گزارش مکتوب...
نوای محزون کارون
از کارون بزرگ، این روزها بجای نوای دل انگیز زندگی، زمزمهای محزون به گوش میرسد.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما مرکز خوزستان، صدایی حزن آلود که بی شباهت به مویههای شیرزنان بختیاری در رثای پیای ایل نیست. صوتی حزین، شبیه تباکی زنان عرب که زیر لب زمزمه میکنند: "البئر الذی تشرب منه لا ترمی فیه حجرا" "در چاهی که آب هست، سنگ نباید انداخت ".
انتقال آب از سرشاخههای کارون و دز به مناطق مرکزی و شرقی کشور سالهای زیادیست که از سوی موافقان و مخالفان، مورد بحث و نقد و بررسی قرار گرفته.
هرچند این انتقالها با توجیهات مختلفی نظیر وجودآب اضافی در رودخانههای استان، مشکل آب کشاورزی در بعضی نقاط کشور، جلوگیری از هدر رفت آب ورودی به استان و توزیع یکسان آب در مناطق مختلف صورت میگیرد، باید بر این نکته تاکید کرد که هیچ آب اضافی در این حوزهها وجود ندارد.
زمینهای کشاورزی در خوزستان آنقدر وسیع است که حتی اگر همه آب ورودی از استانهای مجاور به استان را در نظر بگیریم، باز هم برای کشت به کمبود آب برمیخوریم. نکته دیگر اینکه در برخی نقاط کلانشهر اهوازهنوز هم مشکل توزیع آب وجود دارد و در شرایط کنونی که خوزستان به لحاظ شیوع ویروس کرونا، نیاز مبرم به شستشوی مکرر دستها و رعایت بی، چون و چرای موازین بهداشتی، در وضعیت قرمز قرار گرفته، شهروندان در بعضی محلات با افت شدید فشار و یا قطعی آب مواجهند. پس پر واضح است که طرحهای انتقال آب از سرشاخههای کارون، آب مورد نیاز و ضروری خوزستان را جابجا میکند نه آب اضافی ومازاد را.
اجرایی شدن طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون، بجز تأثیرات منفی بر صنعت و کشاورزی استان، گردشگری، محیط زیست، تالابها و حتی آبزیان منطقه را هم تحت تأثیر قرار میدهد، ضمن اینکه محصولات غذایی استان هم بی شک متأثر از این انتقال غیر منصفانه، با مشکلات فراوان مواجه خواهد شد.
آلودگی آب شرب و افزایش گرد و غبار و همچنین متوقف شدن طرحهای مهمی از جمله طرح ۵۵۰ هزار هکتاری مقام معظم رهبری از دیگر پیامدهای ناخوشایندی ست که به واسطۀ انتقال آب از سرشاخههای کارون بزرگ، دامنگیر خوزستان میشود.
ونک، پروژهای که در استان چهار محال و بختیاری، با هدف انتقال آب از این استان به رفسنجانِ کرمان تعریف شده. طرحی که وقتی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست کشور مورد موافقت قرار گرفت، تنها روزنۀ امید را در دل دوستداران محیط زیست، خاموش کرد.
فلات مرکزی تهران، گویی به استثقاء مبتلاست و برای بلعیدن سرشاخههای کارون، نقشهها دارد.
حالا حجم ۲۰ میلیارد متر مکعبی کارون، به ۱۴ میلیارد متر مکعب کاهش یافته، اما فلات مرکزی تهران هنوز سیراب نشده و قرار نیست پروژههای انتقال آب دست از سر کارونِ بی رمق بردارند. هر چند به نظر نمیرسد این طرحها مسکوت بماند، اما حالا کار بالا گرفته و به دستگاه قضا کشیده شده و دادستان تهران به امنیتی بودن صدور مجوز انتقال آب از سوی سازمان حفاظت محیط زیست اعتراف میکند. این بار بجز مخالفت اساتید و کارشناسان وفعالان محیط زیست کشور، فریاد اعتراض نمایندگان مجلس هم به گوش می رسد.
اهالی بهارستان معتقدند توسعۀ بی رویه و لجام گسیخته واشتباه در برخی صنایع و بخشهایی از کشاورزی فلات مرکزی ایران و نیاز مبرم به آب، متولیان را متوجه کارون ساخته و توهم تأمین آب در این منطقه را بوجود آورده. توهمی ترسناک که سرانجامی جز نابودی کارون بزرگ و خوزستان ندارد.
در حالی که هیاهوی این اعتراضات به گوش همگان رسیده و سازمان بازرسی کل کشور، مرکز پژوهشهای مجلس وسازمان حفاظت محیط زیست پیش از این مخالفت خود را با طرحهای انتقال آب اعلام کرده بودند، اما تاکنون ۱۰ طرح انتقال آب به فلات مرکزی انجام شده ویا در حال انجام است و به واسطۀ همین طرحها تاکنون بیش از ۲ میلیارد متر مکعب آب از سرشاخههای کارون و دز به فلات مرکزی منتقل شده.
اگر چه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از رد طرح انتقال آب ونک به دلیل اشکالات زیست محیطی خبر داده بود، اما این روزها شنیدهها از فعال شدن دوبارۀ طرحهای کوهرنگ ۳، ونک سولگان و بهشت آباد حکایت دارد.
این طرحها هر چند بنام آب شرب اجرا میشود، اما سر از صنایع و زمینهای کشاورزی در آورده و به کام این بخشها شده. دعوت مردم به صرفه جویی در مصرف آب توسط مسئولین از یک سو و موافقت با پروژههای انتقال آب از سرشاخههای کارون از سوی دیگر، منجر به نوعی سردرگمی و نگرانی شده. در خوزستان، گسترۀ آبی حالا به یک سوم رسیده و تالابهای خشک شده، در حال حاضر دیگر تنها کانون تولید گرد و غبار در منطقه نیستند و کاهش منابع آبی، حدود دو میلیون هکتار از اراضی کشاورزی را هم به این کانونها اضافه کرده.
کاهش منابعی که به اعتقاد کارشناسان محیط زیست، از یک طرف، معلول بارگذاریهای اشتباه صنعت و کشاورزی درفلات مرکزی ست و از سوی دیگر نتیجۀ ساخت چندین سد برروی کارون.
حسین، پژوهشگر و فعال محیط زیست، تداوم حیات جلگۀ خوزستان را در گرو تأمین نیاز آبی رودخانۀ کارون میداند و میگوید: اجرای طرحهای انتقال آب کارون برای توزیع عادلانۀ آب درکشور، نتیجهای جز به هم خوردن رژیم هیدرولیکی رودخانه ندارد.
او تاکید میکند که جلگۀ خوزستان برای تداوم زندگی، زیست پالایی واحیای خود، نیازمند تأمین آب است تا بتواند همچنان یکی از مهمترین عوامل امنیت غذایی در کشور باشد.
مخالفت خوزستانیها با طرحهای انتقال آب از این استان، تنها یک مطالبۀ ملی ست و صد البته اگر این طرحها برای تامین مصارف شرب باشد، قابل قبول هستند، اما نمایان شدن زوایای پنهان سیاستهای انتقال آب و اجرای آن بر اساس خواستههای منطقهای، موجی از نارضایتی و مخالفت را در میان مردم ایجاد کرده است.
چه بسا هنگامی که پروژههای سد سازی و به موازات آن انتقال آب از سرشاخههای کارون اجرا میشد، هرگز حتی تصورش هم نمیرفت که اجرای این طرحها، بهشت ایران را به ورطۀ نابودی بکشاند، تا جایی که حتی زندگی برای ساکنانش سخت و عذاب آور باشد.
این روزها در حالی به کشاورزان خوزستانی دستور توقف کشت داده شده که هیچگونه خبری مبنی بر تعطیلی کشاورزی و یا آسیب احتمالی از استانهای دریافت کننده آب کارون مخابره نمیشود و نکتۀ قابل تأمل اینجاست که مراکز مهم تصمیم گیری همچنان از بلامانع بون اجرای مجدد طرحهای انتقال آب در چنین شرایطی سخن میگویند.
در ۲۰ سال اخیر، حدود ۵ میلیارد متر مکعب از آورد کارون بزرگ کم شده. کمبودی عجیب و فاحش که حتی سیل بی سابقۀ بهار سال قبل هم نتوانست کارون را به روزگار پر آبی سابقش برگرداند. کاهشی که به گفتۀ آخوندعلی، عضو هیئت علمی دانشکدۀ مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز، نه به دلیل خشکسالی، که به علت طرحهای انتقال آب از سرشاخههای کارون و انباشت آب در سزمینهای بالایی ست.
بحران ریزگردها در خوزستان نیز، که تاچندی پیش کمی فروکش کرده بود، دوباره قوت گرفته. بحرانی به شدت آسیب رسان که هم محیط زیست را آماج حملات قرار داده و هم اقتصاد را منفعل کرده. سلب آرامش و تهدید سلامت شهروندان هم خود شرح مفصلی ست از این مجمل و این در حالیست که آب کارون بر خلاف آنچه ادعا میشود، نه برای تأمین آب شرب، که جهت تأمین آب صنایع و کشاورزی از سرشاخه ها، به فلات مرکزی منتقل میشود.
حالا ماههاست که سیل فروکش کرده و آنچه که باقی مانده، پدیدهای ست بنام مجمع الجزایر کارون. خشکیهای ناموزون کوچک و بزرگی که از بستر این کهن رود سر برآوردند و دست در دست فاضلاب، نفسش را بند آوردند.
سدها با ادامۀ آبگیری، همچنان شیرۀ جان کارون را میمکند ومزید بر تمام این علتها، طرحهای انتقال آب، همچون تیشهای بی رحم، ریشۀ کارون را هدف گرفته اند و نوای محزونش را بیش از پیش به گوش میرسانند.
بیشتر بخوانیم : مجمع الجزایری بنام کارون
سهام خزلی