صلابت ادامه میدهد:” من یک روز هم ناراحتی نمیکنم؛ خدا کند بزرگ ما، رهبر انقلاب در جهان رو سفید و سرافراز باشند“.
مادر تک پسرش را راهی کرده بود برای دفاع. جگر گوشه اش را. حالا بعد از سالها با همه داغی که بر دل دارد و با همه دلتنگی هایش میگوید یک روز هم ناراحتی ام را ابراز نکرده ام.
به این مادر اضافه کنید ۸۱۸۸ مادر دو شهید، ۶۳۱ مادر سه شهید، ۸۲ مادر چهار شهید، ۲۱ مادر ۵ شهید، شش مادر شش شهید، یک مادر هفت شهید، یک مادر ۸ شهیدو دو مادری را که در دوران دفاع مقدس ۹ فرزند شهید داده اند.
روایت دوم: در امتداد مادرانگی ام البنین
او یکی از اولین مادران شهدایی بود که چهار فرزندش را فدای امام حسین ع کرد. او مادر حضرت عباس (ع) بود. عباس (ع) و سه پسر دیگر اُمّالبَنین در روز عاشورا به شهادت رسیدند. مادر در واقعه کربلا حضور نداشت؛ هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت امام حسین (ع) پرسید؛ وقتی خبر شهادت امام حسین (ع) را هم شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمام آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.» بزرگان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه ام البنین به اهل بیت به ویژه امام حسین (ع) را ستوده اند. به گفته شهید ثانی، ام البنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود؛ به همین دلیل اهل بیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او میرفتند.
امروز روز وفات این مادر شهید است. همسر حضرت علی (ع) که بعد از شهادت حضرت فاطمه (س) به امام علی (ع) پیشنهاد کرد او را به نام اصلیاش که فاطمه بود، صدا نزند، تا حسنین (ع) با شنیدن نام فاطمه به یاد مادرشان نیفتند.
روز وفات او در تقویم ما به نام روز گرامیداشت مادران شهداست. مادرانی که حالا در ایران اسلامی و در ۱۴۰۰ سال بعد از واقعه کربلا مکتب امام حسین ع را با خون فرزندانشان زنده نگه میدارند.
روایت سوم: در ستایش عظمت مادران شهدا
رهبر انقلاب عظمت صبر مادران ایرانی را اینگونه توصیف میکنند: «مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخی نیست؛ اینها به زبان آسان میآید. بچهی انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچهی انسان برود کشته بشود، دومی برود کشته بشود، سومی برود کشته بشود؛ شوخی است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانهی سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشی ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچه هاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتی که جنازهی بچه هاشان میآمد یا حتّی نمیآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهای اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.»
رهبر انقلاب در جای دیگر، از صحنههایی میگویند که شبیه به افسانه اند؛ اما مادران ایرانی در واقعیت آن را رقم زده اند: «وقتی مادری با افتخار میگوید من پسرهای خودم را از رفتن به جبهه منع نکردم؛ رو ترش نکردم؛ از آنها نخواستم که نروند، بلکه آنها را تشویق کردم که بروند. دل انسان در مقابل این عظمت سر تعظیم فرود میآورد. مادر دیگری گفت، دو پسر داده ام و پنج پسر دیگر نیز دارم، اگر اینها هم در راه خدا به میدان شهادت میرفتند و بروند، حرفی ندارم. اینها افسانه نیست، واقعیات جامعهی ماست.»
روایت آخر ...
و این مسیر در عصر حاضر همچنان ادامه دارد. مسیری که در آن مادران جوان شهدای دههی هفتادی و هشتادی، در امنیت مثال زدنی کشورمان برای حفظ آرامش موجود و دفاع از حریم دین و میهن مدافعان حریم و حرم تربیت میکنند.