روي درب هاي بهشت و جهنم چه چيزي نوشته شده است؟
هر کدام از درهای بهشت یا جهنم، درجه ای از خوب و بد بودن بهشت و جهنم را نشان می دهند.
آیا میدانید نام درب های بهشت و جهنم چیست؟
خداوند برای وارد شدن به بهشت و جهنم مراتب مختلفی را تعیین کرده است که انسانها با توجه به اعمال خود و میزان خوب و بد بودن آنها از درهای مختلفی وارد بهشت یا جهنم می شوند.
خداوند در قرآن جهنم را نیز مانند بهشت دارای در می داند و می فرماید:همان دوزخی که هفت در دارد، و برای هر دری گروهی از پیروان شیطان تقسیم شده اند «لَها سَبْعَهُ أَبْوابٍ لِکلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»؛ جهنم نیز هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شده اند. (سوره حجر، آیه44)
دوزخ به بیان قرآن هفت «در» دارد؛ اما درهای بهشت در چهار آیه قرآن، به طور مطلق و بدون تعیین تعداد آمده است. (سوره ص، آیه 50؛ سوره زمر، آیه 71 تا 73)
امام صادق(ع)، به نقل از پدر بزرگوار خود می فرماید:
جهنّم هفت در دارد؛ از یک در فرعون و هامان و قارون داخل می شوند، و از یک در مشرکین و کافرینی که به قدر یک چشم بر هم زدن ایمان نیاورده اند، و از یک در بنو امیه وارد می شوند که اختصاص به آنان دارد و کسی در آن در با آنها شریک نیست؛ و آن باب لَظَی و باب سَقَر و باب هاویه است.
و چون وارد آن در شوند، آن در آنها را هفتاد سال راه پائین می برد، و هر بار که آنها را هفتاد سال به پائین ببرد آتش چنان فورانی کند که شعله و شراره اش آنها را به طبقات بالا تا هفتاد سال راه پرتاب کند، و هم چنین باز آنها را هفتاد سال راه پائین می برد؛ و پیوسته به همین طرز هستند ابداً و به طور جاودانی و خلود می مانند.
و از یک در آن، دشمنان ما و مبغضان ما و خوارکنندگان ما وارد می شوند، و آن در بزرگترین در است و آتش آن نیز شدیدتر است. («خصال» طبع سنگی، ج 2، ص 12؛ بحار الانوار، ج 8، ص 285)
در حقیقت درهای جهنم برای گناهانی است که انسان به سبب انجام آنها وارد دوزخ می شود، هر در برای نوعی از گناه است. واضح است درهای زیاد به منظور کثرت افراد هنگام ورود نیست، همچنین جنبه تشریفاتی ندارد، بلکه به عوامل مختلفی اشاره می کند که انسان با ارتکاب به آنها وارد بهشت یا جهنم می شود. همانطور که درهای بهشت برای طاعات، اعمال صالح و مجاهدت هایی است که بوسیله آن بهشتیان وارد بهشت می شوند.
اما در احادیث دیگر برای بهشت،هشت در عنوان شده است.
چنانچه امام جعفر صادق(ع) فرموده است:
بدانید که بهشت هشت در دارد و عرض هر دری، به اندازه چهل سال راه است. (الخصال، ص 408)
چرا بهشت 8 در و جهنم 7 در دارد؟
1. در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است که برای بهشت و جهنم درهائی وجود دارد از جمله در این دو آیه:
«وَسِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَیٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّیٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا »؛ و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند وقتی به دوزخ رسیدند درهای آن گشوده می شود. (سوره زمر، آیه 71)
«وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرًا ۖ حَتَّیٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا »؛و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند و هنگامی که به آن می رسند درهای بهشت گشوده می شود. (سوره زمر، آیه 73)
در قرآن به تعداد درهای بهشت اشاره ای نشده است اما در مورد تعداد درهای جهنم می فرماید:
«وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ، لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِکُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»؛ و دوزخ میعادگاه همه آنهاست هفت در دارد و برای هر دری گروه معینی از آنها تقسیم شده اند. (سوره حجر، آیه 43 و 44)
2. جهنم دارای هفت در است و مطابق روایات، بهشت دارای هشت در می باشد. (خصال صدوق ج2 ص408 باب الثمانیه ح6)
این تفاوت بیانگر آن است که راههای نیل به بهشت بیش از جهنم است زیرا رحمت خداوند بر غضبش پیشی دارد، (یا من سبقت رحمته غضبه)(دعای جوشن کبیر)
3. وجود درهای متعدد برای بهشت و جهنم به دلیل مراتب اعمال خوب و بد و درجات افراد دارای طبقات است که با میزان اعمال خوب یا بد افراد متفاوت است مثلا درباره منافقان آمده است که آنان در پائین ترین درکات دوزخ قرار دارند:
«إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا»، (سوره نساء، آیه 145؛المیزان، ج12، ص170)
و نیز درباره مؤمنان قرآن می فرماید:هر عمل نیکی که از آن سر می زند به یکی از درها و درجه های بهشت راه می یابند به عنوان نمونه به هشت عامل ورود به بهشت در سوره رعد اشاره فرموده است که عبارتند از رعایت عهد و پیمان، خوف الهی، انفاق، بر پا داشتن نماز، صله ارحام، ، ترس از بد عاقبتی، صبر در راه خدا و بدی را با خوبی پاسخ گفتن.(سوره رعد، آیات 20-23؛تفسیر نمونه، ج10، ص194 و 195)
4. بر اساس آیات و احادیث، هر یک از درهای بهشت و جهنم با نام های متفاوتی خوانده می شوند.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:
یکی از درهای بهشت «ریان» (به معنی شاداب، سیراب) نام دارد که فقط روزه داران از آن وارد می شوند. در دیگر «معروف» نام دارد که اهل معروف و کارهای خیر از آن وارد می شوند. در دیگر «صبر» است و نیز در دیگر آن «شکر» است. در دیگر بهشتی «بلا» نام دارد و در دیگر آن «اعظم» است که مخصوص پارسایان و پرهیزکاران است.(میزان الحکمه، ج1، ص 431، ح 2595)
امام علی(ع) فرموده است:
بهشت دارای هشت در است، دری که از آن پیامبران و صدّیقان وارد می شوند؛ دری که شهدا و صالحان از آن وارد می شوند؛( اشاره به ایه 69 سوره نساء)، از پنج در دیگر شیعیان و دوستداران ما وارد می شوند، و از در آخر سایر مسلمانانی که به یگانگی خدا عقیده دارند و در دل آنان ذرّه ای از بغض و کینه نسبت به ما اهل بیت(ع) وجود ندارد. (الخصال، ص 408؛ بحارالانور، ج 8، ص 39)
5- اسامی درهای جهنم و بهشت فقط موارد ذکر شده نیست و اسامی دیگری برای آنها نیز گفته شده است. حتی این که کدام در از بهشت و یا جهنم مخصوص چه افراد یا گروهی است یاد شده است.(خصال صدوق 2، باب السبعه، ص361، و باب الثمانیه ص408)
شکل درهای بهشت و جهنم چگونه است؟
مرحوم طبرسی در مجمع البیان نقل کرده است که حضرت علی (ع) در رابطه با درهای جهنم فرمودند:
درها، طبقه طبقه است، برخی از آنها بالای دیگری است. بعد حضرت با دست های خود طبقه ها را نشان دادند و فرمودند:بهشت را خدا مسطح قرار داده و درجات بهشت در عرض هم هستند، اما جهنم را طبقاتی قرار داده است. شاید به این خاطر خدا جهنم را طبقه طبقه قرار داده که کسی بیش از حد خود عذاب نبیند، هر چقدر در جهنم پایین تر برویم عذاب شدید تر می شود. اما در بهشت، آن فردی که در پایین ترین درجه است باز هم به تناسب خود نصیبی از درجات بالاتر دارد. سپس امیرالمومنین هرکدام از طبقات جهنم را اسم بردند که در قرآن اسم های آن آمده است.
اولین طبقه ی جهنم که از قسمت های دیگر بهتر است هاویه است هرچقدر پایین تر برود سخت تر می شود.
حضرت می فرمایند:در جهنم چاهی است که اگر سر آن برداشته شود همه ی دوزخ را شعله ور می کند.
اسامی درب های بهشت و جهنم
با توجه به احادیث و روایات می توان فهمید که انسانها بر اساس اعمالی که انجام داده اند دارای مراتب و موقعیت های مختلفی هستند که به تناسب اعمال خود از درب های معینی وارد بهشت می شوند. اسامی درب های بهشت به شرح زیر است:
باب المجاهدینباب المصلین(در نماز گزاران)باب الصائمین(روزه داران)باب الصابرین(صبر کنندگان)باب الشاکرین(شکر گزاران)باب الذاکرین(یاد آوران خدا)باب الحاجین(حج کنندگان)باب اهل المعروف
امام صادق(ع) در مورد باب اهل المعروف می فرماید:
در کارهای نیک با برادرانتان رقابت کنید و از اهل معروف باشید، زیرا برای بهشت دری است که به آن در معروف می گویند و داخل آن نمی روند و مگر کسی که در دنیا کارهای نیک انجام داده است.(نور الثقلین ، ج4،ص506)
امام محمد باقر(ع) نامهای درهای جهنم را چنین بازگو می فرماید:
در اعلی جهنم، جحیم نام دارد
لظی (پوست بدنت و صورت را می برد)
سقر (آتش داغ)
حطمه (آتش افروخته)
هاویه (آتش سوزان)
سعیر (سوزان)
جهنم(میزان الحکمه،ج1، ص471، ح2904)
گفتنی است که تمام این اسامی به ترتیب در سوره های مائده آیه 10 و معراج آیه 15 و مدثر آیه 42 و همزه آیه 5 و قارعه آیه 9 و حج آیه 4 و مانند آن آمده است.
روی درب های بهشت چه چیزی نوشته شده است؟
در رابطه با سوال پرتکرار برخی از شما کاربران از بخش دین و مذهب نمناک لازم دانستیم در مورد نوشته های روی درب های بهشت بگوییم.
پیامبر(ص) فرموده است:
«وقتی جبرئیل مرا به آسمان عروج داد، بهشت و نعمت های آن و جهنم و عذاب های آن را مشاهده کردم، جبرئیل به من گفت:آن چه را بر درهای بهشت نوشته شده بخوانم.
بر در اوّل نوشته شده بود:لاإله الاّ اللّه، محمّدَُ رسول اللّه، علی ولی اللّه، هر کاری راهی دارد و راه زندگی چهار چیز است:
قناعت و صرفه جویی؛ حق گویی؛ خودداری از کینه ورزیدن و همنشینی با نیکان.
بر در دوم نوشته شده بود:لااله الاّاللّه… هر کاری راهی دارد، و راه خوشحالی در آخرت چهار چیز است:دست نوازش بر یتمیان کشیدن، مهربانی با بی سرپرستان، کوشش برای رفع گرفتاری های اهل ایمان و دلجویی از فقیران و تهی دستان.
بر در سوم نوشته شده بود:لا اللّه الاّ اللّه… هر کاری راهی دارد و راه سلامتی در دنیا چهار چیز است:کم حرف زدن، کم خوابیدن، کم راه رفتن و کم خوردن.
بر در چهارم نوشته شده بود:لا اله الاّ اللّه… هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید میهمان خویش را احترام کند. هر کس به خدا و قیامت ایمان دارد، باید همسایه خود را اکرام نماید، هر کس به خدا و قیامت ایمان دارد، باید پدر و مادر خود را احترام کند، و هر کس به خدا و قیامت عقیده دارد، یا سخن حق بگوید، یا ساکت بماند.
بر در پنجم، بعد از شهادت به یگانگی خدا و نبّوت پیامبر(ص) و امامت علی(ع) نوشته شده بود:هر کس می خواهد به او ظلم نشود، به دیگران ظلم نکند؛ هر کس که می خواهد ناسزا نشنود، ناسزا نگوید؛ هر کس که می خواهدخوار نشود، کسی را ذلیل نکند و هر کس که می خواهد در دنیا و آخرت به ریسمان محکمی چنگ بزند، به وحدانیت خدا و نبّّوت پیغمبر(ص) و امامت علی(ع) اقرار کند.
بر در ششم، بعد از اقرار های سه گانه فوق نوشته شده بود:هر کس که می خواهد قبرش فراخ باشد، مسجد بسازد؛هر کس که می خواهد جانوران زیر زمین بدن او را نخورند، در مسجد ها زیاد بماند؛ هر کس که می خواهد بدن او در قبر تر و تازه بماند، مسجد را جارو کند و هرکس که می خواهد خانه خود را در بهشت ببیند، مسجدها را با فرش بپوشاند.
بر در هفتم نوشته بود:نورانیت و روشنایی قلب در چهار چیز است:عیادت بیمار، تشییع جنازه، تهیه کفن برای دیگران، و قرض دادن به افراد.
بر در هشتم نوشته شده بود:هر کس که می خواهد از این درها وارد بهشت شود، باید دارای چهار خصلت باشد:
سخاوت مندی و بزرگواری، خوش خلقی و اخلاق خوب، صدقه دادن، و خودداری از اذیت و آزار بندگان خدا. (معالم الزلفی،ص 419؛ بحارالانوار، ج 8، ص 144)
ونخرج له یوم القیامة کتابا یلقاه منشورا) ومارا به اندازه گناه مرتکب شده مان وارد در هایی از جهنم میکند.
خدایا مارا از صابرین و ذکر گویان خودت قرار بده.الهی آمین.
پیامبر حق است
جنت و نار حق است
و مرگ در راه
خوب فکر کنید و صلوات بفرستید
با طلسم اشتباه نگیرید.
اینکه کعبه یه خونه بر روی زمین هست و به دست انسان درست
شده درسته ولی ما به این دلیل حج میریم چون خداوند گفته و کعبه به دست حضرت ابراهیم ساخته شده
اسم در های بهشت و جهنم به نقل هر کسی یه طوری نقل شده
حدیث اصلی پیامبر خدا و ائمه از اون موقع تا الان اصلش نموند
هر کس اون طور که شنیده نوشته
این حقیر بر این باورم که انسان به کمک معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و کشف و شهودهای ذوقانی عرفانی و جمع نمودن این سه معرفت روی هم هرگز به شناخت خود و خداوند نائل نخواهد گردید بلکه فقط از طریق شناخت طبیعت و طبع انسانی و کیهان.
خداوند متعال هیچگاه و هیچ جا هیچ فرد انسانی را مورد استنطاق و مؤاخذه و بازخواست و باز پرسی و بازجوئی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد و هیچ انسانی را به عذاب و جزای جهنمی محکوم و دچار و گرفتار نخواهد نمود. خداوند متعال به روش و سبک و سیاق و سنت و سیره انسانی عمل نمیکند و موجودی خشمگین و غضبناک و هولناک و انتقام جو هم نمی باشد و در ارتباط با هر فرد انسانی بدون استثناء موضع گیری وی مهربانی و محبت محض می باشد. کلیه افراد انسانی در پیشگاه خداوند متعال بسان نقاط ناچیز و بی بعد هندسی بطور مطلق هم ارز و هم ارزش بوده و هستند و خواهند بود و هیچ فرد انسانی در پیشگاه خداوند متعال به اندازه سر یک سوزن و یا به اندازه کوچکترین عناصر موجود در طبیعت و کیهان یعنی اتم هیدروژن و یا به اندازه یکی از ذرات زیر اتمی الکترونی و زیر هسته ای کوارکی و یا به اندازه کوتاه ترین طول موج نور نامرئی و یا به اندازه یکی از نوسان گرهای بنیادی هشت بعدی مکانزمان و بیمکانی بیزمانی ، نسبت به انسان های دیگر از هیچ گونه ارجحیت و امتیاز برتری بر خوردار نمی باشد. کلیه افراد انسانی در پیشگاه خداوند متعال و کریم و سبحان و رحمان و رحیم از لحاظ شفاعت و وساطت و میانجیگری بطور مطلق مستقل و بی نیاز از همدیگر می باشند. از همه مهمتر اینکه خداوند متعال در طول تاریخ بشریت تاکنون هیچ انسانی را تحت عنواین نبی و پسر و رسول برای تربیت و هدایت بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه بطور غیر مستقیم و با واسطه. تکالیف سنگین و اعمال دست و پاگیر و باز دارنده رشد و نمو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل انسان از قبیل ستایش و پرستش ؛ نیایش و مناجات ؛ دعا و عبادات ؛ تسبیح و ذکر ؛ احداث معابد و قربانی حیوانات در اطراف آنها ؛ زیارت امکان به اصطلاح مقدسه ؛ تعیین قبله گاه و اوقات شرعی و طاعت و بندگی از طرف خداوند متعال و سبحان و به امر وی و از آسمان بر وجود انسان نازل و تحمیل نگردیده اند بلکه جملگی میراث دوران حاکمیت آیین های بت پرستی می باشند و از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی اقتباس و بر روی گردن و دوش و گرده انسان نهاده شده اند و آنهم با قصد و نیت و هدف و انگیزه باطنی زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط انسان و آنهم نه به تبعیت از امر و کلام خداوند بلکه به پیروی از پرتو وسوسه گر نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نام آوری و شهرت طلبی در سطوح زندگی های ابتدایی ایلی و طایفه ای و قبیله ای و قومی و بین اقوام در شرائط تاریخی و اعصار مختلف باستان. همانطور که باور دینی غیر قابل اثبات و رد می باشد، باور این حقیر هم غیر اثبات و رد است و آنهم تا قیامت و پس از آن تا بینهایت. البته این حقیر در ارتباط با دیگر باوران و دگر اندیشان احترام کامل را رعایت می کنم و هیچ گاه آنان را به عذاب و جزای جهنمی حواله نمی نمایم. وعده پاداش های بهشتی برای موئمنین و نیکوکاران و وعده عذاب های جهنمی برای غیر موئمنین و بدکاران در اعصار مختلف باستان شاید بهترین و مفیدترین روش تربیت و اهلی نمودن اعضای خانواده و گروه و طایفه و ایل و قبیله و قوم بوده است و نه اینکه این وعده ها حقیقتا از طرف خداوند متعال به انسان ابلاغ گردیده باشند.
در پایان یک پیام شاد در مورد پایان زمان و دنیا و تعیین روز بر پایی قیامت:
کوچکترین زمان موجود در طبیعت، زمان مطلق یا لحظه حال می باشد و طول آن برابر است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که در علم فیزیک به زمان پلانک معروف است. لحظه حال یا زمان مطلق دارای دو وظیفه می باشد ؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و عمر کیهان و دیگری حرکت و سوق دادن محتوای کل جهان لحظه به لحظه و بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر بسوی آینده و معاد.
حال اگر این واحد بسیار ریز زمانی را معکوس نماییم ، میتوانیم سرحد بزرگی آنرا محاسبه و تعیین کنیم. این عمل معکوس کردن را میتوان به دو روش مستقل انجام داد که دو نتیجه کاملا متفاوت خواهند داشت.
الف - هم مقدار عددی و هم ثانیه را معکوس می نماییم که حاصل آن برابر با 10 بتوان 43 بار بر ثانیه خواهد بود. این نتیجه نشان دهنده بزرگترین بسامد یا فرکانس مطلق و ممکن در محتوای کل کیهان است. چنین فرکانسی توسط انسان در آزمایشگاه ها و شتاب دهنده ها هرگز قابل تولید و دسترسی نمی باشد.
ب - در روش دیگر فقط مقدار عددی را معکوس و ثانیه را ثابت نگه می داریم و حاصل آن برابر با 10 بتوان 43 ثانیه خواهد شد. اگر این عدد را یک بار بر 60 و بار دیگر حاصل آنرا بر 24 و بار سوم حاصل آنرا بر 365 تقسیم نمائیم، حاصل آن برابر با 19 ضربدر 10 بتوان 36 سال خواهد شد. این عدد با پسوند سال نشان دهنده زمان کل موجود در جهان می باشد که برابر است با طول زمانی سَفَر نزولی - صعودی هستی یا محتوای جهان بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و معاد. دو نکته بسیار مهم در رابطه با طول زمان کل حائز اهمیت اند ؛ یکی اینکه زمان کل به شکل یک خط مستقیم و پیوسته که ابتدای آن به مبداء و انتهای آن به معاد وصل شده باشد، وجود ندارد بلکه لحظه به لحظه توسط لحظه حال طی میگردد و نکته دیگر اینکه زمان کل بطور خطی و پیوسته طی نمیگردد بلکه بصورت منقطع یا چرخه ای و یا دایره وار. طول زمانی هرکدام از این مقاطع و یا محیط چرخ ها و یا دایره ها همیشه برابر خواهند بود با طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو مه بانگ متوالی. حال اگر طول عمر کلی کیهان یا دهر کیهانی یک روزی در آینده توسط منجمین و کیهان شناسان برجسته محاسبه و تعیین گردد، آنگاه میتوان طول زمان کل را بر آن تقسیم نمود و از آن طریق بطور دقیق تعداد مه بانگ ها ؛ آسمان ها و زمین ها ؛ نظم یا سامان های کلی کوانتمی برهم نهاده شده در خمیر مایه کیهان ؛ مراتب هستی یا وجود ؛ حیات های دنیوی و منازل یا پله ها بین مبداء و معاد را با یک محاسبه ساده تعیین نمود. فاصله مکانی بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و معاد و پس از آن فاصله مکانی بین دو نظام احسن معادی متوالی در طول سفر بینهایت ( نه سفر به بینهایت ) در سه بُعد طول و عرض و ارتفاع همیشه برابر است با 10 بتوان منهای 35 متر که در علم فیزیک به طول پلانک معروف است. این تصویر و محاسبه و نتایج آن در کلیه جهان های موازی و بیشمار یکسان می باشد. نتیجه اینکه عالم غیب در بطن و پیکره خمیر مایه عالم واقعی و عینی و شهودی به شکل ثوابت پایدار و تغییر ناپذیر و امکانات استعلایی یا بالقوه موجود می باشد و نه بطور مجرد و جدا و در ورای آن و یا دور از آن. خداوند متعال در لحظه حال و بطور همزمان هم ظهور دارد در قالب واقعیت عینی و هم حضور دارد در قالب واقعیت محض و غیبی و زمان مطلق یا لحظه حال یکی از تجلیات قدرت مطلق و بیکران او می باشد، به این معنا که خود خداوند متعال به عنوان کل در سفر بینهایت به سر می برد و کلیه موجودات اجزای اویند و نه تنها خدائی دیگر بلکه هیچ چیز دیگری غیر از خداوند متعال وجود ندارد.
با توجه به تجربه خودم خدمت همۀ شما عزیزان عرض می کنم که برای برآورده شدن آرزوهایتان قرآن را به فارسی از ابتدای قران تا انتهای آن قرائت بفرمائید،به صورتی که گوشتان صدایتان را بشنود.این عمل را حداکثر در مدت 30 روز انجام دهید،ان شاءاللّه اعجاز را خواهید دید.
من خودم ترجمه آقای الهی قمشه ای را خواندم و میخوانم.
" کثرت پایان ناپذیر ماورایی " نامید. چرا خداوند متعال هستی بیکران خویش را تقسیم نموده است ؟ به این دلیل بسیار ساده که اگر هستی بیکران بخواهد از یک حالت کلی به یک حالت کلی دیگر تغییر و تحول یابد، برای این کار به بینهایت زمان ها نیاز خواهد داشت و چنین تحولی هرگز به انجام نخواهد رسید. در عوض، هستی های محدود و متناهی میتوانند در طول یک زمان معین بطور کامل از یک حالت کلی به حالت کلی دیگر تغییر و تحول یابند و یا به بیان دیگر یک نوسان نزولی و صعودی با یک پریود معین بطور کامل آغاز و انجام داشته باشد و طی آن مدت معین، روند رسیدن از وحدت به کثرت و برگشت کثرت به وحدت بطور کامل صورت پذیرد. خداوند متعال همه جهان های موازی و بیشمار را از لحاظ فرم یا شکل و محتوا مطلقا همسان آفریده است، به این معنا که زندگی دنیوی - شهودی فعلی در کلیه جهان هایی که تاکنون آفریده شده اند و در جهان هایی که در آینده ها و در دور دست ها آفریده می شوند، بهمین روال و منوال می باشد و خواهد بود. طبیعت و کیهان دارای هفت نظم و سامان اند و کلیه افراد انسانی هم دارای هفت زندگانی. این نظم و سامان ها و زندگی های هفتگانه بطور بیشمار در دوره های هفت پله ای یا هفت مرحله ای از پایین ترین سطح نقصان ( به زبان حکمت دینی : امکان اَخَس ) تا برترین سطح کمال ایده آل ( امکان اشرف ) از طریق وقوع قیامت ها و یا مه بانگ های هفتگانه و بیشمار بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط کیهانی پشت سر هم با یک نظم و ترتیب خارقالعاده در چهارچوب طرح مطلق خلقت و آفرینش و براساس مفاد ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن به ظهور میرسند و محو میگردند تا اینکه هستی های متناهی به عنوان کل بهمراه اجزاء در سیر صعودی و در پایان راه و سفر به حالت اولیه بهشتی برگردند. حالات مبداء و معاد بطور مطلق یکی می باشند. طبق باور این حقیر خداوند متعال در حالت بهشتی هستی خویش کلیه افراد انسانی را بدون تولید مثل و نسل بعد نسل بطور مطلقا همزمان و هم سن ( به احتمال قریب به یقین سن چهل سالگی ) و هرکدام را در سطح کمال ایده آل آفریده و به آنها حیات جاودانه بخشیده است. افزایش جمعیت از طریق تولید مثل فقط در طول سفر صورت می پذیرد. از همه مهمتر اینکه خداوند متعال در بهشت هرفرد انسانی را از یک خانواده ده عضوی خودی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن ( پنج آدم و پنج حوای خودی ) با ده کالبد جداگانه آفریده است و آنها را از نعمت زوجیت با خود و تجربه عشق به خویشتن برخوردار نموده است. زوجیت با غیر و تجربه عشق به غیر فقط در طول سفر صورت می پذیرد. از آن ده کالبد هشت تا روحی - روانی با بذر مادی و دو تا مادی با بذر روحی - روانی و همگی بدون نقص و بدون پیر شدن و خارج از مشمولیت تغییر و تحول و گذر زمان در سطح کمال ایده آل آفریده شده اند. لذا کلیه افراد انسانی دارای پنج سرنوشت جنسی - عشقی و ده نفس یا ده خویشتن می باشند. آن حیات و حالت بهشتی بطور معجزه آسا و یکباره و به امر خداوند نزول یافته است و پس از آن واقعه محتوای کلیه هستی های متناهی هرکدام در چهارچوب های ثابت و پایدار و مسدود و نفوذ ناپذیر جهانی خویش بطور همسان و همزمان در حال بازگشت و رجعت به سوی کمال اولیه در حرکت به سر می برند و این حرکت همیشه منزل به منزل ؛ وادی به وادی یا ایستگاه به ایستگاه از طریق اشاره شده در بالا انجام می گیرد و نه از طریق برانگیخته شدن مردگان از قبور در یوم القیامه یا روز رستاخیز و آخرت. غیر از حالت های جهنمی مه بانگی در پهنه بیکرانی و بینهایت هیچ جهنم دیگری وجود ندارد و لذا در کار خداوند هیچگونه عذاب موقتی و خلدی وجود نداشته و نخواهد داشت. در طول سفر خلقت و آفرینش از نفوس عشره افراد انسانی تنها یکی یا دوتا بیدار اند و شاهد گذر زمان و تغییر و تحولات طبیعت و کیهان می باشند و بقیه آنها در خواب ژرف مرگ به سر می برند و در عالم روئیا از حیات روئیای ( حالت بهشتی قبل از سفر ) در سطح کمال برخوردارند و هرکدام در نوبت ها و منازل خاص و ویژه خویش از خواب مرگ بیدار می شوند و زندگی های دنیوی - شهودی خودرا به تجربه می کشند. در حال حاضر که ما انسان مشغول این زندگی هستیم و با گذشتگان و آیندگان دور دست خویش هیچگونه آشنایی نداریم، نُه تا از نفس های هرکدام از ما در عالم روئیا از حیات روئیایی بهشتی برخوردارند و آنهم در بین کلیه گذشتگان و آیندگان بطور همزمان و به یاد این نفوس دنیوی هم هستند و مارا فراموش نکرده اند بلکه ما آنها را بدست فراموشی سپرده ایم و آنهم به علت محدودیت وجودی و بخصوص محدودیت قوای ادارکی فهم و عقل.
در پایان یک دعای ساده از این حقیر :
خداوندا خواست های جزئی و ناچیز و محدود انفرادی و اجتماعی کلیه افراد انسانی را از همین حالا و در کلیه اعصار آینده با خواست کلی خویش همسو و هماهنگ فرما. آمین
«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم اهل بیت را. تا وقتی که از این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچگاه از هم جدا نمیشوند. تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»
دو عامل مورد راهنمایی است