مهمانی ها و آخر هفته هایی که فرش قرمزی برای جولان کرونا شده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، بعد از یک هفته کاری، خسته از هیاهوی شهر و گرمای کویر، دل را به جاده زده اند ، تا در چند کیلومتری شهر یزد، هوایی تازه کنند غافل از اینکه سر از بیمارستان در میآورند.
با ترس و استرس وارد بیمارستان شهید صدوقی یزد میشوم، لباس مخصوص را میپوشم و به همراه پرستار به بخش مراقبتهای ویژه میروم، برای دیدار با جمعی که خبر دورهمی شان در فضای مجازی پر شده است. خودش را از روی تخت بالا میکشد، سعی میکند تا بنشیند در همین حال میگوید کاش توی خانه نشسته بودیم و هرگز دورهم جمع نمیشدیم. رضا یکی از همان جمع ست که به گفته پرستار حالش بهتر شده و روبه بهبودی ست. او درباره دورهمی شان میگوید: خانواده ما دوهفته پیش با خاله و دایی ام به ده بالا که خانه پدربزرگمان است رفتیم. کلی بهمان خوش گذشت و گفتیم و خندیدیم. اما ۳ روز بعد از آن دورهمی حال پدربزرگم بد شد وقتی به بیمارستان آمد تست کرونا از او گرفتند و مثبت شد. بعد از پدربزرگ من، مادرم، برادرم، دایی، دختردایی و پسر خاله و شوهرخاله ام راهی بیمارستان شدیم. رضا میگوید: البته پدرم، خاله و دخترکوچکش هم مبتلا شده اند که گفتند، چون حالشان بد نیست، درخانه در حال درمان هستند. آهی میکشد و ادامه میدهد خدا را شکر که مادربزرگ حالش خوب است.
تخت بعدی شوهر خاله رضاست که انگار خواب ست. کمی آن طرفتر تخت پدر بززگ رضاست، پرستار میگوید رضا نمیداند که حال او وخیم است. پیرمرد بیچاره قربانی یک روز خوشگذرانی فرزندانش شده است. همراه پرستار به بخش مراقبتهای ویژه میروم کودک معصومی رو تخت خوابیده نگاه میکنم به سرمی که به دستش وصل شده و آرزوهای بزرگش را از دلش قطع کرده، پسر ۵ سالهای که ریه هایش درگیر بیماری سخت کرونا شده است.
طبقه پایین اینجا، در بخش بستری بیماران کرونایی دایی، مادر و برادر رضا بستری هستند ۳ نفری که حالشان بهتر شده و چند روز دیگر مرخص میشوند. مادر رضا میگوید اعتراف میکنم که کرونا را خیلی ساده گرفته ام نه من بلکه همه فامیل ، فکر میکردیم کرونا سراغمان نمیآید.
این درددل یکی از اعضای فامیلی ست که کرونا را جدی نگرفته اند و نکات بهداشتی و فاصله اجتماعی را رعایت نکرده اند.
کرونا مهمان ناخوانده دورهمیها
شاید به نظر برسد که مردم دورهمیها را تعطیل کرده اند و مراقب سلامتیشان هستند، اما اگر یک روز تعطیل یا آخر هفته ۳۰ کیلومتر از یزد فاصله بگیریم، مناطق ییلاقی را میبینیم که پر از رفت و آمد و حتی ترافیک خودروهاست. خانههایی که روبرویش حداقل دوسه ماشین پارک شده و خبر از دورهمیهای فامیلی یا دوستانه میدهد.
در روستای خوش آب و هوای ده بالا یزد هستم. در یکی از خانههایی که چند خودرو روبروش پارک شده را میزنم ، مرد میان سالی در راباز میکند از او درباره دورهمیشان میپرسم، او میگوید خواهرو برادرهایم هستند هز هفته اینجا دورهم جمع میشویم .
ماجرای دورهمی رضا را برایش تعرف میکنم او میگوید بله ما هم شنیده ایم، اما خیالمان از هم راحت است، چون آنها مسائل بهداشتی را رعایت میکنند. خانههای زیادی هستند که تا میفهمند خبرنگارم درشان را به رویم باز نمیکنند. از پیرمردی که عابراست نظرش را درباره این شلوغی و جمعیت میپرسم مش حسن میگوید دست روی دلم نگذار که خون است تا هوا خنک بود اینجا خبری از کرونا نبود، اما با گرم شدن هوا اینجا شلوغ شد و مردم کرونا را هم همراه خودشان به روستا آورده اند. زنم که جرات نمیکند از خانه بیرون بیاید من هم برای کار و کشاورزی بیرون آمده ام. کاش این شهریها به ما روستاییها رحم میکردند.
براساس اعلام سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی، هم اکنون ۲۵۷ بیمار مشکوک به کرونا در بیمارستانهای یزد بستری هستند.
به گفته سلمانی، ۶۴ نفر از این تعداد در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند. آمار نگران کنندهای که میتوان علتش ار در میان مردم جستجو کرد.
چراغ روشن دورهمیها در پارکها و فضای سبز استان
نه تنها کسانی که به کرونا اعتقادی ندارند بلکه کسانی هم هستند که فکر میکنند کرونا فقط در کوچه و خیابان جولان میدهد و کاری به جمعها و دورهمیهای فامیلی و دوستانه ندارد! روزهای آخر مردادماه است وضعیت استان یزد دوهفتهای ست که قرمز اعلام شده، ستاد مقابله با کرونا در استان برای رفت و آمد کمتر مردم و کمترشدن تجمعات، تصمیم گرفته است تا چراغ پارکها از ساعت ۲۲ خاموش شود، اما غافل از اینکه از همین ساعت به بعد چراغ دورهمیها روشن میشود!
به پارک هفت تیر یزد میروم جمعیت پارک شبیه وقتهای عادی ست هرچند که تعداد کمی از بچهها با سرگرم وسایل بازی هستند، اما جمعهایی که روی چمنها فرش انداخته اند کم نیست. چراغ پارک راس ساعت ۲۲ خاموش میشود و چراغهای زیادی از نور تلفن همراه تا چراغ اضطراری روشن میشود. ببا چراغ قوه به سراغشان میروم میکروفنم را که میبینند رواکنشهای مختلفی نشان میدهند بعضیها رویشان را میپوشانند و بعضیها اصلا صحبت نمیکنند، اما میشود از تعداد نفراتی که جمع شده اند فهمید که حداقل یک خانواده نیستند، به جمع دیگری میروم که همه زن و شوهرهای جوان هستند، زنی فریاد میزند دوربین را خاموش کن تا صحبت کنم بعد میگوید ما کرونا را باور داریم، اما از دوستانمان نمیتوانیم بگذریم.
همین ساعت در فضای سبز میدان امام حسین (ع) یزد جا برای سوزن انداختن نیست، چراغهای فضای سبز شامل دستوالعمل خاموشی نمیشوند و مردم با خیال راحت نشسته اند و ظاهرا تنها چیزی که میتواند این خاطر آسوده را به هم بزند حضور یک خبرنگار است. با این حال به میانشان میروم چند پسر جوان دورهم روی چمنها نشسته اند هیچ کدام ماسک نزده اند یکی هم در زغال گردان را در دست گرفته و با همه توان میچرخاند.
قلیان بزرگی چاق کرده اند و طعم دوسیبش کل فضا را گرفته، از آنها میپرسم خیردارید که چنر نفر در استان به کرونا مبتلاهستند با کلی تمسخر کرونا یکی حاضر به صحبت میشود نفسی از قلیان میگیرد و با بازدمش حلقههای دودی در هوا میسازد و میگوید کرونا الکی ست ما که تا الان نگرفته ایم دیگر هم نمیگیریم و بعد سر لوله قلیان را روی چمن میگذارد و یک دیگر آن را برمیدارد و شروع به کشیدن میکند.
کمی آنطرف تر، اما جمعی را میبینم که همگی ماسک زده اند و با فاصله نشسته اند از ما استقبال میکنند بعد از تعارفهای زیاد بالاخره یک مرد تقریبا ۵۰ ساله صحبت میکند من و باجناقم و خانمها و بچه هایمان هستیم، چون به خاطر کرونا رفت و آمد نداریم ، گفتیم در فضای باز دورهم جمع بشویم میبینید که نکات بهداشتی را هم رعایت کرده ایم. البته در این جا خانوادههایی هم هستند که دوسه نفره نشسته اند و درحال شام خوردنند.
در این بین جمع زیادی توجهم را جلب میکند از تعداد افزاد و تنوع سن معلوم است که فامیل هستند بچه هایشان در حال غلطیدن روی چمنها هستند، زنها درحال آشپزی و مردان دورهم نشسته اند. نزدیکشان که میشوم صدای اعتراضشان بلند میشود در بین این صداها من فقط فریاد زنی را میشنوم که با ناسزا میگوید ما میخواهیم کرونا بگیریم که بمیریم به شما هیچ ربطی ندارد بروید.
حرفهایش چقدر درآور است ناگهان مرا به بیمارستان میبرد کنا پرستارهایی که بغض امان حرف زدنشان نمیداد که فریاد بزنند و از خستگی و دوری خانواده هایشان بگویند. اشکهایی که برای هر بیمارتازه از دنیا رفته میریختند و آرزو میکردند کاش مردم بیشتر مراقب خودشان و دیگران باشند.
چهره جدید کرونا در یزد
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد می گوید: دورهمی های خانوادگی ابتلای گروهی به ویروس کرونا را در استان افزایش داده است.
نوری شادکام می افزاید: بیش از ۷۰ در صد مبتلایان به بیماری کرونا آن هم به صورت شدید، محل ابتلای آنها دورهمی خانوادگی، عروسی، تولد، مراسم های عزاداری یا از محل های بسیار شلوغ بوده است.
به گفته وی، این محل هایی است که افراد را با شدت بیشتری به بیماری مبتلا کرده و حتما نیازمند به بستری در بیمارستان حتی در بخش مراقبت های ویژه است.
شادیهایی به بهای جان عزیزان
من، اما چطور میتوانم این حرفها را بازگو کنم، نگرانم از اینکه نکند یکی از پرستاران خسته و دلشکسته اینها را بخواند و دلش شکستهتر شود.
از آن خانواده دور شده ام، اما هنوز صدای جر و بحث شان میآید به حرفهای رضا فکر میکنم و مادری که نگران فرزند خردسالش است که اگر میدانستند کرونا چه پنجههای بی رحمی دارد هرگز به خاطر یک شادی چند ساعته کام خود و عزیزانشان را تلخ نمیکردند.
نویسنده: زهرا گنجعلی