کمیته بین المللی پارالمپیک به دنبال انعکاس بخشی از فعالیت های سعید ضروری، ماجراجوی دارای معلولیت ایرانی، در شبکه های اجتماعی مرتبط با کمیته ملی پارالمپیک ایران، گفتگوی ویژه ای را با وی ترتیب داده است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ در ادامه ترجمه این گفتگو، که در زمره اخبار برتر وب سایت رسمی کمیته بین المللی پارالمپیک قرار گرفته، آمده است:
" همیشه به همه این را گفته ام، دنبال من نباشید. من زندگی خاص خودم را دارم و داستان آن با دیگران متفاوت است".
سعید توانسته است در اعماق خلیج فارس بر روی ویلچر خود بنشیند. حداقل چیزی که می توان گفت این است که او کاری تماشایی کرده و نظاره اعماق اقیانوس تجربه جدیدی برای این فرد ایرانی است.
برای همه افراد قرار گرفتن در چنین وضعی به مثابه زنگ خطر است، اما برای فردی که عاشق ورزش های مهیج است و از نارسایی عضلانی رنج می برد، این لحظه یک موهبت محسوب می شود.
وی اعتقاد دارد: " غواصی با ویلچر واقعا کاری دشوار و به نوعی ماجراجویی در زیر آب است. دریافت من از این تجربه این بود که دنیای زیر آب، دنیای بدون حصار است و توانستم با یک حرکت کوچک ویلچر به هر سو بروم.
سعید ضروری در مسیر غلبه بر ترس خود گام بر داشته و در خلال یک دهه گذشته با کارهای مختلف توانسته است یکی پس از دیگری بر ترس خود غلبه نماید و فعالیت هایی چون پاراگلایدر سواری، غار نوردی، کایاک سواری، صخره نوردی، اسکی آلپاین، قایق سواری و... را انجام داد و همواره دیگران را به تحقق آرزوهایشان ترغیب می کند.
او می گوید : " بواسطه تجاربی که کسب کردم فرد متفاوتی شده ام. خودم را بهتر از همگان می شناسم. می دانم که چگونه بر ترس خود غلبه کنم و چطور با دیگران ارتباط برقرار نمایم".
تغییر رویکرد در سبک زندگی
ضروری هیچگاه بدنبال بالابردن میزان آدرنالین خود نیست. بلکه بر خلاف آن حرکت می کند.
سال ۲۰۰۹ که برای شرکت در یک کنفرانس پزشکی عازم هند بود، اولین تجربه سفر بدون همراهی خانواده برای وی نامانوس و همراه با ترس بود و هرگز در مخیله اش نمی گنجید که زمانی پرش از هواپیما و پرواز را تجربه خواهد کرد.
وی می افزاید: " برایم بسیار دشوار بود. استرس فراوانی داشتم. زمانی که در هواپیما به سمت هند پرواز می کردیم همچنان می لرزیدم و نمی دانستم باید چه کار کنم. مردم کمک زیادی به من کردند و بسیار رفتار دوستانه ای با من داشتند و آنجا بود که متوجه شدم چندان دشوار نیست. همواره می توانید از مردم کمک بخواهید. پس از بازگشت از سفر فرد دیگری شدم. عاشق این سبک زندگی شدم. دوست دارم همه چیز را تجربه نمایم".
به محض بازگشت از سفر سعی کرد تا استقلال مالی خود را بدست آورد. هر چند سال ها بطول انجامید لیکن در نهایت با مشغول شدن در یک موسسه ترجمه به هدف خود رسید. هر چه کارهای وی بیشتر می شد سفرهای ماجراجویانه وی نیز بیشتر می شد.
مقدمات هر یک از این سفرها تا چندین ماه بطول می انجامید. مولفه های زیادی را باید مورد توجه قرار می داد مواردی چون پشتیبانی، تامین مالی، تیم همراه و تجهیزات. سعید اغلب ناچار بود تا تجهیزاتش را خود طراحی نماید چرا که اولین کسی بود که با نقص عضلانی سعی در انجام چنین کارهایی در ایران داشت. بارز ترین آن سه سال قبل در شمشک بود که برای اولین مرتبه اسکی آلپاین را تجربه کرد.
با توجه به اینکه در اطراف هیچ گونه الگویی با شرایط مشابه وی وجود نداشت سعید در اینترنت در مورد افراد مشابه وضع خود در جهان تحقیق نمود که تحقیقات او منجر به آشنایی با اسکی با صندلی شد. با توجه به اینکه در ایران تا بحال کسی این کار را انجام نداده بود خود آن را طراحی کرد و از دوستش خواست تا آن را برایش بسازد.
سعید این طور می گوید: "آن را تست کردیم و متوجه مشکلات بسیاری شدیم ولی بهرحال کار انجام شد و جالب بود که توانستیم آن را امتحان کنیم و این کار حاصل خلاقیت ذهنی خودم بود".
از آن پس اشتیاق سعید زیاد شد. سفرهای او آسمان، دریا و زیر زمین را در بر می گرفت؛ از پرواز با گلایدر تا غار نوردی و رفتن به عمق ۳۰۰ متری زیر زمین آن هم در سرمای زیاد.
او حالا بدنبال آن است تا این کارها را با ویلچر خود تجربه نماید؛ ضروری غواصی و صخره نوردی را با ویلچر تجربه نموده و در حال حاضر بر روی طرحی مشابه برای پرش با چتر فکر می کند.
سعید می گوید: " ماجراجویی با ویلچر را انجام دادم تا نشان دهم افرادی مانند من که تا آخر عمر می بایست روی ویلچر باشند نیزمی توانند هیجان را تجربه کنند و از سویی می خواستم مناسب سازی را نیز ترویج دهم."
غلبه بر ترس
آگاهی بخشی درمورد فعالیت های ماجراجویانه از اهداف سعید به شمار می رود. وی چندین مرتبه در تلویزیون و جراید در مورد سفرهای خود صحبت نموده و سخنرانی نیز داشته است. در پیام های خود مردم را به بهره مندی حداکثری اززندگی و روبرو شدن با ترسهایشان ترغیب می کند.
با وجود تمام این ماجراجویی ها، حس ترس از او دور نیست و برای مردی که از هواپیما می پرد و از صخره ها بالا می رود، ارتفاع همچنان یک چالش محسوب می شود.
وی می افزاید: " برای غلبه بر ترس، خودم را آموزش داده ام. بواقع از ساختمان های بلند هراس دارم. می ترسم ولی بر آن باید غلبه نمایم و اجازه نمی دهم سبب توقف من شوند. این مسئله کاملا مشهود است که باید زندگی کنید. ماجراجوئی های من این امر را به مردم نشان می دهند."
سیل پیام های فراوان طرفداران همواره برای او ارسال می شود. در این خصوص می گوید: "هر روز از مردم بازخورد دارم. آنها می گویند ما وقت خود را در زندگی هدر دادیم، برای اینکه بدنبال آرزوهای خود نرفتیم و در زندگی هدفی نداشتیم. سعید می گوید: آنها به من می گویند تو از زندگی تا سر حد آن بهره می بری و ما سعی می کنیم همانند تو باشیم".
البته سعید به مردم توصیه می کنند بدنبال تجربیات وی نباشند و در عوض مسیر خود را در زندگی دنبال نمایند.
همیشه به همه این را گفته ام؛ دنبال من نباشید. من زندگی خاص خودم را دارم و داستان من با دیگران متفاوت است. هر کسی باید بدنبال آمال خود باشد. شاید آرزوی شما یک روزی شغل معلمی باشد و یا فردی مثبت در جامعه شوید. اینکه فکر کنیم تا روزی برای جامعه مثبت باشیم به نظر من بهترین کاری است که می توانیم در جهان انجام دهیم و این موضوع همواره آرزوی اصلی من در زندگی بوده است که در عین مثبت بودن، خودم باشم.
برنامه ماجراجویی بعدی وی برنامه ریزی برای رفتن به قطب و مشاهده خرس های قطبی است – این یکی از معدود آرزوهای سعید است که هنوز در لیست او تحقق نیافته است.