برکناری برایان هوک و احتمال بالای انتصاب الیوت آبرامز به جای او را نباید تنها به معنای شکست سیاست فشار حداکثری علیه ایران تفسیر کرد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برکناری برایان هوک، رئیس گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا و احتمال بالای انتصاب الیوت آبرامز به جای او را نباید تنها به معنای شکست سیاست فشار حداکثری علیه ایران تفسیر کرد. این جابجایی جدید با توجه به سابقهای که آبرامز از آن برخوردار است و یک شخصیت توانمند در حوزه فعالیتهای اجرایی و عملیاتی محسوب میشود، میتواند به معنای تشدید فشارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک علیه ایران در ماههای پایانی دولت ترامپ باشد.
باید توجه داشت برایان هوک پیش از آنکه یک مدیر اجرایی باشد، یک متخصص و نخبه دانشگاهی است و در مباحث تئوریک آدم توانمندی است. بر خلاف الیوت آبرامز که همزمان یک مدیر و سیاستمدار کارکشته در حوزه عملیات و اجرا نیز است.
الیوت آبرامز که سابقه کار در دولت ریگان و جرج بوش پدر را دارد و یکی از طراحان جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ به شمار میرود، جزو نئوکانهای رادیکال به شمار میرود که معتقدند فاصله استفاده از قدرت سخت و قدرت نرم به اندازه یک تار مو است.
در تندروی و سیاستهای رادیکالی آبرامز، سیاستمدار نئوکان، همین بس که در نشریات چپ آمریکایی از او با عنوان جنایتکار جنگی و عامل نسلزدایی نام برده میشود. آبرامز بر خلاف هوک، هم یک تئوریسین و استراتژیست در حوزه سیاست خارجی است و هم یک فرد اجرایی است. او یکی از استراتژیستهای اصلی سیاست خارجی آنریکا از دوران ریگان بوده است که با انجمن حمایت از اسرائیل روابط تنگاتنگی دارد.
آبرامز که متخصص حفظ امنیت اسرائیل نیز است، در حال حاضر مسئولیت پرونده ونزوئلا در وزارت خارجه آمریکا را بر عهده دارد.
بنابراین نگاه صرفاً یکسویه و سطحی به استعفای هوک نمیتواند به یک نتیجه واقعبینانه منتهی شود، بسا اینکه نباید (آن را) بهعنوان مبنای تصمیمسازی هم قرار داد. در کنار تمام تفاسیر موجود، باید این جابجایی مهم در وزارت خارجه آمریکا را به عنوان یک سیگنال مهم دیگر هم تفسیر کرد که حکایت از این دارد که آمریکا به سمت تنش حداکثری با ایران در ماههای منتهی به انتخابات ۲۰۲۰ در حال حرکت است. چرا که ترامپ که سیاستهایش در مقابل ایران شکست خورده است، در ماههای پایانی دولت خود که بنا بر واقعیات موجود در داخل آمریکا موجب برانگیختن نارضایتیهای فراوانی شده و ضریب شکست او در انتخابات آتی را بالا برده است، نیاز به یک دستاورد دارد؛ لذا به نظر میرسد وی از طریق انتصاب آبرامز در صدد نیل به این دستاورد در عرصه سیاست خارجی است؛ غافل از اینکه جمهوری اسلامی نیز توانایی خارقالعادهای در به شکست کشاندن سیاستهای آمریکا دارد.
در پایان باید تأکید داشت رویکرد آمریکا در مقابل ایران ولو با برکناری برایان هوک و انتصاب آبرامز که به عنوان چهرهای رادیکال شناخته میشود، از نظر استراتژیکی و راهبردهایی که در دستور کار سیاست خارجی آمریکا است، تغییر نمیکند؛ این جابجایی تنها تغییر در تاکتیک فشار حداکثری علیه ایران است که در دوره برایان هوک و با وجود تلاشهای شبانهروزی او موفقیتآمیز نبوده و به اهداف خود نرسیده است. به هر حال آنچه روشن است این است که سیاست ایران در مقابل آمریکا نیز سیاست مقاومت فعال و هوشمندانه است که با تغییر افراد در بدنه تصمیمگیری آمریکا دستخوش تغییر نمیشود. با توجه به سابقه و عملکردی که آمریکا در مقابل ایران داشته و دارد، رژیم این کشور همچنان به عنوان خصم و دشمن مطرح بوده و در سیاست خارجی ایران نیز مبارزه با متخاصم و سلطهطلب، تعطیلبردار نبوده که کنار گذاشته شود.
نویسنده: برسام محمدی، کارشناس مسائل بینالملل