امروز ۸ آذر است و ۲۳ سال از روز تاریخی صعود ایران به جام جهانی ۹۸ میگذرد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ ۲۳ سال گذشت، ولی هنوز هم اتفاقات آن روز برای همه ما تازگی دارد و لحظه لحظه آن را به یاد داریم. کلاس سوم راهنمایی بودم و به شدت بازیهای تیم ملی فوتبال را دنبال میکردم. بعد از جام ملتهای آسیا ۹۶ که تیم ملی با مایلی کهن پوست انداخته بود و درخششی که در آن جام داشت خیلیها به آن تیم برای صعود به جام جهانی امیدوار بودند. در گروهی که با عربستان، قطر، چین و کویت همگروه بودیم. تا بازی آخر هم صدرنشین گروه بودیم، اما تساوی مقابل کویت و شکست مقابل قطر همه چیز را عوض کرد. عربستانیها راهی جام جهانی شدند و تیم ملی کشورمان در گروه دوم شد و برای بازی مقابل ژاپن به مالزی رفت.
مایلی کهن از تیم ملی کنار گذاشته شد و ویرای برزیلی هدایت تیم ملی را در اختیار گرفت. به ژاپن در وقتهای اضافی بازی را واگذار کردیم تا سختترین راه ممکن به ما برسد. ۳۱ تیم جام جهانی ۹۸ فرانسه مشخص شده بودند و همه منتظر تیم سی و دوم جام بودند؛ ایران یا استرالیا؟
استرالیا تیم بسیار قویای بود با بازیکنانی که ستارههای تیم خود در لیگ برتر انگلیس بودند؛ معلم ورزش ما مدعی بود در دوران جوانی عضو تیم ملی فوتبال جوانان بود میگفت رویارويی با تیم تری ونبلز (سرمربی استرالیا) به شدت سخت و صعود ما به جام جهانی غیر ممکن است.
بازی رفت در تهران یک یک شد و یک هفته بعد در ملبورن بازی برگشت برگزار شد.
مثل امروز ۸ آذر ۷۶ هم شنبه بود؛ بازی ظهر به وقت ایران برگزار میشد و من تازه از مدرسه به خانه برگشتم. قرار شد با برادر بزرگترم و دو تا از پسرعمهها که همسایه بودیم بازی را با هم و در خانه آنها ببینیم، چون تلویزیون آنها بزرگ بود و معمولا برای تماشای فوتبال به آنجا میرفتیم. وقتی سوت آغاز بازی توسط ساندر پل داور مشهور مجارستانی آن زمان زده شد ده، پانزده دقیقه نخست حملات زردپوشان استرالیایی ویران کننده بود. بازیکنان تیم ایران، گیج و سرگردان فقط دنبال بازیکنان حریف میدویدند.
یکی دو تا سه تا نه آنها دست بردار نبودند و هر لحظه ما هم انتظار میکشیدیم بازی تمام شود. در میان آن همه دلهره و اضطراب یک عقاب، آنچنان پرروحیه و خونسرد درون دروازه ایران ایستاده بود که گویی او را برای همین ساختهاند که به ایرانیها روحیه بدهد. عابدزاده در آن شرایط به هم ریخته تیم ایران، توپ را یک دستی از روی سر مهاجم حریف گرفت و لبخندی هم به او زد.
سرانجام اواسط نیمه اول هری کیول دروازه ایران را باز کرد و بعد از آن بازی کمی آرام شد؛ بین دو نیمه ویرای برزیلی به بازیکنان فقط یک جمله گفت: هر کی هر هنری دارد رو کند، از دست من دیگر کاری ساخته نیست!
نیمه دوم هم مثل نیمه اول با حملات مردان سرزمین کانگوروها آغاز شد، اما نه به شدت نیمه نخست. گل دوم را هم خوردیم یعنی اینکه کار تمام. ما باید قید جام جهانی را میزدیم. پسر عمه گفت بیشتر گل نخوریم صلوات با ناراحتی به خانه برگشتم و تنها ادامه بازی را تماشا کردم.
حمله یک دیوانه به دروازه ما و پاره کردن تور دروازه وقفهای ۷ - ۸ دقیقهای به بازی داد، اما حرکات عابدزاده و پشتکهای او وسط زمین به بازیکنان روحیه میداد.
تعویض ابراهیم تهامی و حرکت او و خداداد از جناح راست در میان تیزهوشی عزیزی، توپ را به باقری رساند و گل اول ایران رقم خورد.
باز هم نه ما امید داشتیم، نه استرالیاییها باور میکردند که لحظاتی بعد چه اتفاقی میافتد.
دقیقه ۳۲ نیمه دوم بود. شوت مارک بوسنیچ را کریم باقری در دفاع با سر برگرداند. توپ افتاد زیر پای دایی، دایی هم سر را بلند کرد و چرخید و توی عمق فرستاد برای خداداد. حالا خداداد است و مارک بوسنیج و صدای جواد خیابانی که یک ملت را همراه خود کرده است گل و گللل باز هم روی زمین غزال تیزپای فوتبال ایران دروازه استرالیا را باز میکرد.
حالا همه منتظر شنیدن سوت پایان بازی بودند، اما انگار داور مجار سوتش را گم کرده بود، ولی بالاخره ساندرپل پس از هشت دقیقه وقت اضافی، سوت پایان بازی را به صدا درآورد مردم ایران سر از پا نمیشناختند و همه به کوچه و خیابان آمدند و یک روز تاریخی را رقم زدند. آن روز همه برای موفقیت تیم ملی دعا کردند و همه با هم جشن گرفتند. روزی که ثمره اتحاد و همدلی مردم ایران و انرژی مثبت آنها به بازیکنان رسید و در استادیومی با ۸۰ هزار استرالیایی، تری ونبلز و ستارههای تیمش مقهور قدرت ایرانیها شدند.
برای ایرانیها غیر ممکن وجود نداره.
یادداشت حمید رضا حجازی خبرنگار خبرگزاری صداوسیما