آن سوی قتل های فرانسه، کارگردان صحنه کیست؟
به نظر می رسد مافیای صهیونیستی پس از مخالفت فرانسه با کنار گذاشتن طرح تشکیل دولت فلسطینی, در برنامه ریزی توهین به مقدسات اسلامی دست دارد و اجرای رشته حملات تروریستی در این کشور نیز بی ارتباط با این مافیا نیست.
طی هفته ها و روزهای اخیر چند اتفاق زنجیروار درفرانسه رخ داده که با توجه به پوشش رسانه ای گسترده و همچنین واکنش هایی که به همراه داشته به یکی از موضوعات بین المللی تبدیل شده و به دل مشغولی برخی از رسانه ها تبدیل شده است.
این ماجرا از آنجا آغاز شد که یک معلم مدرسه در فرانسه کاریکاتورهای اهانت آمیز مجله شارلی ابدو را به دانش آموزان نشان داد حال آنکه انتشار این کاریکاتورها در سال 2015 به یکی از مسائل جنجالی تبدیل شده بود به گونه ای که موجب شد چند جوان مسلمان فرانسوی در یک اقدام مسلحانه به دفتر مجله حمله کنند و 8 نفر از کارکنان آن را به قتل برسانند. بنابر این اولین سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا معلم مدرسه با این سابقه خونین به نشان دادن آنها به دانش اموزان اقدام کرد و در این راه جان خود را نیز از دست داد؟
سوال دیگری که پیش می آید این است که مگر این مجله و کاریکاتورهای اهانت آمیز آن جزو کتاب درسی است و اگر هست چرا؟ از همه مهم تر اینکه آیا این معلم تصادفی به این اقدام دست زد و یا اینکه خودش در دامی افتاد که احتمالا برایش پهن شده بود و در واقع آنچه که رخ داد بخشی از یک پروژه برنامه ریزی شده بوده است؟ اگر پروژه است چه کسانی طراح و صحنه گردان قضیه هستند و چه اهدافی را دنبال می کنند؟
در پاسخ می توان گفت دلایل و شاخص های زیادی وجود دارد که از پروژه بودن این ماجرا حکایت دارد و چه بسا نشان می دهد که چه مهاجمان و چه قربانیان و حتی کسانی که واکنش عجولانه نشان داده و یا وادار به چنین واکنشی شده اند خواسته یا ناخواسته به این دام افتاده اند.
از همان ابتدا که ماجرای حمله به شارلی ابدو در سال 2015 صورت گرفت مشخص بود که سرنخ ماجرا دست مافیای صهیونیسم حاکم بر فرانسه است که بعد از امریکا دومین گروه پرنفوذ در این کشور به شمار می روند و علتش این بود که در آن مقطع فرانسه زیر بار طرح راستگرایان صهیونیستی به رهبری نتانیاهو مبنی بر کنار گذاشتن طرح تشکیل دو دولت نمی رفت و از رویکرد دولت اوباما حمایت می کرد و لذا مافیای صهیونیسم با انجام رشته حملاتی در فرانسه و ناامن کردن این کشور می خواست فرانسه را به همزاد پنداری با خود وادار و چنین وانمود کند که هر دو در معرض تهدید مشترک از سوی مسلمانان قرار دارند حالا این مسلمان چه فلسطینی باشد و چه الجزایری و غیره که حملات ضد فرانسوی معمولا به آن ها نسبت داده می شود.
در حال حاضر رژیم صهیونیستی از این مرحله عبور کرده و با کمک دولت راستگرای ترامپ هم طرح های یکجانبه خود را در فلسطین به پیش برده و هم برخی از کشورهای عربی را با خود همراه ساخته که با مانع چندانی از سوی اروپا از جمله فرانسه مواجه نشده است. اما اکنون نیازهای جدیدی مطرح شده که به نظر می رسد این رژیم با استفاده ابزاری از فرانسه در پی تامین آن است.
نخست اینکه دولت ترامپ که همواره مهمترین پشتوانه دولت نتانیاهو برای اجرای سیاست های یکجانبه اش بوده در معرض سقوط قرار گرفته و طبق بیشترین نظرسنجی ها از حزب رقیب عقب مانده است و در صورت برگزاری انتخابات سالم احتمال شکست آن وجود دارد.
لذا اولین کارکردی که رخدادهای اخیر فرانسه برای راستگرایان صهیونیستی و امریکایی داشته و دارد این است که به لحاظ خبری توجه افکار عمومی را در جهان از تحولات انتخاباتی امریکا منحرف و آن را از سیبل توجهات خارج می کند.
دوم, همچنانکه روند تحولات نیز نشان داد رخداد اخیر در فرانسه به عمق و گستره اختلافات و درگیری های این کشور با ترکیه انجامیده است. این مسئله در کنار نقش آفرینی رژیم صهیونیستی که در مناقشه قره باغ نقش آتش بیار معرکه را بازی کرده این احتمال را تقویت می کند که این رژیم به میزانی که روابط خود را با برخی از کشورهای عربی گسترش می دهد در همان حال بذر اختلاف را بین سایر کشورها چه در میان کشورهای اسلامی و چه میان کشورهای اسلامی و غیر اسلامی می پاشد و در عین حال با اتخاذ سیاست آتش بیار معرکه آتش درگیری های قبلی را شعله ورتر می کند. بر این اساس رخدادهای اخیر فرانسه را باید در چارچوب کلان تر بررسی کرد.
------------------------------------------------------
بررسی و تحلیل/ احمد کاظم زاده