سالمندی دورهای از زندگی است که از ۶۰ یا ۶۵ سالگی شروع میشود.
سازمان ملل در سال ۱۹۸۲ شورای جهانی سالمندی را تشکیل داد و در همان سال طرحی را برای تعیین یک روز جهانی برای سالمندان ارائه داد تا اینکه در سال ۱۹۹۰ این شورا اول اکتبر را روز جهانی سالمندان تعیین کرد.
معمولا سالمندی با کاهش یا افت تواناییهای جسمی، فکری، اجتماعی و... شناخته میشود. برخی از این تغییرات در جسم روی میدهد به عنوان مثال در سالمندی ۵۰درصد از سلولهای قشر مخ تحلیل میرود، به خصوص نورونهای عصبی که ارتباط مستقیمی با بینایی، شنوایی و اعصاب حرکتی دارند. این تحلیل در بخشهایی از مخ که مربوط به نظم بخشی اطلاعات، قضاوت و تفکر است کمتر اتفاق میافتد. به سبب اینکه قلب با نیروی کمتری پمپاژ میکند، بیماریهای قلبی و عروقی نیز پیش میآید. ضعف دستگاه ایمنی هم باعث میشود سالمندان نسبت به جوانان زودتر بیمار شوند و دیرتر بهبود یابند.
یک نوع سالمندی را به عنوان «سالمندی طبیعی» میشناسیم. در این نوع از سالمندی شخص سالمند با تغییرات فکری و جسمی در حدی که از این دوره سنی انتظار میرود یعنی شامل اکثریت سالمندان میشود مواجه میشود. در نوع دیگر یعنی «سالمندی آرمانی» هدفهای زندگی، آسایش، استقلال و پیگیری اهداف شغلی همچنان در زندگی سالمند وجود دارد به طوری که سرزندگی وی محفوظ است. بالاخره «سالمندی آسیب گونه»، سالمندی است که در آن بیماریهای شدید و کاهش محسوس در عملکردهای سالمند مشاهده میشود؛ بنابراین باورهای ما درباره سالمندان همیشه قابل تعمیم به همه سالمندان نیست و نمیتوان یک سری باورهای کلیشهای درباره همه سالمندان داشت.
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان با اشاره به ابلاغ متن سند ملی سالمندان کشور به دستگاههای اجرایی در پایان تابستان امسال، گفت: این سند با امضای معاون رییس جمهور و رییس سازمان برنامه و بودجه کشور (که به نوعی تضمین کننده و حامی اجرای این سند ازنظر منابع مالی و برنامهای است) و همچنین با امضای رییس شورای ملی سالمندان کشور (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) به دستگاههای اجرایی کشور ابلاغ شد تا از سال نخست قرن جدید برنامههای حوزه سالمندی کشور انسجام پیدا کند و بر مبنای سند ملی سالمندی کشور، پیش برود.
وی با اشاره به تفاوت در تعریف و سن سالمندی در کشورهای مختلف نیز گفت:سن سالمندی در کشورهای توسعه یافته از ۶۵ سالگی، در کشورهای در حال توسعه از ۶۰ سالگی و در کشورهای کمتر توسعه یافته از۵۵ سالگی افراد آغاز میشود و در ایران نیز با توجه به فرهنگ کهن ما سن ۶۰ سالگی مبنای سالمندی قرار گرفته است که توجه به ویژگیهای مهم جمعیت در ایران از جمله سرعت رشد و درصد بالای سالمندی در کشور، کاهش بعد خانوار، میزان تجرد قطعی، افزایش امید به زندگی، افزایش میانگین سطح سواد، افزایش تعداد کارگران و کارمندان و نیاز به بیمههای درمانی و اجتماعی و ... به زیرساختها و برنامههای جدید و دقیق برای مواجهه با پدیده سالمندی در سالهای آینده در کشور نیازمندیم.
آقای علامه با اشاره به اینکه سند ملی سالمندی یک کتاب تعیین و تبیین وضعیت سالمندی در کشور است، گفت:این سند پس از اجرا و رصد پیامدها، در دورههای پنج ساله بازنگری و به روز رسانی خواهد شد.
وی افزود:از ویژگیهای این سند افزوده شدن پیوست اجرایی برای اعلام الزامات اجرایی برنامه عملیاتی، نظام پایش و ارزشیابی است و با توجه به اینکه ۱۸ دستگاه اجرایی در شورای ملی سالمندان کشور حضور دارند، این دستگاهها موظف شده اند تا نماینده تام الاختیار دستگاه را متناسب با فلسفه وجودی حضور آن نهاد در شورای ملی سالمندان و همچنین در سطح مدیر کل دستگاه، برای شرکت در جلسات شورا معرفی کنند.
رییس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور گفت:دستگاههای اجرایی موظف شده اند تا پایان مهر جاری، برنامههای خود را برای اجرای سند ملی سالمندان در سال ۱۴۰۰، ارائه نمایند و باید از سطح تعهد اخلاقی و مسئولیت اجتماعی در اجرای این سند به سوی مسئولیتهای قانونی و الزامات حقوقی حرکت کنیم که مسئولیت قانونی با ابلاغ سند ملی آغاز شده است و از این پس دستگاههای اجرایی مورد ارزیابی و مطالبه قرار خواهند گرفت.
حسام الدین علامه همچنین به توصیههای ستاد کرونا و سازمان بهداشت جهانی در مراقبت از سالمندان در برابر شیوع ویروس کرونا و منع تردد آنان در فضاهای پرازدحام اشاره کرد و گفت:با توجه به لزوم خارج نشدن سالمندان از منزل به خدمات و سرویسهای مبتنی بر تلفن و فضای مجازی نیازمندیم که متاسفانه بسترهای لازم برای استفاده اکثر سالمندان از این امکانات وجود ندارد و از استارتاپها میخواهیم تا برای مناسب سازی نرم افزارها و ساخت و تولید ابزارهای کمکی برای سالمندان در این زمینه اقدام کنند.
وی افزود: با توجه به اینکه در سالهای آینده موضوع سالمندی از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد شد، از سرمایه گذاران و بخش خصوصی میخواهم تا با شناسایی چالشهای حوزه سالمندی در کشور، به این حوزه ورود پیدا کنند و برای مشارکت جدی و برطرف کردن نیازهای مردم در این زمینه اقدام کنند.
وی همچنین به تنها بودن ۲ میلیون نفر از جمعیت ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار نفری سالمندان در کشور اشاره کرد و افزود: این افراد بر اثر طلاق، بیوگی، تجرد قطعی و ... تنها زندگی میکنند که اگر برای آنها برنامهای نداشته باشیم دچار انزوا و افسردگی میشوند.
برنامههای هفته ملی سالمندان از روز ۷ تا ۱۳ مهر ماه جاری و با شعار «کرونا؛ فرصتی برای تغییر نگاه به سالمندان» برگزار میشود.
به گفته رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان، با توجه به اینکه روز یکم اکتبر هر سال در تقویم بین المللی به عنوان روز جهانی سالمند نام گذاری شده است، هفته ملی سالمندان را از سه روز قبل تا سه روز بعد از این تاریخ و با هدف فضا سازی و ایجاد دغدغه برای طرح مشکلات و چالشهای حوزه سالمندی در جامعه، طراحی شده است.
ابلاغ سند ملی سالمندان به دستگاههای اجرایی
پویش مردمی احوال پرسی از سالمندان از طریق تماس تلفنی و مجازی درطول هفته ملی سالمندان و با برنامههای متفاوت و اختصاص هر روز هفته به یک گروه از سالمندان، اجرایی میشود و برادرانه از تمامی هموطنان میخواهم تا با شرکت در این پویش آن را به یک ترند ملی و بین المللی تبدیل کنند.
هفتم تا سیزدهم مهر هفته «سالمندی» است؛ اما این گزارش نشان میدهد حتی پیداکردن کلمهای که بتوان با آن افراد را در سنین بالای عمر نامید، کار آسانی نیست.
جو پینسکر در مجله آتلانتیک نوشت: زمانی که افراد میانسالی را پشت سر میگذارند، پیر میشوند. این روند زندگی است: اول جوان هستی، بعد میان سال میشوی و بعد پیر.
البته، صدازدن کسی با به کاربردن لفظ «پیر» مودبانه نیست، چون این واژه هرچند ممکن است دقیق باشد، ولی گاهی بار معنایی هجوآمیز به خود میگیرد. این عنوانی است که آدم دوست ندارد خطاب به خودش بشنود: در سال ۲۰۱۶، سایت نظرسنجی ماریست (Marist) از افراد بزرگسال امریکایی این سوال را پرسید که آیا میتوان کسانی را که ۶۵ سال دارند پیر نامید؟ ۶۰ درصد از جوانترین پاسخ دهندگان (افراد بین سنین ۱۸ و ۲۹)، پاسخ مثبت دادند. ولی هرچه سن پاسخ دهندگان بالاتر رفت، میزان پاسخ مثبت به این پرسش کاهش یافت؛ به طوری که تنها ۱۶ درصد بزرگسالان بالای ۶۰ سال نظر مثبت داشتند. به نظر میرسد که هرچه افراد به سنین سالمندی نزدیکتر میشوند، کمتر به این موضوع باور دارند که پیری در آنها در حال شروع شدن است.
به طور کلی، دوسوم از شرکت کنندگان در این نظرسنجی ۶۵ سالگی را به عنوان «میانسالی» یا حتی «جوانی» درنظر داشتند. با توجه به اینکه پیری به هر حال یک زمانی باید شروع شود، این طبقه بندیها تاحدی سردرگم کننده اند.
سوزان جیکوبی (Susan Jacoby)، نویسنده کتاب «هرگز از مرگ سخن نگو: افسانهها و دانش چگونگی ارائه سالمندی جدید» میگوید: نمیتوانم بگویم ۶۵ سالگی به معنی پیری است. ولی میدانم که میانسالی نیست. چند انسان ۱۳۰ ساله در اطرافتان میشناسید؟
واژه پیر که با خود فرسودگی و زوال را هم به همراه دارد، نمیتواند نمایاننده همه زوایای زندگی انسانی بعد از میانسالی باشد. این اصطلاح زمانی آزاردهندهتر میشود که متوسط طول عمر افزایش یافته و به ویژه برای کسانی که در رفاه بیشتری به سر میبرند، با سلامت بیشتری نیز همراه است.
اینا جف (Ina Jaffe)، گزارشگر رادیویی که روی موضوع سالمندی کار میکند، در ایمیلی برای نگارنده نوشت: «سالمندان، در هر گروه اجتماعی که باشند، بیشترین تجارب متنوع زندگی را از سر گذرانده اند. بعضی از آنها کار میکنند، برخی بازنشسته شده اند، بعضی هایشان هر روز به باشگاههای ورزشی میروند و بعضی از آنها از بیماریهای مزمن رنج میبرند. بعضی از آنها به سفر میروند، بعضی هایشان از نوه هایشان مراقبت میکنند و آنها به فعالیتهای مختلفی که سه گروه سنی متفاوت میتوانند انجام دهند، میپردازند. کلمهای وجود ندارد که بتواند این تنوع فعالیتها را پوشش دهد.»
بنابراین، اگر ۶۵ ساله ها، ۷۵ سالهها یا ۸۵ سالهها «پیر» نیستند، پس باید آنها را چگونه نامید؟ آن طور که جف میگوید، انگلیسی زبانان امریکایی تمایل دارند از اصطلاحی استفاده شود که به «پیر» شبیه باشد، ولی همان واژه نباشد. به این ترتیب احساس میشود آنچه به کار میبرند نرمتر و کم ضررتر از واژه قبلی است. اگر واژهای قبول عام پیدا میکند، معنایش این نیست که عالی است، ولی درمقایسه با دیگر واژهها نارساییهای کمتری دارد.
به طور کلی، واژهها در طول زمان ممکن است دارای بار معنایی شوند و از مد بیفتند. شاید «پیشکسوت» کلمهای مناسبتر از «پیر» در نظر گرفته شود، ولی خیلیها از آن متنفرند. پیشکسوت کلمهای است که هم نماینده تجربه افراد است و هم نوعی شأن و اعتبار برای آنها قائل میشود، ولی آیا همه افرادی که سنی از سر گذرانده باشند، چنین ویژگیهایی دارند؟
از سوی دیگر، واژه «سالخورده» را که شاید یک نسل پیش بیشتر به کار میرفت در نظر بگیرید. نمیتوان گفت این اصطلاح خنثی است و در ذهن شنونده میتواند ضعف و محدودیت به همراه داشته باشد. کافی است از جمعی از افرادی که در خانه سالمندان زندگی میکنند، بپرسید کدامیک از شما سالخورده اید و آن وقت خواهید دید که هیچ کدام حاضر نیستند خودشان را سالخورده بنامند.
واژههایی که کمتر استفاده میشوند هم ممکن است برای استفاده روزمره مناسب نباشند؛ پا به سن گذاشتن دقیق، اما درعین حال مبهم است، همه انسانها در طول زندگی خود در حال بزرگ شدن و وارد سن بالاتر شدن هستند. بازنشسته اصطلاح مناسبی نیست، چون اولا همه افراد در زندگی شان طوری کار نکرده اند که بازنشسته شوند و از سوی دیگر میتوان این ایراد را بر آن وارد کرد که انگار با این اصطلاح خواسته ایم تا افراد را با جایگاه شغلی شان برجسته کنیم.
بریج در مقالهای دانشگاهی در سال ۲۰۱۷ نوشت: در هر زبانی اصطلاحاتی برای این پدیده میتواند باشد که هرکدام بارهای معنایی متفاوتی دارند. حسن تعبیرها هم نمیتوانند بیان کننده تمام و کمال مقصود باشند؛ «افراد در سنین طلایی» و «فرزانگان» از واقع بینی دور میشوند. عبارتهایی مانند «۷۰ سالگی یک ۵۰ سالگی تازه است»، گفتمان مثبتی از سالمندی را بازتاب میدهند که میخواهند بگویند بهترین راه برای پیرشدن این است که اصلا پیر نباشی، ولی ترجیحا تصویری از عملکرد و ظاهر میانسالی را حفظ کنی.
کارل پیلمن، استاد توسعه انسانی در دانشگاه کورنل در این باره میگوید: فکر میکنم بشود به ما که بالای ۶۰ سال هستیم پیر خطاب کرد. برای کسی مثل من که دوسوم عمرش را پشت سر گذاشته است، عنوان دیگری نمیتوانم درنظر بگیرم، هرچند میدانم که این عبارات دلالتهای ضمنی هم با خود دارند که ممکن است همیشه خوشایند نباشند.
بنابر گزارش صندوق بازنشستگی کشوری؛ پیداکردن جایگزینی برای «پیر» اهمیت مییابد، هرچند زبان نمیتواند همه تعصب موجود علیه بالارفتن سن را از بین ببرد. پالنا بوخ، انسان شناسی از دانشگاه آیووا میگوید: تا وقتی که پیربودن چیزی است که با تمام توان از آن دوری میکنیم (صنایع تبلیغ کننده محصولات ضدپیری گردش مالی چندمیلیارد دلاری دارند)، کاربرد عبارتی معادل آن هم برای افراد خوشایند نخواهد بود.
کوری استامپر، فرهنگ نگار و نویسنده، با بررسی پایگاه دادههایی شامل روزنامه ها، داستان ها، سخنرانیها و دیگر منابع که حاوی ۶۰۰ میلیون واژه بوده اند، از کم شدن مقبولیت واژههایی همچون پیر و سالمند طی ۳۰ سال اخیر خبر میدهد.
به هر روی، جایگزین کردن اصطلاحاتی که در هر دورهای به کار میرفته اند، در طول سالها اتفاق افتاده است. دست کم چند دهه طول کشیده تا بتوان در مطالعات سالمندشناسی میان پیرِ جوان (بین سنین ۶۰ تا ۷۰ سالگی) و پیرِ پیر (با توصیفات متفاوت، ولی حدودا ۸۵ ساله و بالاتر) تمایز قائل شد. اصطلاح دیگر سن سوم است که به سنین پس از بازنشستگی، اما پیش از سن چهارم (ناتوانی) دلالت دارد (که کاربرد آن هم بسته به میزان توانایی تک تک افراد قابل بحث است).
توصیفی از پیری، آن را به معنی به پایان رسیدن چیزها یا به پایان نزدیک شدن آنها معرفی میکند. به نظر میرسد کسانی که ترجیح میدهند ۶۵ سالگی به عنوان میانسالی در نظر گرفته شود کسانی هستند که نمیخواهند حقشان برای داشتن آرزو و برنامههایی برای آینده نادیده گرفته شود، حتی اگر بپذیریم که آنان در مقایسه با دیگران زمان کمتری در اختیار دارند.