کتاب «پسران آمریکایی» ماجرای کنک خوردن پسر سیاه پوست از پلیس آمریکاست که همکلاسی سفید پوست او شاهد این ماجراست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا وسیما ، رمان «پسران آمریکایی» نوشته جیسون رینولدز و برندون کیلی بهتازگی با ترجمه بیتا ابراهیمی توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب، یکی از عناوین مجموعه «رمانهایی که باید خواند» است که اینناشر چاپ میکند.
جیسون رینولدز نویسنده و شاعر سیاهپوست آمریکایی، متولد سال ۱۹۸۳ است و پیش از چاپ اینکتاب که برای اولینبار سال ۲۰۱۴ منتشر شد، چندمجموعهشعر به چاپ رسانده است. او پس از «پسران آمریکایی»، ۷ رمان دیگر هم نوشته و منتشر کرده است. برندون کیلی دیگر نویسنده اینکتاب هم، نگارندهای آمریکایی و متولد سال ۱۹۷۷ است. او تجربه ۱۰ سال در یکدبیرستان را دارد و پس از آن، بهعنوان یکنویسنده تماموقت مشغول به کار شده است. کیلی، بهجز «پسران آمریکایی» ۴ رمان دیگر نوشته است.
داستان «پسران آمریکایی» درباره پسری سیاهپوست بهنام راشاد است که پلیس آمریکا به او مشکوک شده و چنان کتکش میزند که در بیمارستان بستری میشود. راشاد، همکلاسی سفیدپوستی بهنام کویین دارد که شاهد ماجرای کتکزدن راشاد بوده است.
مشکلی که وجود دارد، این است که پلیسی که راشاد را کتک زده، برادر بهترین دوست کویین است. در ادامه داستان، راشاد و کویین متوجه میشوند دوره تعصب نژادی و سیاه و سفید در آمریکا هنوز تمام نشده و اگر بخواهند اینوضع را تغییر بدهند، باید همهچیز را به خطر بیاندازند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
دقیقا میدانستم که چه میکشم. تنها چیزی که میتوانستم. باید دوباره صحنه را خلق میکردم، آنچه برایم اتفاق افتاده بود، آنچه دائم در اخبار خلق میشد، روی صفحه کاغذ.
اول خطوط بیرونی. یک پسر نوجوان. دستها بالا. نه. پاک شد. دستها پایین. نه. دستها پشت سرش. طرح یک فرد پشت سر پسر. بزرگتر از او. او را از گردن گرفته است. نه. اینطوری نه. مشتی در هوا. نه. این هم نه. دستی که سینه پسر نوجوان را هل میدهد. یک ساختمان پشت سرش. یک فروشگاه. فردی دم در فروشگاه. در حال تشویق.
بعد از خطوط کلی طراحی سایه زدم که کار راحتی نیست. میدانید، در کارهای آرون داگلاس، همیشه یکجور ابهام وجود دارد. یک حالت شبحوار در همهچیز. اما در عین کلی هم نور هست. انگار که شعاعهای نور از یک جاهای خاصی از نقاشی بیرون میزنند. من دوستش دارم. اما برای اینکه بتوانم با مداد آن حالت را در بیاورم، باید کلی سایه بزنم. کلی جاها انگشتم را بلیسم و روی خطهای مداد بکشم تا خاکستری روشنتری روی بخشهایی از کاغذ ایجاد کنم، باید بارها و بارها مداد را روی جاهای دیگر بکشم تا جاهایی را تیرهتر کنم. گفتم که کلی کار دارد.
کلاریسا وقتی انگشت ترم را روی کاغذ میکشیدم و به بخشی تاریک، نور اضافه میکردم وارد شد.
صبحانهام را آورده بود و گفت: «سلام، چطوری؟»
اینکتاب با ۳۶۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۶۸ هزار تومان منتشر شده است.