فرمانده اسبق سپاه پاسداران، روایتی شنیده نشده از واکنش سردار سلیمانی، پس از شکست در عملیات رمضان بیان کرد.
وی افزود: سال اول جنگ ایران شکستهای زیادی خورد و نیروهای مسلح ایران حداکثر توانستند عراق را در جایی تثبیت کنند، ولی در سال دوم پیروزیهای پی در پی را شاهد بودیم.
سرلشکر رضایی گفت: در سال دوم، حصر آبادان شکسته شد، در طریق القدس به مرز بین المللی رسیدیم، در فتح المبین ۲۷۰۰ کیلومتر سرزمین آزاد کردیم و در بیت المقدس هم پیروزی داشتیم.
وی افزود: عملیات رمضان نخستین شکست دور جدید پیروزیهای ما بوده بنابراین میان فرماندهان بگو مگوهایی شروع شده بود.
فرمانده اسبق سپاه پاسداران گفت: من از این وضع بسیار ناراحت شدم، همه فرماندهان را جمع کردم و گفتم شنیده ام شما باهم چه صحبتهایی میکنید و من واقعا ناراحتم، ما به خاطر اعتقادمان به جنگ آمده ایم و اگر کسی فکر میکند که نمیخواهد بجنگد آزاد است و میتواند برود.
سرلشکر رضایی افزود: بعد از صحبتهای من که قدری عاطفی و همراه با نگرانی بود، سکوتی جمع فرماندهان را فراگرفت و یکی دو نفر هم شروع به گریه کردند.
وی گفت: بعد از سه چهار دقیقه سکوت، ناگهان یک نفر از میان فرماندهان بلند شد و فضا را شکست، او قاسم سلیمانی بود.
سرلشکر رضایی افزود: حاج قاسم گفت برادر محسن شما چرا این صحبت را میکنید؟! ما همه از زن و بچه و کارمان گذشته ایم، آمده ایم و تا آخرین لحظه پای کار هستیم، ما زندگی مان را گذاشته ایم و از این شکست هم متاثر نیستیم، اگرچه ممکن است حرف و حدیثهایی هم داشته باشیم، اما ما برای عملیات بعد آماده ایم.
وی گفت: بعد از حاج قاسم، شهید حسین خرازی بلند شد و بعد از او فرد دیگری بلند شد.
فرمانده اسبق سپاه پاسداران افزود: شکست ناپذیری قاسم سلیمانی برای این بود که هیچ حادثه تلخی او را به زانو درنمی آورد و انسان بسیار مقاومی بود که شرایط سخت و حملات سخت، شهادتهای زیادی که در اطراف او صورت میگرفت، او را نمیشکست.
وی اضافه کرد: در اوج سختی ها، توکل و تکیه او به خدا بود و خدا را میدید.