امروز سالگرد تولد سهراب سپهری است
اهل کاشانم، روزگارم بد نیست
سهراب سپهري يكي از اثرگذارترين شاعران ايران در جريان شعر معاصر است و سروده هاي وي به لحاظ محتوايي ريشه در سنت ايرانيان دارد.
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند ....
امروز سالگرد تولد سهراب سپهری است.
" خانه دوست کجاست
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت
به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت
نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا
سبزتر است... "
"سهراب سپهری " را با شعر" نشانی " به خاطر میآوریم.
با انبوهی از عبارتها و کلید واژههایی که در سالیان گذشته بارها رسانهای شده.
شعرهایی که گاهی
تیتر خبرها و مقالهها
و حتی متلکهای سیاسی
و شعارهای انتخاباتی قرار گرفته اند ...
و گاهی به جفا با تغییر در عبارتها
به شعرهای دیگری بدل شده اند که به نام "شعر سهراب "
منتشر شده است.
ولی همه اینها نشان از موثر بودن و نفوذ جهان واژگان او
به هزار توی مسائل اجتماعی است.
چنان که گفته اند:" اگر شعری زمزمه شود، ماندگار میشود. "
و شعرهای سهراب
سال هاست که بی سرصدا
هم زمزمه شده
و هم جریانهای شعری را ایجاد کرده است.
از " خانه دوست کجاست " تا " آب را گل نکنیم ".
" از "اهل کاشانم " تا " نترسیم از مرگ ... "
سهراب سپهری بارها مورد تقلید قرار گرفته و گاهی هم باعث نوزایی زبان فارسی شده.
به طوری که شاعران بسیاری
با استفاده از روانی و پاکی و طبیعت گرایی و فلسفه سهراب
راه خود را در شعر نو باز کرده اند.
" سلامت شعری " ویژگی دیگر شعرهای اوست.
چنان که شعرهای او در" مضمون "
پاک و بی آلایش و به ظاهر ساده، اما عمیق است
ودر" ساختار" اسلوب درستی را دنبال میکنند.
سهراب، " زندگی " را به سیاق عارفان ایرانی
فراتر از آن چه هست میبیند.
و" مرگ" را بخشی از زندگی میشناسد:
" و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست ... "
سهراب سپهری ۹۲ سال قبل در چنین روزهایی در کاشان به دنیا آمد.
" اهل کاشانم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم
خرده هوشی
سر سوزن ذوقی "
در واقع زندگی نامه سهراب در شعرهایش مشخص است.
از مادر و خواهر و دوستانی که تصویری بارز در آثارش دارند:
" مادری دارم بهتر از برگ درخت
دوستانی، بهتر از آب روان و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه. "
و پدری که در جوانی از دنیا رفت:
" پدرم وقتی مرد
پاسبانها همه شاعر بودند.
مادرم یک دفعه از خواب پرید
خواهرم زیبا شد. "
سفرها و تحصیلات و تجربههای سهراب در شعرش به خوبی دیده میشود.
شعر " مسافر" او
که در ظاهر یک سفرنامه و در اصل
درک عمیق او زندگی است.
هنوز هم یکی خواندنیترین آثار اوست که میتواند برای هر مسافری
درکی تازه از حیات را به دنبال داشته باشد:
" سفر دراز نبود:
عبور چلچله از حجم وقت کم میکرد. "
نقاش بودن و شاعری سهراب هم در شعرش بازتاب دارد:
" شاعری دیدم
به گل سوسن میگفت: شما. "
به همین دلیل است که شعرهای او صادقانه و بی پیرایه مینماید
و اعتماد مخاطب را به دنبال دارد.
چون شاعر زندگی شخصی اش را بی واسطه در اختیار خوانندگانش قرار میدهد
و از درون آن به درونمایههایی پندآموز میرسد.
سهراب که به ۵۲ سالگی رسید به بیماری سرطان دچار شد:
" گاه در بستر بیماری من
حجم خورشید چند برابر شده است ... "
بیماری او مدتی کوتاه بیشتر به طول نینجامید و شاعر"آب و خرد و روشنی "
سرانجام در اردیبهشت سال ۱۳۵۹
" رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید ... "
در حالی که "هشت کتاب " اوحالا
بخشی جداناپذیر از تاریخ ادبیات معاصر ایران شده است.
نویسنده:
میترا لبافی