به گزارش گروه وبگردی
خبرگزاری صدا و سیما، هارتمورت رزا - جامعه شناس آلمانی - در کتاب معروف اش به نام "شتاب اجتماعی" مینویسد که از دوران پیشامدرن تا کنون سرعت جابجایی انسان ۱۰۰ برابر شده است. سرعت ارتباطات ۱۰ میلیون برابر و سرعت انتقال دادهها ۱۰ میلیارد برابر!
۲.۵ میلیون سال پیش انسانهایی در آفریقا زندگی میکردند که مغزشان به آرامی در حال تکامل بود. هر چه میگذشت، بخشهای مرتبط با ادراک، خلاقیت و خردمندی در مغز آنها و نسلهای بعدی شان رشد بیشتری مییافت و پیشانی انسان، جلوتر میآمد.
روند تکامل مغز انسان، با روند رویدادهای بیرونی هم سرعت و هماهنگ بود؛ بین «رشد مغزی انسان» و «رشد اجتماعی و تکنولوژیکی و ...» یک همگامی تاریخی وجود داشت.
روند تکاملی مغز، پروسهای کند و زمان بر است، به گونهای که از ۱۰۰ هزار سال قبل تا کنون، رشد خاصی شکل نگرفته و اصطلاحاً آخرین بروزرسانی مغز انسان مربوط به ۱۰۰۰ قرن پیش است!
مشخص است که سرعت زندگی در ۱۰۰ هزار سال پیش بسیار کند بوده است. انسان اولیه که در شرق آفریقا میزیسته، با همان الگوهای زیستی پدر، جد و پدر جدش زندگی میکرد، کارهای اندکی برای انجام داشت، کمتر نگران گذشت زمان بود و تقریباً هیچگاه مجبور نبود دو کار را با یکدیگر انجام دهد یا دهها خبر و محتوا را در چند دقیقه محدود دریافت و تحلیل کند. مغزش نیز با این "روند کُند و با طمأنینه" همراه بود.
در این ۱۰۰ هزار سال هر چند خود مغز پیشرفت خاصی نداشته، اما دنیای بیرون از خود را بسیار پیشرفته کرده است.
هارتمورت رزا - جامعه شناس آلمانی - در کتاب معروف اش به نام "شتاب اجتماعی" مینویسد که از دوران پیشامدرن تا کنون سرعت جابجایی انسان ۱۰۰ برابر شده است. سرعت ارتباطات ۱۰ میلیون برابر و سرعت انتقال دادهها ۱۰ میلیارد برابر!
نکته اینجاست که بخش اعظم این تحولات شگرف، در همین ۲۰۰ سال اخیر رخ داده است و ۲۰۰ سال در تاریخ چند میلیون ساله تکامل مغز، اساساً زمانی محسوب نمیشود.
نتیجه این است: مغزی با طمأنینه و به جا مانده از ۱۰۰ هزار سال پیش با دنیایی جدید و بسیار سریع.
این وضعیت، یعنی عدم تطابق سرعت درونی با سرعت بیرونی، منشأ بسیاری از استرس ها، ناکامی ها، ترس ها، نزاعها و مشکلات بشر امروزی است.
ما مجبوریم خود را با فناوریهای جدید وفق بدهیم، خبرهای روز محله، شهر، کشور و دنیا را رصد کنیم، اطلاعات ضد و نقیض را تحلیل کنیم، با افرادی بسیار بیشتر از گذشته از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی در تعامل باشیم، پستهای دیگران را ببینیم و درباره شان قضاوت کنیم، هر روز به تماسهای متعدد تلفنی پاسخ دهیم یا به افراد زیادی زنگ بزنیم یا پیام بفرستیم، فعالیتهای اقتصادی مان را دنبال کنیم و نگران نوسانات قیمت باشیم، دانش مان را بروز کنیم، غذاهای سریع بخوریم و ....
تازه بعد از همه این کارها، متوجه میشویم که همیشه کلی کار عقب افتاده داریم که باید انجام دهیم و احتمالاً موقع مرگ مان نیز کلی کار بر زمین مانده از ما به جا خواهد ماند!
بنابر این، به نظر میرسد ما محکوم شده ایم به زندگی در عصری که سرعت اش بسیار فراتر از توان ماست و این، با سرعتی که در تاریخ بشر سابقه نداشته است، ما را مستأصل و مستهلک میکند.
مغز ما، سرانجام خود را با تحولات بیرونی هماهنگ خواهد کرد، ولی همانگونه که گفته شد، روند تکاملی مغز در درازنای تاریخ و به کندی رخ میدهد و لذا ما ناگزیر هستیم با همین مغز کنونی در جهان پرسرعت امروز زندگی کنیم.
برای کاستن از آسیبهای حتمی دنیای پرشتاب امروز، توصیه جدی و حیاتی این است که "از سرعت زندگی خود بکاهیم" با این چند کار:
۱ - حواس مان به سرعت زندگی باشد و این که اگر از آن عقب ماندیم، این یک امر طبیعی است و نباید مایه استرس باشد.
۲ - هر روز تعمداً روند زندگی متعارف را متوقف کنیم و از آن فاصله بگیریم. دکتر "یووال نوح هراری"، نویسنده کتاب بسیار معروف "انسان خردمند" میگوید از زمانی که در دانشگاه آکسفورد درس میخوانده تا کنون، هر روز ۲ بار و هر بار یک ساعت، همه کارهایش را متوقف، تمام ارتباطاتش را قطع و با خود خلوت میکند و به خود میاندیشد. هراری، یک ماه در سال نیز چنین میکند.
مراقبه روزانه آرامش منحصر بفردی به زندگی مان میدهد. همچنین اگر بتوانیم وسط روز چرتی نیم ساعته بزنیم به کاهش سرعت زندگی کمک کرده ایم.
۳ - تا جایی که میتوانیم از استفاده از فناوریهای ارتباطی به ویژه شبکههای اجتماعی را کم کنیم و وبگردیهای بی هدف را برای همیشه از زندگی مان حذف کنیم. اینترنت و شبکههای اجتماعی انبوهی از دادههای درست و غلط را به سمت ما هدایت میکنند بی آن که ما توان پذیرش و پردازش آنها را داشته باشیم، درست مانند سیلابی بزرگ که به سمت سدی کوچک میرود و ممکن است آن را بشکند و فاجعه به بار بیاورد. همین الان از گروههایی که واقعاً چیزی جز اتلاف وقت ندارند، خارج شویم.
۴ - فقط اخبار عمومی و مرتبط با نیازها و علاقه مندیهای خود را دنبال کنیم. همچنین نیازی نیست در رشتههای مختلف مطالعه کنیم بلکه بکوشیم فقط یک زمینه که بدان علاقه داریم را برای مطالعه و پیگیری انتخاب کنیم. خط سیر واحد مطالعاتی، آرامش بیشتری میدهد تا مطالعات متفرقه درباره همه چیز؛ عصر دانشمند شدن در همه علوم، خیلی وقت است که به پایان رسیده است.
۵ - در طول زندگی، پیشنهادهای زیادی به ما میشود، یکی از ما دعوت میکند که بیزینس جدیدی را با او شروع کنیم، دیگری رفتن به یک کلاس را به ما پیشنهاد میدهد، آن یکی ما را وسوسه میکند که وارد بورس شویم و آن یکی ....
اشتغال فکری و فیزیکی به کارهای مختلف - حتی کارهایی که مستقلاً مفید هم هستند - سرعت زندگی را بیشتر میکند.
باید جرأت "نه" گفتن داشته باشیم و بتوانیم از بسیاری از کارهایی که حتی بدانها علاقهمند هستیم، دل بکَنیم و انرژی مان را روی کار واحد یا کارهای بسیار محدود و مناسب با توان و زمان مان متمرکز کنیم.
جملهای منسوب به استیو جابز هست که میگوید: من به کارهایی که نکرده ام بیشتر از کارهایی که کرده ام میبالم.
۶ - کمترین استفاده را از تلفن همراه داشته باشیم. از دوستان مان بخواهیم یا آنها را عادت دهیم که اگر با ما کار مهمی نداشتند، برایمان پیام بگذارند. زنگ تلفن همراه در میان کارهای روزانه به سرعت زندگی ضریب میدهد.
۷ - در طول شبانه روز، زمانهای مشخص و محدودی را برای چک کردن پیامهای رسیده به تلفن همراه و ایمیل مان در نظر بگیریم و خارج از این زمانها - مثلاً ۸ صبح و ۵ بعد از ظهر - سراغ باکس پیامهای مان نرویم.
۸ - با علم به این که هر چقدر هم کار کنیم همواره کارهای عقب افتاده خواهیم داشت، ساعتهایی از شبانه روز را به امور غیرکاری و تفریح و ورزش و خانواده و دوستان اختصاص دهیم و گذر زمان را فراموش کنیم.
۹ - اگر میخواهیم جایی برویم، زودتر از معمول حرکت کنیم تا در طول مسیر، درگیر گذشت زمان و استرس ناشی از آن نشویم. تا حد امکان و تعمداً آهسته رانندگی کنیم.
۱۰ - قرارهای کاری متعدد برای یک روز هماهنگ نکنیم.
۱۱ - تا جایی که میتوانیم به سفر برویم و در طول سفر تلفن همراه مان را خاموش کنیم و به سراغ اینترنت هم نرویم.
۱۲ - به محل زندگی کودکی مان سر بزنیم، با دوستان قدیمی و فامیل تجدید دیدار کنیم، هر از گاهی آلبوم عکسهای قدیمی را مرور کنیم و خاطرات گذشته به یاد بیاوریم. این کارها باعث معرفت بیشتر ما به مقوله زمان میشود و راحتتر با آن کنار میآییم.
قطعاً همه این کارها به آسانی میسر نمیشوند، ولی واقعیت این است که زندگی منتظر بهانهها و دلایل حتی موجه ما نمیماند و خود را با سرعت بی نظیری که گرفته بر ما تحمیل میکند؛ اگر از سرعت ماشین زندگی نکاهیم، ما را بی رحمانه زیر خواهد گرفت. " از سرعت زندگی بکاهیم".