قله مرتفع آزادکوه یا به قولی شاهزاده کج گردن با ارتفاع ۴۳۶۱ متر یکی از بخشهای رشته کوههای البرز و منطقه البرز مرکزی است.
قله مرتفع آزادکوه یا به قولی شاهزاده کج گردن با ارتفاع ۴۳۶۱ متر یکی از بخشهای رشته کوههای البرز و منطقه البرز مرکزی است که از نظر تقسیمات کشوری در ناحیه کوهستانی نور -کجور در استان مازندران قرار دارد و بعد از دماوند و علم کوه سومین قله مرتفع البرز مرکزی است.
این قله مخروطی شکل و منحصر به فرد توسط دیوارههای مرتفعی که از سمت شمال غرب و شرق آن را در برگرفته اند، برپا شده است و فقط یال جنوبی، این قله را به دیگر ارتفاعات البرز و قللی، چون یخچال به ارتفاع ۴۲۵۰ متر از سطح دریا، سرماهو به ارتفاع ۴۱۲۰ متر از سطح دریا و کمانکوه به ارتفاع ۴۳۴۴ متر از سطح دریا متصل میسازد و از جهتهای دیگر کاملاً آزاد است.
دیوارههای شمالی آزادکوه مشرف به آبادیهای نسن و کلاک است و از طریق آبادیهای وارنگه رود و ناحیه مورد میتوان به یال جنوبی آن دسترسی داشت و صعود کرد.
صعود به آزادکوه نیاز به کار فنی ندارد و هنگام صعود در تابستان نیاز به استفاده از وسایل فنی نیست هر چند بیشتر کوهنوردان برای هم هوایی و عادت به ارتفاع این قله را دو روزه صعود میکنند تا خود را هر چه بیشتر برای صعود به دماوند آماده کنند.
عباس حسینی، محمد خسرو شاهی، بهمن شهوندی و ناصر حیدر پور از کانون کوهنوردان تهران در سال ۱۳۴۴ اولین صعود زمستانه این قله را انجام دادند البته توصیه میشود به دلیل بهمن خیز بودن این منطقه تا حد امکان از صعود زمستانه پرهیز شود، اولین صعود به این قله را برادران میناسیان در سال ۱۳۲۹ به نام خود ثبت کردند.
برای صعود به آزادکوه چهار مسیر وجود دارد که در هیچ کدام از این مسیرها هیچ پناهگاهی وجود ندارد و کوهنوردان باید چادر به همراه داشته باشند.
روستای کلاک بالا به ارتفاع ۲۶۵۰ متر از سطح دریا، واقع در منطقه البرز مرکزی، کیلومتر ۱۱۰ جاده کرج - چالوس و از توابع شهرستان نور استان مازندران است.
برای صعود به قله آزادکوه ۴ مهر ۹۹ ساعت ۳ بامداد با گروه روز هفتم به سرپرستی آقای محمود باویلی در انتهای اتوبان همت قرار داشتیم با جمع شدن دوستان و همنوردان حرکت کردیم و از مسیر جدید آزادراه تهران - چالوس ابتدا به تونل کندوان و پس از آن به منطقه زنگوله رسیدم و از مسیر خارج و به سمت یوش و بلده حرکت کردیم پس از رسیدن به خروجی روستای کلاک بالا وارد مسیر و در انتهای روستا خودروها را پارک کردیم البته برای ورود به محوطه پارکینگ ۵ هزار تومان پرداخت کردیم. ساعت ۶ صبح پلاتوی آغاز گزارش را با همکاری سرپرست گروه آقای باویلی به کمک دوربین گوشی و گوپرو ضبط کردم و از میان باغها و زمینهای حاصلخیز روستا به سمت ضلع جنوبی آزادکوه حرکت کردیم در میان راه درختان سیب و آلو جنگلی مورد توجه همنوردان شد و من هم از طعم ترش سیب جنگلی چشیدم مسیر را با دور زدن ضلع شمالی قله و رسیدن به مسیر جنوبی ادامه دادیم در کنار مسیر پاکوب رودخانهای به سمت پایین در جریان بود.
در مقاطعی که شیب زیاد میشد آبشارهای زیبایی را شاهد بودیم به دشتی رسیدیم که محل استراحت گله گوسفندان بود خوش و بشی با چوپان داشتیم و بعد به مسیر ادامه دادیم به محلی رسیدیم که سنگها بر اثر فرسایش اشکال مختلف و زیبایی گرفته بودند حتی یکی از صخرهها شکل یک شخصیت کارتونی عبوس را داشت. در این محل صبحانهای کم حجم، اما مغذی و پر انرژی خوردیم و دوباره مسیرمان را برای رسیدن به گردنه چورن ادامه دادیم نرسیده به گردنه تعداد زیادی گنجشک روی زمین در حال دانه برچیدن بودند در فاصله ۲ متری ما و ترسی از انسان نداشتند همین که قصد در آوردن دوربین برای فیلم برداری را داشتم به ناگهان از روی زمین برخواستند و تصویر بسیار زیبایی از پرواز گروهی آنها گرفتم.
حالا دیگر به گردنه رسیده بودیم یکی از اعضای گروه به دلیل درد قفسه سینه و احتمال و پیش بینی حادثه به توصیه آقای باویلی روی گردنه در منطقهای که دیوارچینی باریک وجود داشت استراحت کرد و گروه کوله پشتیها را سبک کردند و به جز مایعات و آب چیزی برنداشتیم و حرکت را به سوی قله آغاز کردیم شیب منتهی به قله را در حالی میپیمودیم که باد شدیدی میوزید و من را که ۹۲ کیلوگرم وزن دارم به شدت تکان میداد سردی باد به حدی بود که صورت را با اسکارف پوشانده بودم پاکوب در بیشتر نقاط کمتر کوبیده بلکه بیشتر حالت شن اسکی داشت البته این نوید را میداد که در زمان برگشت به راحتی میتوان با شن اسکی پایین آمد، اما در بالا رفتن اندکی دشوار بود.
۳۰۰ متریِ قله که رسیدم به دلیل اینکه کمی از گروه جلو افتاده بودم افرادی را که از قله میآمدند میدیدم از آنها میپرسیدم چقدر تا قله مانده است آنها هم ضمن گفتن جملات روحیه بخش مانند ماشاالله خداقوت میگفتند که چیزی نمانده است حالا در فاصله ۱۰۰ متری قله را میدیدم، اما انرژی کمی داشتم به قله که رسیدم بخش ۱۵ نفرهای از گروه که شب گذشته را در روستا گذرانده بودند و صبح زود از روستا به سمت قله حرکت کرده بودند به استقبالم آمدند یکی از اعضای گروه حسین آقا، گز به من داد تا شیرینی صعود به قله ۴۳۶۱ متری را برایم دوچندان کند خدا را شکر کردم این دومین صعود به قله بالای ۴ هزار متری من بعد از کلون بستک بود ساعت ۱۴:۳۰ بود که به قله رسیدم به سرعت دوربینها را روشن کردم و مشغول پلاتو انگیزشی در کنار تابلو و نوک قله شدم ۳۰ دقیقه بعد بقیه گروه هم به قله رسیدند.