ماه اسفند معمولا فصل شکوفه زدن نیست، اما در اسفند ۹۸ فرصتی شکوفا شد که نهالهای آن را جامعه علمی کشور کاشته بودند.
ماه اسفند معمولا در ایران، همه خود را برای بهار و استقبال از نوروز آماده میکنند، سنتی دیرینه که با خانه تکانی و شستشو شروع میشود و در ادامه آن با خریدهای نوروزی و خیس کردن گندم برای سبزه سفره هفت سین و البته درست کردن سمنو همراه است.
اسفند برای همه زود میگذرد و روزهای آخرش همیشه یک کار باقیمانده بر زمین میماند، خیابانها در اسفند برای من و خیلیها زیباست، زیرا بوی زندگی میدهد و تماشای خرید مردم جذاب و دیدنی است.
اصلا همه ماجراهای اسفند یک طرف، حاجی فیروز هم یک طرف، صورتکی سیاه که اغلب غمی در پشت لبخند و ساز و آوازش پنهان است، اندوهی که همه آن را دیده ایم، اما باز برای صدای آوازش گوش تیز میکنیم و همین صدا، جیب بسیاری را پر میکند.
اینها همه روایتی کوتاه از اسفندهای قبل از اسفند ۹۸ بود، شاید بهتر باشد بگوییم اسفندهای قبل از اسفند ۹۸ شوخی بود، یک مهمان ناخوانده که نه، ننه سرما توانست آن را با آغوش باز به کرسی گرم زمستانی دعوت کند و نه عمو نوروز توانست بدرقهای با شکوه برایش در آستانه بهار راه بیندازد.
«کرونا» مهمان نامبارک بود که سوت سوتک مبارک قرمزپوش را خاموش کرد و لحاف ننه سرما را کنار زد و لحاف شوم خود را بر سر اسفند ۹۸ انداخت و آمد.
اینکه بخواهیم الان از کرونا و ماهیتش سخن بگوییم شاید تکراری باشد و قصهای است که شرح آن نگفته عیان است، ویروسی که نه تنها اسفند بلکه دست بر سر فروردین و اردیبهشت هم انداخت و معنای همیشگی عید و رفت و آمدها و سفرها را تغییر داد.
اما در کنار تمام این داستان که برای نوشتنش کلمات و ماجراها همچنان در صف انتظارند بیایید به قول روانشناسان و استادان به نیمه پر لیوان هم نگاهی کوتاه بیندازیم.
البته در این سوی به جای یک لیوان چندین لیوان با نیمههای پر وجود دارد، لیوانهایی که همدلی و همیاری، شجاعت و فداکاری مدافعان سلامت و... را منعکس میکند و یکی دیگر از این تلالو ها، همت و تلاش متخصصان ایرانی و فعالان زیست بوم فناوریست.
تلاشی که اساس آن ماهها قبل از ورود کرونا پایه ریزی شده بود و زمانی متبلور شد که در آغازین روزهای شیوع کرونا نیاز به ماسک و مواد ضدعفونی کننده این اقلام را نایاب کرد، این جا بود که دستگاههای تولید نانو الیاف که پیش از این در شرکتهای دانش بنیان تولید و در صف صادرات هم بودند موارد مصرفش بیشتر برای مردم مشخص شد و سفارشهای مشتریان خارجی از نیمه راه برگشت تا خطوط تولید ماسک جدید برای رفع نیاز داخل برپا شود.
از طرفی هم دانش فنی انباشته در شرکتهای زیست فناوری حالا منجر به تولید مواد ضدعفونی کننده شد، موادی که نیاز اساسی بازار اسفند مردم بود و حالا این نیاز با تکیه بر توان داخل مرتفع شده بود.
اما یکی از مهمترین محصولات مورد نیاز در روزهای کرونایی، تجهیزات بیمارستانی بود. تجهیزاتی پیشرفته که برای مقابله با کرونا و زنده نگه داشتن مبتلایان بدحال نیازی اساسی بود، محصولاتی که به علت کمبود آنها در کشورهای غربی، اولویت استفاده از آنها به جوانان داده شد و افراد بالای ۶۰ سال را بی دفاع مقابل کرونا رها کرد.
بله، این روایت غم انگیز استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور) و دستگاه اکسیژن ساز سیار ریه (بای پَپ ریه) در کشورهای غربی است که در ایران طوری دیگر تعبیر شد. روایت ما از تولید و بومی سازی این دستگاههای پیشرفه است که با افزایش خطوط تولید و ارسال آنها به مراکز درمانی، مانع از دست رفتن بیماران شد و روز به روز شاهد افزایش بهبود یافتگان با تلاش مدافعان سلامت بودیم.
هستههای فناورانه در ایران با آغاز شیوع کرونا طرح ساخت کیتهای تشخیص را در دستور کار خود قرار دادند، محصولی که نیاز به آن برای تشخیص به موقع و جلوگیری از شیوع بسیار حیاتی بود و فقط پس از یک ماه نمونه اولیه کیتهای رپیت (تشخیص سریع) ساخت ایران به کادر درمان تحویل شد، تلاشی که پس از ۴۵ روز به کیتهای آنتی بادی منجر شد و زاویه دید جهان را به سمت ایران در تولید محصولات فناورانه متمرکز کرد.
حالا در شرایطی که ایران در تحریمهای مختلف غربی بود و بسیاری از داروها برای درمان برخی بیماریهای نادر اجازه ورود به ایران نداشتند و کشورهای غربی از صادرات این اقلام به ایران سر باز میزدند، خود دست نیاز به سمت ایران دراز کردند تا خریدار دستاوردهای دانشمندان جوان ایرانی باشند.
«کرونا» ثابت کرد تحریمها بی معناست و نبود امکان تبادلات مالی بهانه است، زمانی که بعد از رفع نیاز بازار داخل نخستین محموله از کیتهای تشخیصی به کشورهای غربی صادر شد.
علم و نبوغ متخصصان ایرانی از بحران کرونا فرصت آفرید و در کنار بومی سازی و ارزآوری و رفع نیاز بازار داخل، حالا مقالات علمی درمانی و استفاده از پلاسمای خون بهبود یافتگان در صدر مراجعات بین المللی قرار گرفته است.
روایت دستاورد متخصصان ایرانی به اسفند ۹۸ معطوف نمیشود و به سالهای گذشته برمی گردد، شاید اسفند ۹۸ و مهمان ناخوانده اش فرصتی مناسب بود تا این تلاش دیده شود.