نشست تخصصی «بررسی تأثیر شبکههای اجتماعی بر انتخابات ۲۰۲۰ امریکا و روند آن» با همکاری دفتر مطالعات رسانه ساترا و با حضور پژوهشگر دانشگاه «هاروارد» امریکا به صورت برخط برگزار شد.
در ابتدای این نشست، آقای میثم علیزاده ۸ محور شامل «تبلیغات سیاسی»، «گفتمان سازی»، «اخبار نادرست و گمراهکننده»، «عملیات روانی گروهی و هماهنگ»، «مسائل مرتبط با پلتفرمها»، «تاثیر کرونا در انتخابات»، «پیشبینی انتخابات» و همچنین «مدیریت محتوا» را در خصوص انتخابات امریکا قابلبحث دانست.
این پژوهشگر در خصوص محور اول یعنی تبلیغات سیاسی، گفت: تبلیغات سیاسی خود دارای زیرمجموعههای تبلیغات سیاسی در پلتفرمهای اجتماعی، استفاده از میکرو اینفلوئنسرها و ایمیلهای تبلیغاتی است. همواره این بحث مطرح بوده که تبلیغات سیاسی (به صورت ویدئویی) تاثیر چندانی در رای کاندیداهای انتخاباتی ندارد و نتیجه ۵۹ آزمایش مشخص کرد که اثر تبلیغات سیاسی روی کاربران بسیار کم بوده است. البته این موضوع ارتباطی با شبکههای اجتماعی ندارد و تاکنون در زمینه شبکههای اجتماعی مطالعه علمی قابلتوجهی انجام نشده است شاید به این علت که تبلیغات سیاسی کاندیداها اثر یکدیگر را خنثی میکنند.
وی ادامه داد: اتفاق جالب امسال استفاده از «میکرو اینفلوئنسرها»ی شبکههای اجتماعی در تبلیغات سیاسی بود، یعنی افرادی که کمتر از ۱۰ هزار نفر فالوور دارند. در حالی که تا پیش از این تمرکز روی استفاده از سلبریتیها در تبلیغات سیاسی کاندیداها بوده، در انتخابات ۲۰۲۰ امریکا از میکرو اینفلوئنسرها استفاده شد؛ یعنی افرادی که شهرت سیاسی و هنری و ورزشی ندارند و از لحاظ قیمت برای تبلیغات ارزانتر هستند. مزیت دیگر میکرو اینفلوئنسرها این است که جنس رابطه مخاطب با آنها مبتنی بر اعتماد و صمیمیت بیشتر است، به همین دلیل تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب دارند.
آقای علیزاده در خصوص محور گفتمان سازی نیز گفت: گفتمان سازی به این معناست که دیگران را مجبور کنید درباره موضوع موردنظر شما صحبت کنند؛ خواه موافق یا مخالف. گاهی رسانههای اجتماعی میتوانند با گفتمان سازی، رسانههای سنتی را نیز تحت تاثیر قرار دهند. در تحقیقات علمی مشخص شده که توییتهای جنجالی ترامپ درباره موضوعات حاشیهای توانسته حواس مخاطبان را از موضوع اصلی و ناخوشایند دولت منحرف کنند.
این پژوهشگر درباره موضوع سوم یعنی اخبار نادرست (فیکنیوز) و گمراهکننده اظهار داشت: برای مقابله با این امر، شبکههای اجتماعی مثل توییتر از سیاستهایی مثل تشویق کاربران به نوشتن متن تکمیلی در هنگام بازنشر یک پیام، اعمال محدودیت در بازنشر، کمتر دیده شدن مطالب مخاطبان انتشاردهنده اخبار نادرست بهره بردند. در خصوص مطالب گمراهکننده نیز از سیاستهایی مثل تمرکز بر اخبار محلی و تشکیل کنسرسیومهای مختلف توسط دانشگاهها و شرکتهای خصوصی جهات مقابله با اخبار نادرست استفاده شد.
وی در خصوص عملیات روانی گروهی و هماهنگ نیز گفت: این امر به ساختن حسابهای کاربری به تعداد بسیار زیاد و هماهنگ کردن آنها برای انجام اقدامات هماهنگ مثل انتشار یک پست یا بازنشر آن در شبکههای اجتماعی اشاره دارد. گاهی اوقات این حسابهای کاربری توسط ربات اداره میشوند. اهمیت آنها در تهدید امنیت ملی و گاهی تاثیر در انتخابات از طریق هک و انتشارات اطلاعات محرمانه و تغییر آرای مردم است؛ بنابراین عملیات روانی برای همه کشورها مهم است. برای مقابله با این امر میتوان از فعالیت زیاد پلتفرمها، استفاده از هوش مصنوعی برای شناسایی زودهنگام و ایجاد سایتی برای اطلاعرسانی استفاده کرد.
آقای علیزاده با اشاره به مسائل دیگر مرتبط با پلتفرمها تصریح کرد: در این انتخابات، پویش ترامپ صفحه اول سایت یوتیوب را خریداری کرد که اقدامی جنجالبرانگیز بود. اقدام دیگر، حذف موقت معرفی گروههای مختلف سیاسی توسط فیسبوک بود.
پژوهشگر دانشگاه هاروارد با اشاره به اینکه کرونا موجب کاهش محبوبیت جمهوری خواهان در امریکا شد، گفت: ضعف دولت و مجلس در مدیریت کرونا و تعداد کشتههای کرونا از یکسو و افزایش تعداد مبتلایان و جانباختگان کرونا بر اثر میتینگهای تبلیغاتی ترامپ از سوی دیگر موجب تاثیر کرونا بر انتخابات امریکا شد.
وی در خصوص بحث پیشبینی انتخابات در امریکا اظهار داشت: پیشبینی انتخابات در امریکا از دهه ۱۹۳۰ با کار جرج گالوپ آغاز شد که هنوز هم موسسه گالوپ به این کار ادامه میدهد. برای پیشبینی انتخابات در امریکا اطلاعاتی از قبیل پیشبینی بنیادی، جایگاه نسبی ایالتها در انتخابات قبلی و مدل پیشبینی تغییرات آنها، نظرسنجی ملی و ایالتی، مدل اصلاح خطاها و مدل تغییر نظرات در طول کمپین مورد نیاز است.
این پژوهشگر ادامه داد: در انتخابات سال ۲۰۲۰، نبود دادههای کافی، مشارکت بالا، تاثیر کرونا، تخریب رسانه توسط ترامپ، اعلام عمومی نتایج پیشبینی و شرکت کردن افراد علاقهمند به سیاست در نظرسنجی موجب دقت پایین در نظرسنجیها شد. طبق تحقیقات انجامشده، گاهی اوقات مثل انتخابات ۲۰۱۶، بالا بودن نظرسنجیها به نفع هیلاری کلینتون، موجب بالا رفتن مشارکت طرفداران ترامپ در انتخابات و پیروزی وی شد.
وی ادامه داد: پیشبینی انتخابات با استفاده از رسانهای اجتماعی توسط ۳ سایت انجام شد که ۲ مورد از آنها خطای فاحشی در پیشبینی نتایج انتخابات داشتند.
آقای علیزاده با اشاره به بحث مدیریت محتوا در زمینه انتخابات امریکا گفت: ترامپ در یک توییت اعلام کرد که رای گیری پستی موجب احتمال افزایش تقلب در انتخابات میشود. توییتر این مطلب را نادرست اعلام کرد و پس از آن ترامپ با یک فرمان اجرایی و طبق ماده ۲۳۰، خواستار قانونمند شدن پلتفرمهای اجتماعی توسط وزارت دادگستری شد.
وی با بیان اینکه بر اساس ماده ۲۳۰، شرکتهای اینترنتی در قبال محتوای منتشرشده توسط کاربران مصون هستند، اظهار کرد: البته این ماده صرفا ناظر به شبکههای اجتماعی نیست و ویکیپدیا و نظرات کاربران در سایتهای خبری و سایتهای فروش کالا را نیز شامل میشود. چون دستگاه قضایی نمیتواند به شکایت میلیاردها کاربر اینترنت پاسخگو باشد. البته یک اصلاحیه برای این ماده طراحی شد، چون مرزبندی بین آزادی بیان و گفتار زیانآور بسیار سخت است.
وی در پایان با تأکید بر اینکه همه این مطالب گفتهشده درباره امریکاست و مقایسه شرایط انتخابات امریکا با ایران در فضای سایبری صحیح نیست، در بیان علتهای این امر گفت: سیستم سیاسی، وجود رسانههای معاند فارسیزبان خارج از کشور، وجود اپوزیسیون فارسیزبان و عملیات روانی با زبان فارسی، نبود تقارن بین کاربران حامی گروههای سیاسی در رسانههای اجتماعی، عدم تقارن بین دسترسی گروههای سیاسی به سلبریتیها و اینفلوئنسرها، نبود بسترهای لازم برای مقابله با رباتها و عملیات روانی سایبری، فراهم بودن زمینه باور اطلاعات نادرست، سکوت نخبگان دانشگاهی در موضوع اطلاعات نادرست و نبود امکان مداخله پلتفرمها در موضوعات سیاسی و اطلاعات نادرست، از جمله عواملی هستند که نمیتوان اطلاعات استخراجشده از انتخابات امریکا را به این دلایل در مورد ایران به کار ببریم.