به بهانه ۱۶آذر روز دانشجو؛
سه قطره خون از سه یار دبستانی...
خون سه جوان آزادی خواه ایرانی، بزرگ نیا، قندچی و رضوی است که نام دانشجو را در شانزدهم آذرماه هر سال بر خاطرها تلنگر میزند.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما مرکزآذربایجان غربی، واژه
«دانشجو» و برداشت از آن به ویژه در ایران، نیازمند انقلاب و دگرگونی کلی و فکری است.
دانشجویی یک مقطع نیست. دانشجویی تنها عنوانی برای ورود به یک طبقه اجتماعی در جامعه نیست.
دانشجویی زمان برنمی دارد. دانشجویی یک مکتب است.
دانشجو نمیمیرد.
1۶آذر سال۳۲ متفاوتتر از روزهای قبل
روز ۱۶آذر سال1332در
دانشگاه تهران متفاوت از روزهای قبل آغاز شد. اساتید و دانشجویان با ورود به دانشگاه متوجه استقرار تجهیزات گارد
رژیم شاهنشاهی و آرایش سربازان و اوضاع غیرعادی دانشگاه شدند.
دانشجویان راه بهانه را به طرف مقابل بستند و با احتیاط به کلاسهای درس خود رفتند.
سربازان نیز با راهنمایی برخی مسئولان ارشد خود به راه افتادند و جمعی از دانشجویان را که در جمع آنها چند استاد هم دیده میشد دستگیر کردند. سربازان آنها را پس از مضروب شدن به داخل کامیونهای مستقر شده بردند.
رئیس وقت دانشگاه تهران برای حفظ جان دانشجویان، دانشگاه را تعطیل اعلام کرد.در حالیکه برخی دانشجویان در حال ترک محوطه اصلی دانشگاه بودند، جمعی از سربازان به
بهانه بازداشت دو دانشجوی رشته ساختمان که به حضور نظامیان در دانشگاه اعتراض و آنها را تمسخر کرده بودند، وارد دانشکده فنی شدند.
نیروهای گارد وارد کلاس درس استاد شمس از اساتید نقشهکشی دانشکده فنی میشوند تا دانشجویان معترض را دستگیر کنند. وقتی مهندس شمس نسبت به حضور نظامیان در کلاس درس خود اعتراض میکند او را با مسلسل تهدید میکنند و با شکنجه مستخدم دانشکده سعی میکنند که آن دو دانشجو را پیدا کنند. پس از خروج سربازان از کلاس دانشجویان که قصد ترک کلاس را داشتند به صحن دانشکده رفتند.
حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی به درگیری میان دانشجویان و نظامیان منجر شد.
عدهای از سربازان، دانشکده فنی را محاصره کرده بودند تا کسی از دانشکده خارج نشود در این میان دستهای از سربازان با سرنیزه از در اصلی وارد، دانشکده شدند.
وقتی دانشجویان قصد خروج از درهای جنوبی و غربی دانشکده را داشتند یکی از دانشجویان بغض مانده در گلویش را با فریاد
"دست نظامیان از دانشگاه کوتاه» باز کرد. هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت،
برخی دانشجویان با شکستن شیشههای آزمایشگاه به این محل پناه بردند و برخی به کلاسها و دستشوییهای دانشکده فرار کردند، برخی که فرصت فرار نداشتند هدف گلوله سربازان قرار گرفتند و مانند برگ خزان در صحن دانشکده و پلههای آن به زمین افتادند.
به گفته شاهدان عینی
"مصطفی بزرگنیا" از دانشجویان سال اول دانشکده فنی همان ابتدا با اصابت سه گلوله شهید شد و
"آذر شریعت رضوی" که او هم دانشجوی سال اول دانشکده بود به سختی مجروح شد و در حالیکه بدن مجروح خود را بر زمین میکشاند و ناله میکرد دوباره هدف گلوله قرار گرفت و او نیز به شهادت رسید.
"احمد قندچی" دانشجوی دیگری بود که هدف گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
هنگام تیراندازی برخی از رادیاتورها در اثر اصابت گلوله سوراخ شد و آب گرم آن با خون شهدا و مجروحین در هم آمیخت و محوطه مرکزی دانشکده فنی را دربرگرفت.
بعد از پایان درگیریها "احمد قندچی" که هنوز زنده بود به یکی از بیمارستانهای نظامی تهران منتقل شد، آب جوش رادیاتورها سر و صورت او را به شدت مجروح کرده بود با این حال مسئولان بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او خودداری کردند و ۲۴ساعت بعد مظلومانه به دوستان شهیدش پیوست.
در این حادثه سه دانشجو شهید و ۲۷دانشجوی دیگر بازداشت شدند.
روایت شانزدهم آذرازنگاه شهید چمران (شاهد ماجرا)
روایت شانزدهم آذر۱۳۳۲، با بیان یکی از شاهدان ماجرا، آن قدر تکان دهنده است که هر دلی را آکنده از تأثر و افسوس میکند.
شهید مصطفی چمران این گونه مینویسد: «از آن روز (یعنی ۱۶ آذر ۱۳۳۲) نُه سال میگذرد، ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم میبینم. صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین میاندازد.
سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را میلرزاند. آه بلند و ناله جان گذار مجروحین را در میان این سکوت دردناک میشنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رأی العین میبینم.
آن روز، ساکتترین روزها بود و، چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهای را نشان میداد، دانشجویان بی اندازه آرام و هوشیار بودند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چه طور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟دولت با خراب کردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را کم و بیش مجبور به سکوت کرد، ولی دانشگاه همچنان خاری در چشم دستگاه میخلید و دست از مبارزه برنمی داشت و دستگاه همچون درنده خون خواری به کمین نشسته، دندان تیز کرده بود که از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد؛ انتقامی که عبرت همگان گردد.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان
دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا، وعده هر گونه مساعدت و کمک نمود و به
رئیس جمهور امریکا پیغام برد که آسوده بخوابد»."من نیز همراه عدهای از دانشجویان وارد آزمایشگاه شدم. خون مجروحین آنقدر زیاد بود که پایین پلهها گلگون شده بود.
بین دوستان ما، شیشه پای یکی را شکافت. دیگری پایش هدف گلوله قرار گرفته و سوراخ شده بود.
گلوله از یک طرف پا وارد شده و از طرف دیگر خارج شده بود. دانشجویان و مستخدمین آزمایشگاه مشغول بستن زخمهای دانشجویان مجروح بودند. از حدود سی نفر که به آزمایشگاه مقاومت مصالح پناه بردند، به استثنای دو یا سه نفری همه مجروح شده بودند.
دانشکده کاملا محاصره شده بود و کسی نمیتوانست خارج شود. هنگام تیراندازی در داخل دانشکده، سربازان خارج دانشکده نیز شروع به تیراندازی کردند و مقداری از سنگها و شیشههای جلو دانشکده فنی را شکستند. پس از ختم گلوله باران، دقیقهای سکوت دانشکده را فرا گرفت.
ناگهان در میان سکوت آه بلندی به گوش رسید که مانند دشنه در قلب ما فرو رفت و از چشم بیشتر دانشجویان اشک جاری شد.
نالههای بلند و سوزناک به ما فهماند که عدهای مجروح شدهاند و در همان جا افتاده اند. اولیای دانشکده مستخدمین و چند نفری از دانشکده پزشکی میخواستند مجروحین را به پزشکی برده معالجه کنند. ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند.
بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند. "دانشجو در نگاه مولی الموحدین حضرت علی(ع)امام علی علیه السلام میفرماید:
«علم بدون عمل، وبال و مزاحمت، و عمل بدون علم نیز گمراهی و انحراف است.» در مکتب اسلام، همان قدر که عمل کردن به علم اهمیت دارد، عمل بدون علم نیز نکوهش شده است.
علمِ معرفت آور و بینش زا به عمل فرد ارزش میدهد.نگاهی دوباره به دو مقوله علم و عمل در عرصه دفاع مقدس، مسائل بسیاری را روشن میکند. دانشجویانی که در دانشگاه دفاع مقدس، تئوریهای خود را به آزمون میگذاشتند، افرادی بودند که آگاهانه در مسیر رشد خود گام برمی داشتند.
مقام معظم رهبری نیز بر این مدعا مهر تأیید میزند: «هنگامی که به نام دانشجوی شهید میرسیم، این یقین در ما پدید میآید که پذیرش شهادت و اقدام به جهادی که بدان منتهی شده، از سر خودآگاهی و با اراده روشن بینانه بوده است و این ارزش عمل را مضاعف میکند و بدین دلیل است که دانشجویان شهید که در شمار سرآمدان ایمان و ایثار آگاهانه بوده اند، ستارگان همیشه درخشانی هستند که هر جویای حقیقت میتواند راه خویش را با آنان بیابد».دانشجوی بسیجی در کلام رهبرینهاد بسیج در دانشگاههای ایران، تفکری است که عرصههای علمی را هدفمند و کارآمد میسازد. هر چند عملکرد دفترها و نهادهای بسیج، به فعالیت خود دانشجویان وابسته است،
ولی فلسفه وجودی این نهاد، تمرین مرحله عملیِ علوم فراگرفته شده دانشجویان به شمار میآید. این نهاد والا را از دیدگاه مقام معظم رهبری به تماشا مینشینیم:
دانشجوی بسیجی، در هر جمع دانشجویی، ذهن روشن تر، زبان گویاتر و ابتکار بیشتری باید داشته باشد.
مگر مجموعه بسیجی ـ آن هم بسیجی انقلابی و دانشجوی انقلاب ـ میتواند نسبت به مسائل سیاسی کشور بی تفاوت یا بدون موضع و بدون نظر باشد؟ من به شما دانشجویان بسیجی توصیه میکنم همواره دانشجو و بسیجی به همان معنای مثبت و پرخون و پرتپش باقی بمانید.فرق بسیج دانشجویی با تشکلهای دیگر دانشجویی چیست؟
فرقش این است که بسیج دانشجویی به معنای فرد یا مجموعه ای، آماده برآوردن نیازهای انقلابی است. در هر زمان و از هر نوع. این معنای بسیج دانشجویی است.
بسیج باید جلوتر از همه وارد عرصه علم شود. شما باید بروید و
عرصههای علمی را، عرصههای فن آوری را، نوآوریهای علمی و آفاق شناخته نشده علم را تصرف کنید.بسیج دانشجویی یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانی؟ میدان چالشهای حیاتی و اساسی. وقتی هویت ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار میگیرد. وقتی به فرهنگ و اعتقادات و باورهای ریشه دار یک ملت اهانت میشود و آن را تحقیر میکنند.