مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی
کووید ۱۹ میتواند سبب تغییر تاریخ شود
مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی در گزارشی نوشت همه گیری کووید نوزده رویدادی است که سبب تغییر تاریخ خواهد شد.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی در گزارشی به شرایط آسیا در بحبوحه شیوع ویروس کرونا پرداخت و نوشت همه گیری کووید نوزده رویدادی است که سبب تغییر تاریخ خواهد شد.
در این گزارش به قلم مایکل جی گرین آمده است: در طولانی مدت، تأثیرات ژئوپولتیکی ناشی از شیوع کووید نوزده بر آسیا شامل چه مواردی میشود؟ با گذشت چند هفته از آغاز این بحران، متوجه شدیم که پیش بینیهای اولیه به طور کلی از فرصت طلبی هژمونیک چین و بدبینی به رهبری آمریکا در آینده در این منطقه حکایت داشت. ناکامیهای اولیه واشنگتن در داخل و خارج در زمینه جان افراد و اعتبار این کشور گزاف خواهد بود و این در حالی است که پکن در تلاشهای خود برای تحکیم دستاورهای دیپلماتیکی پس از بهبودی ناشی از شوک اولیه وارد شده به ووهان، تهاجمی عمل کرد. با این حال، بسیار زود است بخواهیم پیش بینی کنیم شوک کوتاه مدت ناشی از این موضوع برای اقتصاد جهانی بتواند در درازمدت چین را به یک رهبر منطقهای یا جهانی تبدیل کند.
در حقیقت، پیش بینیها در پی شوکهای غیر قابل انتظار به نظام بین المللی اغلب اشتباه است. طی هفتههای پس از نبرد واترلو، جان کوئینسی آدامز از لندن هشدار داد جهان بر اساس گزارشهای اولیه مرتبط با این جنگ از سوی آنهایی که نخست به بلژیک گریختند، در دستان ناپلئون قرار خواهد گرفت. پس از حادثه یازدهم سپتامبر، دولت بوش در نخستین راهبرد امنیت ملی خود پیش بینی کرد آمریکا و چین همکاری در ارتباط با چالشهای جهانی را بهبود خواهند بخشید، پیش بینی که دولت اوباما در راهبرد امنیت ملی خود پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ آن را تکرار کرد و، اما مشخص شد هر دو دولت اشتباه کرده اند. من دوران همکاری با کارکنان شورای امنیت ملی را در پی وقوع سونامی اقیانوس هند در سال ۲۰۰۴ به خاطر دارم، زمانی که ما انتظار داشتیم این ویروانی سبب کمک به گروه تروریستی جماعت اسلامی و تحکیم کنترل این گروه بر استان آچه اندونزی شود، اما این رویداد سبب شد ببرهای تامیل در سریلانکا عقب نشینی کنند و سپس دقیقا عکس این موضوع رخ داد. همان گونه که تحلیل گران این بحرانها را بررسی میکنند، آنها به آسانی میتوانند فرآیند روابط بین المللی تعیین شده به واسطه مولفههای مختلفی را که همچنان بدون تغییر باقی مانده اند، فراموش کنند.
نظریه پردازان روابط بین الملل توزیع قدرت را از طریق ترکیب داراییهای اقتصادی و نظامی داخلی و ترازهای بین المللی اندازه گیری میکنند. در حالی که اقتصاد آمریکا در حال حاضر به سبب شیوع این همه گیری آسیب دیده است، چین قرار نیست به علت آسیبهای اقتصادی ناشی از جهان بر شرایط اقتصادی خودش متزلزل شود. تقریبا نیمی از بازارهای صادراتی چین در حال حاضر به واسطه شیوع این ویروس تعطیل شده اند و بهبودی شرایط در داخل خود چین هم به سبب خدمات اقتصادی آسیب دیده اش –که ۶۰ درصد از تولید ناخالص داخلی اش را تشکیل میدهد- تحت تأثیر قرار گرفته است. علانه بر این، چین مدرن هرگز با رکود مواجه نمیشود و این در حالی است که آمریکا توانسته است از زمان رکود بزرگ توانسته است از چندین بحران نجات یابد. سهم آمریکا از بازار سهام در سطح جهان پس از دوره بحران مالی طی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ گسترش یافت (و به بیش از پنجاه درصد رسید) و دلار همچنان ارز ذخیره در جهان محسوب میشود و از بیش از نود درصد از همه مراودات جهانی حمایت میکند. شواهدی در ارتباط با تغییر این حقایق اساسی به سبب این همه گیری وجود ندارد و این در حالی است که اقتصاد جهانی به صورت موقت در مقابل تأثیرات ناشی از آن تسلیم شده است.
در زمینه تراز باید گفت پکن قبل از آغاز این بحران هم با کسری اعتماد مواجه بود و جدیدترین نظرسنجی موسسه پیو که در ماه فوریه منتشر شد نشان میدهد چین در زمینه مطلوبیت پایینتر از آمریکا و در آسیا هم پایین از ژاپن قرار دارد. آمریکا در نظرسنجیهای آینده میتواند شاهد افزایش قابل توجه اعتبار باشد,، اما تهاجم قدرت نرم پکن تنها با تمجید رهبرانی در مکانهایی همانند اسپانیا، ایتالیا، صربستان یا ایران مواجه شد که به سبب مشکلات اقتصادی خود تصمیم گرفتند در ابتکار عمل یک کمربند یک جاده چین حضور داشته باشند.
شایان ذکر است ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه هم در حال ارسال کمکها و سربازانی به برخی از همین کشورهاست، اما هیچ کسی از این موضوع صحبت نمیکند که مسکو به صورت ناگهانی به یگ هژمون در جهان تبدیل خواهد شد. کمپین رسانهای تهاجمی چین علیه آمریکا و معیارهای دموکراتیک در جوامع باز در سراسر جهان تأثیری ندارد و طی هفتهها و ماههای آینده ما شاهد سیل روایتهایی در ارتباط با نادرست بودن و اغراق در آمارهای بهداشتی و اقتصادی چین خواهیم بود و این موضوع به نوبه خود سبب کاهش بیش از پیش سطح اعتماد میشود. پکن از برخی فرصتهای ایجاد شده استفاده خواهد کرد و حتی ممکن است در بخشهایی از جهان عملکرد خوبی داشته باشد، اما هم سویی جهانی در درازمدت در نتیجه شیوع این بیماری همه گیر در آستانه تغییرات اساسی قرار ندارد.
اما حتی اگر این بیماری همه گیر تنها یک متغیر در ساختار روابط بین المللی در آسیا باشد، این روند در هر صورت یک شوک مهم و قابل توجه در یک دوره نامشخص محسوب میشود. پیش بینیها در ارتباط با موفقیتهای هژمونیک چین زودهنگام است، اما نارضایتی در ارتباط با رهبری آمریکا امری ضروری نیست.
تصمیمات مقامات، نتیجه انتخابات آمریکا و موفقیت تحقیقات در تولید واکسن میتوانند قوس تاریخ را تغییر دهند. در حال حاضر، ما به بررسی سه سناریو میپردازیم:
-سناریوی شماره یک: افزایش رقابت بین چین و آمریکا:
حتی اگر بحران کووید نوزده به صورت قابل توجهی سبب تغییر قدرت و هم سویی بین آمریکا و چین نشود، لحن این روابط به طرق مختلفی تغییر کرده است. پیشبرد تئوری توطئه از سوی چین که شیوع این ویروس را به ارتش آمریکا نسبت داده و به ائتلافهای آمریکا و معیارهای دموکراتیک حمله کرده است، تنها تأیید کننده رویکرد دستگاه امنیت ملی آمریکا در این باره است که شی جین پینگ رئیس جمهورچین در پی هژمونی در آسیا به بهای آمریکاست. در حالی که رویکرد افکار عمومی آمریکا در قبال چین ممکن است به واسطه روایتهای مرتبط با ارائه تجهیزات از سوی چین به مناطق تحت تأثیر قرار گرفته ناشی از این ویروس تغییر کرده باشد,، اما ارزیابیهای رسمی از نیات پکن در واشنگتن این گونه نیست. اکنون میتوانیم حمایت کنگره را از روند دوری جستن از چین در زمینه نه فقط جی فایو بلکه تجهیزات پزشکی و دارویی را هم انتظار داشته باشیم. یک دولت جدید یا مقامات بلندپایه جدید در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ شاید در پی یافتن ساز و کارهای بیشتری برای همکاری با چین در واکنش به کووید نوزده باشد، اما تغییر تأثیرات ایجاد شده در دو کشور طی دو ماه گذشته به شدت دشوار است.
اما این بدین معنا نیست که دیگر کشورهای آسیایی روند تشدید رقابتهای راهبردی به سبک واشنگتن را با چین در پیش خواهند گرفت. حتی هم پیمانانی همانند ژاپن که برای مقابله با جاه طلبیهای هژمونیک چین در آسیا آماده بودند، در ارتباط با استفاده یکجانبه دولت از تعرفههای گمرکی علیه چین یا تلاشها برای ممنوعیت نه تنها ورود شرکتهای چینی در بازار فایو جی بلکه صادرات قطعات مربوطه به شرکتهای چینی، مظنون هستند. حتی یک هم پیمان آمریکا هم برای حمایت از تأکید مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا بر این موضوع آماده نیست که گروه هفت باید بیانیهای صادر کند که در آن به واژه "ویروس ووهان" اشاره شده است. این موضوع به نوبه خود نشان میدهد دولت در مقصر دانستن یا منزوی کردن چین حتی درمیان هم پیمانانش –که در خصوص نیات چین مشکوک هستند- از حمایت برخوردار نیست. قابل توجه است که شورای امنیت ملی شبکهای را برای مقابله با تبلیغات چین ایجاد کرد، اما این شبکه با هم پیمانان در ارتباط با واکنش به این ویروس هماهنگ نیست، همانند همان کار که شورای امنیت ملی در دورههای بوش و اوباما تحت شرایط مشابه انجام دادند.
در حالی که این عدم هماهنگی با هم پیمانان سبب قرار گرفتن دموکراسیهای مهم همانند ژاپن یا کانادا در اردوی چین نمیشود,، اما سبب خواهد شد کشورهای کوچکتر در آسیا در موقعیتی به شدت دشوار قرار گیرند. نظرسنجی جدید انجام شده توسط موسسه مطالعات راهبردی و بین المللی ازنخبگان راهبردی در جنوب شرق آسیا در ماه آوریل نشان میدهد نگرانی شماره یک آنها در زمینه امنیتی قبل از شیوع این ویروس شامل تشدید رقابت راهبردی بین چین و آمریکا میشد. کشورهایی همانند اندونزی و ویتنام خواهان برقراری روابط امنیتی و اقتصادی عمیقتر با آمریکا به عنوان مانعی در مقابل جاه طلبیهای هژمونیک چین هستند، اما این راهبرد تنها در صورتی موثر واقع خواهد شد که برخی انکارها و ابهامات به اقدامات آنها افزوده شود. این لحن جدید در روابط بین آمریکا و چین انجام چنین کاری را به شدت دشوار میسازد. نتیجه شامل ایجاد همسویی با ثبات در آسیا، اما سطحی از بی ثباتی و ابهام در ارتباط با نیات این قدرت بزرگ خواهد بود که این موضوع سبب میشود چین آسانتر بتواند روابطی را از بین ببرد که برای آمریکا و هم پیمانانش مهم است.
-سناریوی شماره دو: ظهور مجدد رهبری آمریکا:
یک حقیقت مهم در ارتباط با دولت در این دوره بحران کنونی این است که رهبری آمریکا همواره بر اساس ایجاد نهادهایی برای همکاری و ارائه اقلام بوده است. دولت در این زمینه هیچ گونه رهبری منطقهای را از خود نشان نداد، درست عکس کاری که دولت بوش انجام داد و سبب ایجاد ائتلاف آمریکا-ژاپن-هند-استرالیا در زمان بحران سونامی سال ۲۰۰۴ شد. این اقدام همچنین عکس اقدامی است که دولت اوباما و بوش برای ایجاد گروه بیست انجام دادند تا سبب بهبود هماهنگی پس از وقوع بحران مالی سال ۲۰۰۸ شوند. موسسات منطقهای در آسیا اغلب از خاکسترهای بحرانها ایجاد شده اند. این در حالی است که پکن و واشنگتن هنوز هیچ گونه اقدامی برای ایجاد یک ساختار پان آسیایی موثر برای واکنش نشان دادن به این همه گیری یا تأثیرات اقتصادی آن انجام نداده اند. این موضوع نه تنها نشان دهنده ضعف آمریکا نیست بلکه به ما نشان خواهد داد که آمریکا در حال تقویت ائتلافها و موسساتی است که چین آنها را هدف قرار داده است. آمریکا با هدایت امور برنده خواهد شد.
-سناریو شماره سه: پاکس سینیکا (دوران صلح در شرق آسیا تحت رهبری چین)؟
در حالی که توزیع اساسی قدرت در سطح بین المللی به سبب شیوع همه گیری کووید نوزده تغییر نیافته و چین با موانع مادی قابل توجه خاص خود مواجه است، همچنان یک سناریو وجود دارد که بر اساس آن این بحران سبب تسریع روند افول رهبری آمریکا و موسسات بین المللی میشود و شاید شوکهای ناشی از تغییرات آب و هوایی یا دیگر رویدادها همانند تروریسم سایبری به همراه رهبری گمراه کننده عامل آن باشد. این سناریویی نیست که بر اساس آن، چین به صورت صلح آمیزی بتواند بر آمریکا پیشی بگیرد، همانند همان کاری که آمریکا در یک قرن پیش در قبال انگلیس انجام داد. این سناریویی خواهد بود که طی آن قدرتهای منطقهای مواضع خود را به بهای مرکز تقویت خواهند کرد: چین در آسیا، روسیه در مرکز و شرق اروپا و ایران در خلیج فارس، پویایی توصیف شده در کتاب تام رایت به نام "همه اقدامات غیر از جنگ". این فروپاشی هژمونی آمریکا نه به سبب اقدامات مرتبط با قدرت نرمی که تحلیل گران ادعا میکنند در حال حاضر شاهدند بلکه به سبب این قدرتهای منطقهای رخ خواهد داد که میتوانند در رفتار قهرآمیزی حضور داشته باشند بدون آن که شاهد پیامدهایی باشند.
این یک آینده تاریک، اما غیر محتمل است. این سناریویی است که به سبب استفاده از بهترین مولفههای موجود در دو سناریوی اول جلوی آن گرفته خواهد شد: رقابت راهبردی که با اقدامات فعال در کنار متحدین سبب ایجاد قوانینی میشود که چین را هم شامل میشود و در عین حال جاه طلبیهای پکن را برای ایجاد یک هژمونی اجباری محدود میکند.