به گزارش
خبرگزاري صدا وسيما؛ سوره توحید در حقیقت شناسنامه خداوند است و مضمون کلی آن خداشناسی و اقرار به توحید یعنی یگانگی خداوند است و در آن هر صفتی که نقص دارد را از خدا نفی میکند
سوره توحید شناسنامه خداوند است و مهمترین وصف خدا در این سوره پس از بیان یگانگى در ذات، بینیازی از همه موجودات، نداشتن فرزند، پدر و مادر است و براى او هرگز احدى شبیه و مانند نبوده است. در این مطلب بخشهایی از تفسیر و معانی این سوره را بررسی میکنیم.
قل هو الله احد / بگو خدا یکی استدر این سوره به صفت یگانگی و احدیت خداوند اشاره شده و از توحید پروردگار سخن به میان آمده است. توحید در واقع، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به یکی بودن خدا ممکن نیست.
همچنین در برخی تفاسیر آمده است:
خداوند با آیه
"قل هو الله احد" ۱) مذهب دوگانه پرستی را که بر دو منشاء نور و ظلمت معتقد بودند، ۲) مذهب نصارا که قائل به تثلیث بودند و ۳) مذهب صابئی را که افلاک و نجوم را مستقل در تاثیر میپنداشتند، باطل کرده است.
الله صمد / خدا از همه چیز و همه کس بی نیاز استدر این آیه از سوره توحید به این صفت خدا اشاره شده که هر گونه صفت نقصى مانند ترکیب و داشتن اجزا، خوردن و خوابیدن و به وجود آمدن از شیئى دیگر را از خداوند نفى مىکند و مذاهبی را باطل کرده که غیر خداوند قادر، صمد و مقصد دیگری برای خلقت ذکر کردهاند، زیرا خدای غنی مطلق است و اگر صمد و بی نیاز نباشد، محتاج خواهد شد. همچنین صمدیت عبارت از این است که هر چیزی به سوی او منتهی میشود و خدا را تنها مرجع رفع همه نیازهاى مخلوقات معرفى کرده است.
برخی مفسران کلمه صمد را به معنای هر چیز توپری که جوفش خالی نباشد، و در نتیجه نه بخورد و نه بنوشد و نه بخوابد و نه بچه بیاورد و نه از کسی متولد شود معنا کردهاند که این معنا در آیات بعدی تکمیل شده است.
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ / فرزند ندارد، و فرزند کسی نیستآیه "لم یلد و لم یولد" از سوره توحید به این صفت خداوند اشاره دارد خدا یکی است و مانند و شریکی ندارد و از خدای تعالی این معنا را نفی میکند که چیزی را بزاید. یا به عبارت دیگر ذاتش متجزی شود، و جزئی از سنخ خودش از او جدا شود.
خداوند با آیه "قل هو الله احد" مذهب دوگانه پرستی را که بر دو منشاء نور و ظلمت معتقد بودند، مذهب نصارا که قائل به تثلیث بودند و مذهب صابئی را که افلاک و نجوم را مستقل در تاثیر میپنداشتند، باطل کرده است.
همچنین با این آیه مذهب یهود را درباره عزیز (در آیه ۳۰ سوره توبه ذکر شده است، که بیان میشود او توسط یهودیان به عنوان «پسرِ خدا» مورد تقدیس قرار گرفته است.)، مذهب نصارا را درباره مسیح (در آیه ۳۰ سوره توبه آمده است، و نصارا گفتند: مسیح، پسر خداست) و نظر مشرکان را درباره الهههایشان باطل کرده است که آنها را پسران و دختران خدا میدانستند.
تلاوت سوره مبارکه اخلاص با صدای ۴ قاری مصري
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد /براى او هیچ گاه شبیه و مانندى نبوده استآخرین آیه از سوره توحید معرفی صفات خداوند را به مرحله کمال رسانده، مىفرماید: و براى او هرگز احدى شبیه و مانند نبوده است. کفو در اصل به معنى همطراز در مقام و منزلت و قدر است، و سپس به هر گونه شبیه و مانند گفته مىشود. بر اساس این آیه تمام عوارض مخلوقین، و صفات موجودات، و هر گونه نقص و محدودیت، از ذات پاک خداوند منتفى است، و این همان توحید ذاتى و صفاتى است، در مقابل توحید عددى و نوعى که در آغاز تفسیر سوره توحید به آن اشاره شد؛ بنابراین او نه شبیهى در ذات دارد، نه مانندى در صفات، و نه مثلى در افعال، و از هر نظر بى نظیر و بى مانند است.
از این رو مفسرات معتقدند خداوند با نزول این آیه سوره توحید، مذهب مشرکان را باطل کرد که بتها و الهههای خود را شریک و همتای خدا میپنداشتند.
سخن پایانیسوره توحید تعریف کاملی از خداوند است و بی همتایی، یگانگی و پدر و مادر نداشتن خداوند از جمله نکات مهم حاصل از تفسیر این سوره است. همه مفسران سوره اخلاص را درس یگانگی و توحید میدانند و در روایات ذکر شده است که سوره توحید یک سوم قرآن است و اگر سه مرتبه این سوره خوانده شود برابر با ختم قرآن است.
همانطور که دو نوع تاریخ وجود دارد ؛ یکی تاریخ حقیقی که در واقعیت عینی رُخ داده و اتفاق افتاده و می افتد و دیگری تاریخ نگارشی که توسط انسان با زوایای دید مختلف از حوادث و اتفاقات و رویدادها نگاشته شده و میشود. درست به همین روال و منوال دو نوع خدا وجود دارد ؛ یکی خدای حقیقی با دوجنبه بیکران یکی واقعیت عینی و دیگری واقعیت محض و غیبی. این نوع خدای حقیقی نه تنها صاحب و مالک علم و قدرت مطلق بلکه عین علم و قدرت مطلق است و دارای هستی و وجود نامتناهی و بیکران و بینهایت و آفریننده این جهان و کلیه جهان های بیشمار و کلیه موجودات زنده و غیر زنده در درون آنها می باشد. خدای نوع دوم آن است که در قالب کلمات و الفاظ و واژه های زبان های گوناگون انسانی در اسطوره ها ؛ حماسه ها ؛ افسانه ها ؛ منابع وحیانی و حدیثی و روایی دینی و تفاسیر عدیده آنها ؛ نظام های فهمانی و عقلانی فلسفی و دیوان های ذوقی و شهودی شعر و عرفان با آن مواجه هستیم . این نوع خدا مخلوق و حاصل و تولید فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل انسان با درجات مختلف تکاملی و بیداری و هوشیاری و آگاهی در اعصار مختلف تاریخی می باشد. درست به همین روال و منوال دو نوع باور وجود دارد ؛ یکی اوهامی و غیر حقیقی و بریده از واقعیت و دیگر حقیقی و منطبق بر واقعیت عینی . درست بهمین ترتیب دو نوع توحید و وحدانیت و احدیت وجود دارد ؛ یکی حقیقی و دیگری در قالب کلمات و الفاظ و جملات و عبارت زبان های انسانی. به عنوان مثال آیه شریفه قرآنی که در قالب آن اصل توحید به شکل زیر فرمولبندی گشته است :
لا اله الا الله ، توحید نوع کلمه ای و لفظی می باشد و نه توحید نوع حقیقی. زیرا بیان توحید حقیقی در هیچ کتاب و دفترچه ای نمی گنجد همان طور که هستی و وجود بیکران خداوند در یک جهان تنها و منزوی در پهنه نامتناهی و بیکران و بینهایت نمی گنجد. آیه شریفه " قل هو اللهُ احد " به معنای " بگو او خدای واحد است " نمی باشد بلکه " بگو هو و الله یکی اند. این آیه خطاب به اقوام عرب ؛ یهود و پارس ابلاغ گردیده است که بر سر چند گانگی کلمات و الفاظ و واژگان زبان بشری برای نامگذاری خداوند یکتا و یگانه و واحد و احد با همدیگر نزاع و دعوا و مرافعه راه نیاندازند و سر و دست و پای همدیگر را نشکنند. قوم یهود طبق مستندات تورا ( تورات ) گویا اجازه نداشته است برای خداوند نام انتخاب نماید. با این وجود از واژه JHWH با تلفظ یاهوَ ( یَهوَ ) برای نامگذاری خداوند استفاده کرده اند که حالت ندایی دارد و به معنای یا خدا می باشد. قوم پارس به اَهو باور داشته اند که به معنای هو اولیه یا آغازین می باشد. اهو را مَزِدا یک عبارت دستوری است و به این معناست که هو آغازین را از خاطر پاک نکن بلکه آنرا در خاطر حفظ کن. هو بر طبق مستندات الواح گلی تف داده شده به خط میخی و باقی مانده در پانتئون یا مجمع خدایان قوم ایلام ( عیلام ) در شهرهای فرا باستانی شوش و اِشان، برترین خدای قوم ایلام بوده است. قوم سامی اکّد ( اک کد به معنای کوتاه قد ) این واژه را از قوم فارسی زبان ایلام اقتباس نموده و پیشوند فارسی " یا " را به آن افزوده است و آنرا به شکل یاهوَ در آورده است. در آیه شریفه قرآن : الله لا اله الا هو ، بطور آشکار و واضح اشاره به یکی بودن الله و هو دارد. کلمه اله در زبان آرامی نام خداوند می باشد. قوم یهود پس از اینکه از نزول آیه شریفه : قل هو الله احد، الله الصمد، آگاه گردیند، به پیشگاه پیامبر اسلام عرض شکایت بردند و عرض کردند که اگر خداوند حقیقتا به شما بزرگوار قوم عرب فرموده است که هو و الله یکی اند و واحد و یگانه، پس چرا در دنباله آیه فقط عبارت الله الصمد اضافه شده است و عبارت " هو الصمد " از قلم افتاده است ؟ گویا منظور از آن شکایت نامه این بوده است که اگر خداوند چنین جمله ای را از طریق جبرییل به گوش سر پیامبر رسانده باشد، چرا فقط الله قوم عرب را الصمد دانسته و هو قوم یهود ( و اَهو قوم پارس ) را الصمد ندانسته ؟ امید اینکه سر خواننده گرامی را بدرد نیاورده باشم. در پایان توحید و احدیت و وحدانیت حقیقی طبق باور این حقیر به این معناست که غیر از خداوند متعال هیچ چیز دیگری وجود ندارد و این باور ریشه در درک صحیح و حقیقی مفاهیم نامتناهی و بیکرانی و بینهایت دارد و تا انسان نتواند درک و تصور و تعریف روشن و صحیح و حقیقی از این مفاهیم داشته باشد، هرگز قادر نخواهد بود درک و شناخت صحیح و روشن و حقیقی از توحید و احد و واحد بودن خداوند داشته باشد.
در پایان یک خبر و پیام تازه و نو و دست اول خدمت خوانندگان محترم این سایت ارزشمند.
هرکدام از افراد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی به شکل
《 یا مرد و یا زن 》 نمی باشند بلکه پنج نوع مختلف. همچنین هرکدام از افراد انسانی تنها دارای یک خود و یا یک نفس مجرد و یک کالبد نیستند بلکه ده تا ؛ پنج تا مردانه و پنج تا زنانه و دو کالبد مادی و هشت کالبد روحی. لذا انسان فقط دارای یک حیات دنیوی - شهودی نمی باشد بلکه حیات های بیشمار دنیوی با درجات مختلف تکاملی بین دو سر حد کمال یکی مبدئی و دیگری معادی و دو حالت مبداء و معاد هم یک حالت کلی و واحد و یگانه می باشند و هیچگونه اختلافی باهم ندارند. اختلاف لفظی این دو مفهوم اعتباری است. حالت مبداء به اعتبار قبل از نزول هستی و آغاز سفر و حالت معاد به اعتبار پس از صعود هستی و پایان سفر.