شناسنامهای جعلی برای پشم ایلام؛
اصل با سند برابر نیست
دامدار آبدانانی: دلمان بیشتر از این به درد میآید که پشم ما حتی برندسازی هم نشده و به نام پشم کرمانشاه در بازار معروف شده است.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ چهارشنبه بازار ایلام با این که مثل روزهای قبل از کرونا شلوغ نبود؛ اما باز بودند کسانی
که بی ترس و واهمه از این ویروسِ بی رحم و با رعایت دستورالعملها و بی رعایت آن تا حدودی فضای بازار را شلوغ کرده بودند.
در میان این رفت و آمدها و چانه زنیهای مشتری و فروشنده، پیرمردی با چهرهای آفتاب سوخته و کتی رنگ و رفته و کهنه که یک گلیم فرش را روی شانه اش انداخته بود و با دخترش که او هم با ظاهری روستایی نظاره گر اصرار و التماس پدر برای فروختن گلیم فرشش به مبلغی بالاتر بود و با اضطراب گوشهی چادرش را به دندان میگرفت؛ نظرم را جلب کرد.
دختر جوان و سادهی پیرمرد، وسط این چانه زنی میپرد و میگوید: آقا به خدا یک میلیون تومن هزینه ش کردم؛ اما خریدار میگفت:، ولی من بیشتر از یک و دویست بابتش نمیدم، چون برام صرف نداره.
حال و روز زیراندازی به درازای پیش از تاریخ
گلیم فرش ایلام، هنر دست زنان ایلامی که پروفسور فرانکهُل باستان شناس معروف در کاوشهای خود، اولین زیراندازِ ساخت دستِ بشر را در تپهی "علی کش دهلران" پیدا کرده و محمد درخشنده، کارشناس باستان شناسی هم میگوید قدمت استفاده از پشم و به اصطلاح، دست به دوک شدن و تهیه دست سازههایی مثل گلیم و لباس به ۶ هزار و پانصد سال پیش از میلاد برمی گردد؛ هنری که سال ۶۷ با خلاقیت بانوی هنرمندی به نام "سحر چلنگر" از روستای زنجیره علیای شهرستان چرداول تبدیل به گلیم نقش برجسته شد و امروز این هنر در ویترین مغازههای دنیا خودنمایی میکند و در خاورمیانه و کشورهای اروپایی، حتی آمریکا برایش سر و دست میشکنند؛ اما در بازار خودمان اینجور بی ارزش معامله میشود و به قول خودشان صرف هم نمیکند.
سؤالهای زیادی در کوتاهترین زمان ممکن ذهنم را پر کرده بود. این که چرا یک گلیم فرش متوسط این همه هزینه برداشته است؟!
ما که به گفته کارشناسان، مرغوبترین پشم دنیا را داریم و بعد از اصفهان بزرگترین تولید کنندهی پشم کشور هستیم و با داشتن ۶ درصد جمعیت دامی کشور در ردهی پنجم قرار داریم؛ پس چرا باید مواد اولیه بافت یک گلیم این قدر هزینه بردار باشد؟!
به نام و کام دلالان"نرگس" که از موسیانِ دهلران، نزدیکترین منطقه به تپهی علی کش و مرکز تهیه گلیم دنیا آمده در جواب میگوید: نخ را کیلویی ۳۰ هزار تومان میخریم. هزینه رنگرزی و با سایر هزینهها یک میلیون تومان برایمان آب میخورد، اما دلالها یک و دویست از ما میخرند پدرم شنیده بود که در شهر گرانتر به فروش میرود، قرار است هزینه جهیزیه من را جور کند برای همین به شهر آمدیم تا شاید بیشتر بفروشیم، ولی وقتی متوجه شدند خودمان بافته ایم با همان قیمت دلالها میخرند.
این سؤالها و صحبتهای نرگس باعث شد تا بروم و از قصهی نمدی که برای ما پشم ندارد سردربیاورم.
برندی جعلی برای پشم ایلامبعد از دهلران بیشترین صنعتگر در زمینهی هنرهای دستی، شهرستان بدره است. از میان کوچه، پس کوچههای روستاهای بدره که عبور میکنی صدای تق! تقِ کرکیت بانوان روستایی پای دارهای قالی و گلیم تو را به سمت خودش میکشاند. بانوان هنرمندی که انگار به تعداد بافته هایشان، ما را بر فرشهایی که زیر پایمان انداخته اند میهمان کرده اند.
به روستای تلخاب که رسیدم با مریم صیدی ۳۲ ساله که به همراه مادر و خواهرش فرش میبافد، آشنا شدم؛ هنرمند زحمتکشی که
با خواهر و مادرش از بافت فرش فقط، اجرتِ یک میلیون و پانصد تومانی اش را دریافت میکنند و سود اصلی زحمتشان به جیب دلالها و تجار فرش میرود.
او میگوید: مردم روستا پشم گوسفندهایشان را به دلالهای استانهای دیگر که بیشتر از استان کرمانشاه هستند، میفروشند و، چون ما صنایع تبدیلی نداریم بعد از فرآوری، دوباره نخها را با قیمت بیشتری به خودمان میفروشند.
یکی از دامدارهای آبدانان هم که دلِ پری از اوضاع کُرک و پر ریختهی پشم ایلام دارد، میگوید: دلمان بیشتر از این به درد میآید که پشم ما حتی برندسازی هم نشده و به نام پشم کرمانشاه در بازار معروف شده است و در حقیقت، این پشمِ با کیفیت نه به نام ما و نه به کام ماست.
مریم، مادر و خواهرش، پشم گوسفندان خودشان را میریسند و نخها را برای رنگرزی برای بانویی به نام " مهناز چنوار" که در شهرستان آبدانان زندگی میکند، میفرستند تا پس از رنگ شدنِ نخها دوباره به بافنده بفروشد.
بیشتر بخوانید: اجرای طرح از پشم تا فرشبا هدف ایجاد اشتغال و درآمد زایی در بین عشایر طرح از پشم تا فرش در شهرستان بدره در حال اجرا است.
آبدانان قطب تولید مرغوبترین پشم کشور است. در اینجا هم دلالان کرمانشاهی پشم مرغوب روستاهای مختلف این شهرستان را جمع آوری میکنند و با قیمت کیلویی ۱۵ هزار تومان میخرند و نخ را کیلویی ۳۰ هزار تومان تحویل بافندهها میدهند.
خانم چنواری که برای رنگ کردن نخهای بافندهها نقش واسطه را ایفا میکند نخهای بافندهها را به شهرکرد و بندر ترکمن میفرستد و پس از رنگرزی کیلویی ۶۰ هزار تومان به بافندهها برمی گرداند.
یکی از دلالهای کرمانشاهی با کامیونش در میان روستا میچرخد و با اعلام حضورش برای بُزخرید کردن پشم ها، مظلومیت دامداران و بافندهها را در بلندگویش بلند، بلند فریاد میزند.
اما او معتقد است که با خرید این پشمها به دامداران لطف میکند وگرنه پشم روی دست دامدار میماند.
محصولات دیگری که از پشم تولید میشوند هم حال و روز مشابهی دارند.
در خیابان شهید رجایی شهر آبدانان همه، مغازهی علی قمری را به خوبی میشناسند؛ پیرمرد ۶۵ سالهی نمدمالی که نقش و نگارهای فرشهای ماشینی و کم شدن مشتری هایش و حتی دستها و پاهایی که جانِ ایام جوانیش را ندارند، هم نتوانسته او را از ادامهی این کار بازدارد و نا امید کند.
او میگوید: مشترهایش بیشتر از عشایری هستند که حمل فرش و قالی برایشان دشوار است و به خاطر کوچروی و چادرنشینی از سبکی، نرمی و ضخامت نمد برای زیرانداز استفاده میکنند.
او هم میگوید: بخشی از پشم مورد نیازش را از دامدارهای منطقه میخرد، اما چون پشم استان را دلالان میخرند مجبور میشود مابقی نیازش را از استان کرمانشاه بخرد.
اوضاع و احوال کیف و کلاه و جاجیم و پالتوهای نمدی و ... هم همین است.
برای پیگیری کلاه گشادِ پشمیای که سر پشم ایلام رفته و فقط سر ما را گرمِ تولیدش میکند، تا این دیگران باشند که سودش را به جیب بزنند، به سراغ مدیرکل امور عشایری استان رفتم.
پشمی که برای صنعت آفریده شدهمدیرکل امور عشایری استان ایلام هم با حسرت از مرغوبیت پشمی گفت، که معتقد بود خدا آن را برای صنعت آفریده و در بقیه نقاط کشور و حتی در بیشتر کشورهای دنیا نظیر ندارد.پشمی که فرشاد یاسمی در موردش میگوید: حدود ۳۵ تا ۴۵ میکرون قطر دارد و طولش بیشتر از ۵ سانتیمتر است در حالی که
سایر نقاط کشور برای اینکه پشم شان دارای قابلیت ریس شود، آن را با مقداری از این پشم ترکیب میکنند.
این پشم حتی وارد رقابت با پشم مرینوس که در صنعت پوشاک دنیا عرض اندام میکند، هم شده است؛ به گونهای که قطر پشم مرینوس به نیم میکرون میرسد؛ کیفیتی که به هیچ وجه با پشم ایلام قابل مقایسه نیست.
یاسمی یکی دیگر از تأسف هایش را این نکته دانست که پشم ایلام در کنار پشم کرمانشاه لقب پیدا میکند و اگر در بازار کسی سراغ پشم ایلام را بگیرد موفق به خرید نمیشود، چون که این نام ناشناخته است در حالی که اگر بگویند پشم کرمانشاهی، خیلی راحت معرفی میشود و این در صورتی است که مرغوبیت پشم کرمانشاه به هیچ عنوان قابل مقایسه با پشم ایلام نیست و مرغوبترین پشمش، پشم ایلام است.
اینها درد دلهایی بود که از صنعتگران و تولیدکنندگان پشم هم شنیده بودم، آقای یاسمی شما به عنوان مسئول چه اقدامی برای رفع این مشکل کرده اید؟
پاسخ یاسمی این بود:
- کل پشم تولیدی عشایر ۱۶۶۸ تن درسال است و ارزش اقتصادی پشم خام عشایر در سال به ۱۰ میلیارد تومان میرسد؛ بنابراین این ظرفیت ایجاب میکند که هم صنایع تبدیلی کاملا مجهز و هم کارگاه رنگرزی مناسبی احداث شود. تلاشهای زیادی برای ایجاد کارخانه دولتی انجام دادیم که متاسفانه به سرانجام نرسید و در حال حاضر به دنبال سرمایه گذارِ بخش خصوصی هستیم که در صورت تقاضا، همه گونه حمایتی از او خواهیم شد.
از این جا هم با نا امیدی و دست خالی برگشتم و امیدی که ۵۰، ۵۰ بود که آیا سرمایه گذار خصوصی پیدا بشود یا خیر؟
وقتی سنگ بزرگ علامت نزذن استاما به سراغ کارشناسان مرتبط با این حرفه هم رفتم که به قول معروف تیری باشد در تاریکی و شاید راهکاری برای رفع این مشکلات پیشنهاد کنند.
مرتضی دارایی کارشناس حوزه تولید و کسب و کار؛
راهکارهای او، اما امیدوارمان کرد. دارایی معتقد بود انتظار کشیدن برای پیدا شدن سرمایه گذار کلان و احداث کارخانهی بزرگ
شاید مدتها طول بکشد و در آخر هم مشخص نیست که این اتفاق خواهد افتاد یا خیر؟ بنابراین بهترین راه حل این است که با توجه به حمایت دولت از شعار مقام معظم رهبری مبنی بر رونق اشتغال و اختصاص تسهیلات اشتغال روستایی و به خصوص اشتغال بانوان روستایی، به سمت ایجاد کارگاههای کوچک، اما انبوه برویم و در هر شهرستانی به اقتضای نیاز، چندین کارگاه کوچک ایجاد کنیم تا ضمن رفع مشکلات در این زمینه، به ایجاد اشتغال هم کمک کنیم. دارابی میگوید: با توجه به این که بیشتر فعالان حوزه هنر، صنعت؛ بانوان روستایی هستند به این ترتیب به اشتغال زنان هم کمک میشود.
راهکار را گرفتم و دوباره به سراغ مدیرکل امور عشایری رفتم؛ یاسمی ضمن استقبال از این طرح گفت با این وجود نیاز استان به کارخانهای بزرگ و مجهز مرتفع نمیشود؛ اما به عنوان یک اقدام زودبازده خوب است و پیگیری خواهم کرد.
راهی پر از موانع بر سر راه اشتغال بانوان روستاییاما در بدره بانویی که کبیرکوه و زندگی در دامان آن، نیمهی مردانه اش را بسیار پر رنگتر از نیمه زنانه اش رنگ کرده، آستین همتش
را بالا زده و با روحیهای مقاوم که خاص بیشتر زنان این دیار است و نیز با نادیده گرفتن همهی سنگلاخهایی که بر سر راه تولید وجود دارد، شرکتی را راه اندازی کرده که با بازاریابی برای تولیدات زنان عشایر محصولاتشان را به بازارهای داخلی و استانهای دیگر عرضه میکند و به فروش میرساند.
تهمینه صفری میگوید: تا ۳ سال پیش وقتی روحیه بانوان شهرستانم مخصوصا زنان روستایی را میدیدم که حاصل دسترنجشان از زندگی فقط زحمت و رنجی بی حاصل بود و افسردگی در صورتشان موج میزد، به این فکر افتادم که برای کمک به بانوان ایل و طایفه ام کاری بکنم؛ بنابراین تصمیم گرفتم که شرکتی راه اندازی کنم تا محصولاتشان را بدون دخالت دلالها به فروش برسانم.
مشکلات روانی بانوان شهرستانم آنقدر حاد شده بود که جلسهای در استانداری ایلام تشکیل شد. من در آن جلسه با مطرح کردنِ طرحم، اعلام آمادگی کردم که با ایجاد زمینهی اشتغال برای آنها به تغییر و تقویت روحیه اشان کمک کنم، اما چون توان اجاره جا و مکانش را نداشتم آن را منوط به اختصاص مکانی از سوی شهرداری برای انجام این طرح عنوان کردم.
تا این که بالاخره قرار شد غرفهای در شهرداری بدره به من اختصاص داده شود و اتفاقاً محقق هم شد. حدود ۲ سال کار کردم و بیشتر از ۴۰۰ نفر از بانوان شهرستان در روستاهای مختلف تمام تولیداتشان را برای فروش میآوردند و فضای کار و تلاش همراه با انگیزه در میان زنان روستایی فراهم شد.
هر کس هر چقدر که خودش راضی بود درصدی از سود فروش محصولش را به من میداد و حتی بعضی از آنها چیزی هم پرداخت نمیکردند؛ اما من راضی بودم. همین که همنوعانم را شاد و پر انرژی میدیدم خوشحال بودم تا این که شهردار تغییر کرد و شهردار جدید نه تنها غرفه را از من گرفت بلکه تمام اجاره آن دو سال به علاوهی جریمه و دیر کرد آن را هم در مدت آن ۲ سال محاسبه کرد و گرفت.
او بارها تسهیلگر نمونه کشوری شده، اما در خصوص گیر و گرفتاریهایی که در کارش به وجود میآید حمایت نمیشود و آنطور که میگوید حتی در خصوص پرداخت تسهیلات هم از او حمایتی نشده است؛ و این در حالی ست که وجود چنین شرکتهایی برای کوتاه کردن دست واسطهها و دلالان برای استفادهی روستاییان از سود محصولات خود امری ضروری و لازم است.
وعدهی تسهیل موانع برای بانوی تسهیلگر روستایی
موضوع را با مدیر کارآفرینی و اشتغال تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان ایلام مطرح کردم و آقای خانمحمدیان قول مساعد داد تا با پرداخت تسهیلات از منبع صندوق کارآفرینی امید و وام اشتغال بانوان روستایی به خانم صفری از ایشان حمایت کند.
توجه به صنعت پشم با توجه به نژاد دامهایی که از نظر تولیدِ پشمِ مرغوب، حرف اول را در دنیا میزند و رقیبی جدی و قوی برای پشم نژاد مرینوس هم محسوب میشود و توسعه پرورش دامهای بومی میتواند در زمینه تجارت این مادهی اولیهی مرغوب و پرکاربرد به ارزآوری و رونق اقتصاد استان و کشور کمک شایان توجهی کند، ضمن این که اشتغال به صنعت پشم از حالت سرگرم کنندگی و بی حاصلی برای مردم این دیار و دامداران منطقه بیرون میآید و دل آنها را به تولید بیشتر و ایجاد رفاه اقتصادی گرم میکند.
*** زهرا پور اسماعیل