کنارهگیری مصطفی ادیب از تشکیل کابینه جدید لبنان، روشن کرد که طرح های دیکته شده رئیس جمهور فرانسه نیز نمیتواند گروههای سیاسی را وادار به تشکیل دولت کند.
دو روز پس از انفجار بیروت در شامگاه چهارم آگوست 2020 که به کشته شدن 170 نفر و زخمی شدن 6 هزار نفر دیگر منجر شد ماکرون به بیروت سفر کرد. کمتر از گذشت یک ماه ماکرون برای بار دوم به بیروت رفت و در این سفر ضمن دیدار با مقامها و سران احزاب لبنانی آنها را تهدید کرد که اگر ظرف 2 هفته دولت را تشکیل ندهند تحریم هایی علیه کسانی که راه اصلاحات را در پیش نگیرند وضع خواهد کرد و کمکهای مالی برای بازسازی بیروت منوط به تشکیل دولت است. مقام ها و سران احزاب لبنانی نیز به او قول دادند که به سرعت دولت جدید را انتخاب خواهند کرد و مصطفی ادیب را برای تشکیل کابینه معرفی کردند. ماکرون حتی در سفر خود به لبنان با محمد رعد رئیس فراکسیون پارلمانی حزبالله نیز دیدار کرد و بر این نکته تأکید کرد که حزبالله بخشی از مردم لبنان است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. گذشته از روابط قدیمی فرانسه و لبنان و جایگاه و نفوذ پاریس در بین احزاب لبنانی، اما فعال شدن او در این مسئله فراتر از روال معمولی شده و او خود را در جایگاه یک کارفرما قرار داد که باید لبنانیها فرامین او را اجرا نمایند. البته فعال شدن رئیس جمهور فرانسه فقط اختصاص به لبنان نداشت بلکه او در ماههای اخیر سعی کرده است که با توجه به کشف ذخایر نفت و گاز در شرق دریای مدیترانه بطور فعالانه جای پای فرانسوی ها را در این مناطق محکم کند. از سویی این تلاشها با تلاش ترکیه در همین مناطق از جمله در لیبی و توافق با دولت وفاق لیبی برای استخراج نفت و گاز و بهره برداری از آن هم زمان شده است. در جریان انفجار بیروت رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز ضمن ابراز همدردی با دولت لبنان سعی کرد از این اتفاق برای نفوذ در این کشور استفاده کند که این مسئله نیز بی ارتباط با وجود منابع نفت و گاز در شرق مدیترانه و تلاش ترکیه برای بهرهبرداری از آن نیست. بر این اساس میتوان گفت یکی از دلایلی که باعث شد تا ماکرون فعالانه در لبنان ایفای نقش نماید در رقابت با ترکیه تحلیل پذیر است. ماکرون با توجه به سابقه دیرینه نفوذ در میان برخی احزاب لبنانی تصور می کرد در لبنان موفق خواهد شد که نقشه راه خود را به اجرا بگذارد اما شکست مصطفی ادیب در تشکیل کابینه و کنارهگیری او روشن کرد که مسائل لبنان فراتر از قدرت نفوذ اوست. برخی تحلیلگران نیز با اشاره به سفر مکرر ماکرون به لبنان و همچنین عراق معتقدند که با کم رنگ شدن جایگاه آمریکا در غرب آسیا و توجه این کشور به شرق، فرانسه در پی پرکردن خلاء ناشی از کاهش حضور آمریکا در منطقه است. ضمن اینکه اوضاع نابسامان اقتصادی در داخل فرانسه و همچنین تظاهرات هفتگی علیه نظام سرمایه داری، سبب شده است که ماکرون در داخل هم با کاهش محبوبیت روبرو شود و از این منظر توجه او به غرب آسیا به نوعی می تواند در ارتباط با اوضاع داخلی نیز باشد. اما همانطور که گفته شد شکست نقشه راه او در لبنان نشان داد که فرانسه در حد و قواره ای نیست که بتواند به تنهایی دیکته های خود را در این کشور به اجرا بگذارد. وجود بازیگران خارجی دیگر چون عربستان که از خانواده حریری حمایت می کند از مواردی است که نشان می دهد نمی توان آنها را نادیده گرفت. به هر حال مصطفی ادیب چهره ناشناخته ای بود که از سوی فرانسه انتخاب شده بود و با اینکه فراکسیون 14 مارس با او مخالفت نکردند اما عملاً در خصوص گزینه های او برای کابینه کارشکنی کردند. در مجموع به نظر میرسد نقشه راه ماکرون و تعیین ضرب الاجل دو هفته ای از سوی او اقدام نپخته ای بود که با شرایط لبنان و تاثیر تحولات بین المللی بر اوضاع داخلی این کشور هم خوانی نداشت. اکنون برخی کارشناسان می گویند که احتمالا گروههای لبنانی در خصوص تشکیل دولت جدید لبنان عجله ای به خرج نمی دهند تا سرنوشت انتخابات آمریکا روشن شود. تردیدی وجود ندارد که شکست ترامپ در انتخابات می تواند تاثیر جدی در اوضاع سیاسی و بینالمللی بگذارد که لبنان نیز از این امر مستثنی نیست. براین اساس میتوان گفت ماکرون احتمالا بدون در نظر گرفتن چنین متغیرهایی وارد بازی شد که شاید از قبل نتیجه آن برای بسیاری از تحلیلگران روشن بود و از این رو می توان گفت که رئیس جمهور فرانسه بازنده بین المللی بن بست سیاسی لبنان بود.
---------------------------------------- رضا محمد مراد