۲۱ آبان ۱۳۹۰، ساعت بیست و چند دقیقه از یک بعد از ظهر میگذشت که تهران و حومه تهران با صدای مهیبی لرزید و ستاره هدایتی درخشید به نام «شهید طهرانی مقدم».
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، سردار حسن طهرانی مقدم (بردار شهید علی طهرانی مقدم) رئیس سازمان خودکفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بههمراه چند تن از پاسداران در پادگان شهید مدرس و بر اثر انفجار زاغه مهمات به شهادت رسیدند؛ تا پایان در مسیر جهاد و ولایتمداری ماندند و ماندگار شدند.
"مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا (۲۳) ".
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳.
راز زنده ماندن شهدا را باید در آثار و پایداری اقتدار رزمندگانی جست وجو کرد که کارهایشان به خاطر خدا و دین خدا بود و وجه الهی نصیب کارشان شد "و کل شیء هالک الا وجهه".
این افتخار، چون رنگ خدایی دارد همیشه ماندگار خواهد بود.
عبارت "روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود میکند" هم، چون وجه خدایی دارد، همچنان درس آموز است، چون همیشه زنده هستند.
وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ﴿۱۶۹﴾هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند (۱۶۹) الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿۱۷۲﴾کسانی که [در نبرد احد]پس از آنکه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پیامبر [او]را اجابت کردند برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری کردند پاداشی بزرگ است (۱۷۲ آل عمران).
رهبر معظم انقلاب در پیامی که برای شهادت شهید طهرانی مقدم صادر کرده بودند، ایشان را «سردار عالیقدر»، «دانشمند برجسته» و «پارسای بیادعا» توصیف کردند که فقدان ایشان "واقعیتی تلخ و اندوهبار" بود.
مقام معظم رهبری در پیام تسلیت خود بهمناسبت شهادت جمعی از پاسداران در پادگان شهید مدرس، سردار شهید حسن طهرانی مقدم را دانشمند برجسته و پارسای بیادعا خطاب کردند. ایشان همچینن در توصیف شخصیت شهید طهرانی مقدم فرمود: «شهید طهرانی مقدم سراپا اخلاص بود من بیستوپنج شش سال است که ایشان را از نزدیک میشناسم، همت خیلی بلندی داشت؛ افقهای خیلی بلندی را میدید. یکی از خصوصیات برجسته ایشان مدیریت بود؛ یک مدیر طبیعی بود؛ درس مدیریت هم نخوانده بود، اما واقعاً یک مدیر بود.»
روزی که حاج حسن طهرانیمقدم به شهادت رسید؛ در همان روز حاج قاسم که در همسایگی شهید ساکن بود، بلافاصله خود را به منزل شهید رساند و در حین گریه شدیدی که میکرد به خانواده شهید طهرانیمقدم گفت: قول میدهم انتقام خون شهید طهرانیمقدم را بگیرم. همان هم شد و حاج قاسم در ادامه با مجاهدتهای خود در جبههها انتقام خون دوست شهید خود را گرفت و درست زمانی که انتقام موشکی خون حاج قاسم توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آمریکاییهای جنایتکار گرفته شد، " اینبار هم حاج حسن انتقام خون حاج قاسم را گرفت و حق همسایگی را به خوبی ادا کرد".
۶ آبان ۱۳۳۸
حسن طهرانی مقدم ۶ آبان ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران متولد شد. به علت شغل پدرش (محمود طهرانی مقدم)، که به پیشه خیاطی مشغول بود، به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مقاطع ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند.
در مسجد زینب کبرای سرچشمه، زیر نظر آیتالله سیدعلی لواسانی امام جماعت و مدیر مسجد، تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد. این گروه سرود، هسته اصلی گروه سرودی بود که در روز ۱۲ بهمن ۵۷ در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام (ره) به اجرای برنامه پرداخت.
شهید بزرگوار حاج حسن طهرانیمقدم پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد.
همزمان با اوجگیری فعالیت انقلابی، تحت تاثیر برادرش (محمد) به صف انقلابیون پیوست.
او در روزهای منجر به پیروزی انقلاب به اتفاق دوستانش در فعالیتهای زیرزمینی، نارنجکهای دستی میساخت که با استفاده از سه راهی لوله آب تولید میشد. شب ۲۲ بهمن در میدان امام حسین (فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی یک خودروی نظامی ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد.
حسن طهرانی مقدم در سال ۱۳۵۸، در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع پذیرفته و به اخذ مدرک مهندسی در این رشته موفق شد.
طهرانی مقدم در ۲۱ سالگی و در ابتدای شکلگیری رسمی سپاه پاسداران، به عنوان مسئول اطلاعات منطقهی ۳ سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد.
حاج حسن بعد از عملیات ثامنالائمه، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد، مدتها روی این موضوع فکر کرد و سرانجام در پاییز ۱۳۶۰ طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپارهاندازها) را به صورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد.
پدر حاج حسن (محمود طهرانیمقدم) در سال ۱۳۶۱ از دنیا رفت و حسن با وجود مشغله فراوان در جنگ با اصرار خانواده، زندگی مشترک را آغاز کرد.
انتصاب به عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه؛ شهریور ۱۳۶۴
پس از صدور فرمان تاریخ امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران، شهید مقدم در سال ۱۳۶۴ به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد.
تلاش برای استقلال در صنعت موشکی؛ ۱۳۶۵
راهاندازی یگان موشکی حزبالله در لبنان به روایت برادر؛ ۱۳۶۶
محمد طهرانی مقدم برادر شهید از این رویداد چنین سخن میگوید: «حاج حسن حتی به لبنان هم آمد و یگان موشکی حزبالله را در آنجا ایجاد کرد. تقریباً در سال ۶۶-۶۵ بود. بچههای حزبالله لبنان بسیار دوستدار حاج حسنآقا بودند. با کارهایی که ایشان انجام داد، حزبالله موفق به تجهیز سلاحهایی شد که هرگاه صهیونیستها شرارتی میکردند، با پاسخ دندانشکن مواجه میشدند. الان هم قاطعانه بگویم، رژیم صهیونیستی اگر هرگونه عملیات یا تهدیدی را علیه جمهوری اسلامی داشته باشد، از ناحیه موشکهای حزبالله لبنان مشت محکمی را دریافت خواهد کرد که قلب تلآویو را زیر و رو میکند. باید بگویم بهترین هدیه حاج حسن آقا به مردم و حزب الله لبنان، آموزش و انتقال تجربیات موشکی به این کشور بود، به طوری که در جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه غزه، پیروزی حزب الله و بچههای حماس علیه صهیونیستها مدیون همین آیندهنگری ایشان بود که رزمندگان حزبالله را آموزش دادند. از همین طریق بود که حزبالله توانست سیستم موشکیاش را ایجاد کند و نه تنها مانع پیشرفت رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان شد بلکه تمام نقشههای صهیونیستها را نقش بر آب کرد».
شخصیتی در این حادثه دردناک به شهادت رسید که اصرار داشت در گمنامی و ناآشنایی کار کند و مجموعهای بهنام جهاد خودکفایی سپاه را فرماندهی میکرد و بخش عظیمی از افتخارات موشکی جمهوری اسلامی به نام او زنده است.
حسن طهرانی مقدم ۶ آبان ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران متولد شد. در ۲۱ سالگی و در ابتدای شکلگیری رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در اطلاعات منطقه ۳ سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد.
بعد از عملیات ثامن الائمه (ع)، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد. در پاییز ۱۳۶۰ طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپارهاندازها) را بهصورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد. آبان سال ۱۳۶۲ مأموریت راهاندازی و سازماندهی "فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه" به طهرانی مقدم محول شد و به این ترتیب ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد.
پس از صدور فرمان تاریخی امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سهگانه سپاه پاسداران، شهید مقدم در سال ۱۳۶۴ به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد.
عمده کارهای تحقیقاتی ساخت موشک «شهاب ۳» را شهید مقدم انجام داده بود. او در اول مهر سال ۸۴ بهعنوان جانشین سردار علی زاهدی در نیروی هوایی سپاه پاسداران منصوب شد. ۲۵ آذر ۸۵ به عنوان مشاور فرماندهکل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه انتخاب شد.
آمار شهدا ابتدا ۱۷ نفر اعلام شد. اما کمکم که اسامی مفقودین زیاد شد و عملیات تجسس در بخشهای تخریبشده پادگان شهید مدرس ادامه پیدا کرد، پیکرهایی از زیر آوار بیرون آمدند و بر تعداد شهدای این حادثه افزودند.
۳۹ نفر در این اتفاق تلخ به شهادت رسیدند که هر کدام سابقه درخشانی در پا گرفتن توان موشکی ایران داشتند، برخی باتجربهتر بودند و از تخصص خود در دوران دفاع مقدس برای توان دفاعی بهره میگرفتند و برخی جوانتر بودند و تازه جذب تیم شهید طهرانی مقدم بودند و در محضر باتجربهترها، مهارتهای زیادی را کسب میکردند. چندی بعد این شهدا به «شهدای اقتدار» معروف شدند:
شهیدان سردار حسن طهرانی مقدم، سید رضا میرحسینی، سعید نبیپور خمامی، ستار ناصری، مهدی نواب، بایرامعلی صفری، مهدی دشتبانزاده، علیاصغر منصوریان، اسماعیل محمدی، علی کنگرانی، محمود شجاعی، امید طلائیان، محمد سلگی، مرتضی محمدرضاپور، وحید رنجبر، رسول بهرودی، محمد غلامی، سیدمحمدحسین فردویی، بهلول محمودی، محمود داسدار، حسین امین شرعی، سید محمد حسینی، محمدرضا میری، شهید مهرداد مصطفوی، شهید رضا نادی شورابی، شهید مهدی گلستانی، شهید مسیحالله قهرمانی، شهید بهزاد ملانوروزی، محمدحسین زلفی، وحید عزیزی، وحید شیرمحمدلو، میثم جهانگیری، مهدی حاتمینسب، سیدرضا محمدزاده، جواد سلیمی و یوسف قارلوقی از جمله این شهدا بودند.
مادر شهید طهرانیمقدم: از منویات حضرت آقا غافل نشوید
مادر شهید طهرانی مقدم هم از خودش میگوید، از کارهایی که در زمان جنگ میکرد، از منزلی که پاتوق جمعآوری کمک برای جنگ بود. در ایام جنگ هم آشپزی میکرده است و هم خیاطی، تا بتواند کمکحال رزمندگان باشد.
به فرمایشهای رهبری تأکید میکند و میگوید: از منویات حضرت آقا غافل نشوید، ایشان به مسائل فرهنگی توجه ویژهای دارند باید حسابی به این عرصه رسید. کارهای زیادی روی زمین هست که باید انجام شود. جوانان ما تا میشود ازدواج را سهل بگیرند و حواسشان به جمعیت هم باشد.
میگوید همه فرزندانش در سنین پایین ازدواج کردهاند و همهشان هم زندگی خوبی دارند. میگوید خود شهید طهرانیمقدم خانوادهدوست بود، ارادت بسیاری به خانوادهاش داشت و هیچوقت حواسش از خانواده پرت نمیشد.
همسرشهید طهرانی مقدم میگوید ۲۸ سال در کنار حاج حسن زندگی کردم و همواره در زندگی به خدا توکل میکرد و ایمان قوی داشت و با اعمال صالح به تعالی رسید پرورش یافته مسجد و مکتب روحانیت و هیئتی بود و ولایت مداری را همواره در زندگی نهادینه کرده بود.
امروزه هم اگر کسی بخواهد در مسیر رشد و پیشرفت و خدایی شدن قرار بگیرد باید ایمان پایدار و ولایت مدار راستین باشد تا با جوشش و بینش متعالی و حکمتهای متعالی در مسیر رشد و تعالی قرار گیرد
حاج حسن خود را فرزند و سرباز ولایت میدانست و همواره به رهنمودهای امام راحل و پس از آن به رهنمودهای مقام معظم رهبری توجه و ارادت کامل داشت و ایمان و اعتقاد عجیب به ولایت مداری باعث شد حاج حسن در مسیر مجاهدت خود پایدار بماند.
خانم غفار حدادی نویسنده کتاب خط مقدم میگوید: حاج حسن مقدم در هیچ عرصهای وارد نشد مگر این که به اوج حرفهای شدن رسید، هرگز به حداقلها اکتفا نمیکرد در فوتبال به مرحله حرفهای رسید، در کوهنوردی با صخره نوردی سخت به مکانهای مهمی صعود کرد و در عرصه علمی هم دانشمند شد. به طوری که خیلی از استادان بارها خواهش و التماس میکردند شهید حسن مقدم دو ساعت تدریس کند و اخلاص و تواضع شهید حسن مقدم باعث شد که هرگز در معرض رسانهها قرار نگیرد و اهل مصاحبه نبود.
کتاب «خط مقدم» برشی مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم است که به دور از تخیل و رویاپردازیهای نویسندگی به نگارش درآمده و از مرداد سال ۶۳ تا دی سال ۶۵ را شامل میشود.
در مقدمه این کتاب میخوانیم: «اغلب زندگیها ناصافند. بالا و پایین دارند. درّه و تپّه میشوند. دور میخورند. گاهی برمی گردند سرجای اولشان. گاهی سینوسی میشوند و مجموع بالا پایین رفتن شان یکی میشود. گاهی هم بعد از هر سقوط شیب میگیرند و افتان و خیزان خودشان را به جایی بالاتر از نقطه اول میرسانند.
اما خط زندگی بعضیها از یک جایی به بعد «نمایی» میشود و بالا میرود. آن قدر بالا که آخرش دیده نمیشود.
خط زندگی حسن طهرانی مقدم پر از حادثه است. پر از بالا پایینهای ناگهانی و حساس. پر از موانع پیچیده. پر از «نمی توانی»ها و «دیگر نمیشود» ها. پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است». پر از سنگهایی که جلوی راهش افتاده و موانعی که جلوی پایش سبز شده. اما همه را گذرانده. هیچ وقت نایستاده و توقف نکرده است.
هیچ وقت «شیبَش» منفی نشده و هیچ وقت برای بالارفتن بر روی خطهای دیگر سوار نشده. همینها بوده که خدا هم انگار به خط زندگی اش برکت داده. هرچه به انتها نزدیکتر شده تابع زندگی اش نماییتر شده و آخر خطش مثل موشک اوج گرفته و بالا رفته. آن قدر بالا که بیشترخطها به گَردش نمیرسند. خطهایی که مثل زندگیهای ما درگیر «محور افقی» شده اند و با «محور عمودی» قهرند.
خانم غفار حدادی نویسنده کتاب خط مقدم میگوید: اولین گامهای پژوهشی مان را پیش از انتشار این کتاب در سال ۱۳۸۴ و با تشویق و حمایتهای سردار شهید حسن طهرانی مقدم برداشتیم. آن زمان هدفمان جمع آوری خاطرات و مستندات دوران دفاع موشکی بود. سردار طهرانی مقدم در آن ایام فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه را عهده دار بود و این برایمان موجب دلگرمی بود.
در ابتدای کار شیوه پژوهشی ما بررسی تاریخی بازنگرانه بود و بنابراین میبایست به افرادی که در آن مقطع و در آن واقعه تاریخی حضور داشتند، مراجعه میکردیم و با آنها مصاحبه انجام میدادیم؛ اما در همان ابتدا با مشکلات بسیاری مواجه شدیم.
سردار طهرانی مقدم در مصاحبه، بیش از آن که از خود بگوید از یاران شهیدشان گفته بود و علاقهمند بود که زحمات رزمندگان گمنام یگان موشکی در تاریخ ثبت و ضبط شود و به این حقیر تاکید میکردد که این شهدا را برای مردم الگو کن و این کار مرا سخت میکرد.
چند ماه بعد پیگیر گرفتنِ وقت مجدد برای مصاحبه بودیم که در حادثه انفجار ۲۱ آبان ۱۳۹۰ شهید حسن مقدم به آرزوی دیرینه شان یعنی شهادت نایل شد و ما را داغ دار کرد و کار سختتر شده...
از یک طرف حسن آقا به یاران شهیدش پیوسته بود و میخواستیم برایش بنویسیم، و از طرف دیگر به مسئولیتی که بر گردنم گذاشته بود، فکر میکردم و نمیتوانستم آن کار را ناتمام بگذارم؛ لذا تصمیم گرفتیم در اولین قدم با ادامه همان مسیر، شهید مقدم را هم به همراه یارانش به جامعه معرفی کنیم.
برای نگارش این کتاب با بیش از ۵۰ نفر مصاحبههای عمیق و مفصلی صورت گرفت. در مواردی برای تکمیل و رفع تناقضات و ابهامات، مصاحبه با برخی افراد بیش از ۲۰ بار تکرار شد».
همسرشهید طهرانی مقدم میگوید ۲۸ سال در کنار حاج حسن زندگی کردم و همواره در زندگی به خدا توکل میکرد و ایمان قوی داشت و با اعمال صالح به تعالی رسید، پرورش یافته مسجد و مکتب روحانیت و هیئتی بود و ولایتمداری را همواره در زندگی نهادینه کرده بود.
امروزه هم اگر کسی بخواهد در مسیر رشد و پیشرفت و خدایی شدن قرار بگیرد باید ایمان پایدار داشته و ولایت مدار راستین باشد تا با جوشش و بینش متعالی و حکمتهای متعالی در مسیر رشد و تعالی قرار گیرد.
حاج حسن خود را فرزند و سرباز ولایت میدانست و همواره به رهنمودهای امام راحل و پس از آن به رهنمودهای مقام معظم رهبری توجه و ارادت کامل داشت و ایمان و اعتقاد عجیب به ولایت مداری باعث شد حاج حسن در مسیر مجاهدت خود پایدار بماند.
خانم " الهام حیدری" استاد حوزه علمیه نورالزهرا (س) و حوزه علمیه بانو امین است. سالها زندگی مشترک با سردار شهید حسن طهرانی مقدم و چهار فرزندی که در بودنها و نبودنهای او به ثمر رسانده است حرفها و خاطرات زیادی برایش به جا گذاشته است.
شهید طهرانی مقدم عنوان استاد تمامی نداشت و یک رزمنده بود، اما یک امت، یک دانشگاه و یک لشکر بود و الگوی راستین برای همه مجاهدان، روشنفکران مومن و همه ولایتمداران.
فردی که در گمنامی تلاش کرد و در ایران کار چند لشکر را در جبهههای دفاع مقدس انجام داد و بعد هم مبانی اقتدار موشکی ایران را استوار کرد.
سیره ایشان به بلندای تاریخ مانند ستاره درخشان هدایت روشنی بخش خواهد بود و خوشبختانه این سیرهها در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به خوبی تکثیر و نهادینه شده است.
شهید طهرانی مقدم هرگز انسان تک بعدی نبود بلکه فردی جامع و البته جامع اضداد بود و حیات این شهید بزرگوار در گمنامی، تمامیت ولایتمداری ایشان را نشان میدهد.
باید شاخصهای روشنفکری مومنانه و عصر نوین (مدرنیته) جهان اسلام مبتنی بر جامعه مدینه النبی (ص) را میتوان در سیره این انسان بزرگ جستجو کرد.
امروزه دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی و تولید علم در ایران عزیز به شدت نیاز دارند که از بت روشنفکری غربی رها شوند و خودشان تولید علم نافع کنند، خوشبختانه در این زمینه موفق بودیم، اما باید به سطح ایده آل برسیم و الگو هم زیاد داریم.
توسعه این الگوهای ناب و این رویکردها مسیر استقرار تمدن نوین ایران اسلامی را با اجرای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی هموارتر خواهد کرد، چون هم تعهد است و هم تکلیف.
این درسها را باید از سیره شهیدانی مانند طهرانی مقدمها و شهید سلیمانیها بیاموزیم و عمل کنیم.
اسلامی منتهی میشود که بنیادهای تمدن اسلامی را تشکیل میدهند.
این رویکرد همان راهی است که شهید طهرانی مقدم و هم قطارانش پایه گذاری کردند و نشان دادند نظام جمهوری اسلامی همیشه در میان دو بی نهایت مزیت پیشرفت قرار دارد و هیچ بن بستی نخواهد داشت و ما باید به تکلیف الهی خود در مسیر اقتدار و استقرار تمدن متکی بر بیانیه گام دوم گام برداریم.
تجارب و سیره فرماندهان دفاع مقدس باید به الگوی مدیریتی و کاربردی در کشور تبدیل شود و در متون آموزشی دانشآموزان و دانشجویان به شکل تئوریزه پیشبینی شده و به واقع تولید علم شود.
باید هنرمندانه و علمی برای انتقال و تدوین آثار و موضوعهای دفاع مقدس و سیره شهیدان برنامه ریزی کنیم.
آری با این شهدا میتوان راه هدایت را پیدا کرد و "بالنجم هم یهتدودن".
۲۱ آبان سالروز شهادت حسن طهرانی مقدم است. یادش گرمی و سیره اش پر رهرو باشد.
اسماعیل محمدی
دبیر خبر گروه اجتماعی خبرگزاری صدا و سیما.