از سارس تا کرونا؛ چرا کرونا جهانی شد؟
در ورای اتهامات سنگینی که بین امریکا و چین درباره منشاء ویروس کرونا در جریان است یک سوال مهم قابل طرح است و آن اینکه آیا می توان بین ظهور و شیوع یک چنین ویروس ناشناخته و نوع گفتمان امنیتی و نظامی حاکم برجهان رابطه ای مشاهده کرد یا نه؟
دلایل زیادی وجود دارد که یک چنین رابطه ای را تا حدود زیادی تایید می کند. از جمله اینکه ویروس کرونا از چند ماه پیش درست در بحبوحه جنگ تجاری امریکا و چین ظهور پیدا کرد و اکنون به یک اپیدمی جهانی تبدیل شده است و حتی اگر فرض شود که منشاء ظهور این ویروس بدور از هر گونه دستکاری بشری و یا با مقاصد سیاسی همراه بوده است اما هیچ تردیدی در این نیست که در شیوع سریع این ویروس نوع سیاست حاکم بر جهان موثر بوده است.
به عبارت روشن تر با وجود اینکه از چند دهه پیش این بحث در نظام بین الملل وجود داشته که امنیت همه جوامع بشری امروزه به یکدیگر گره خورده و در عین حال امنیت ابعاد و زوایای غیرنظامی پیدا کرده و در این زمینه ده ها نظریه مطرح شده است اما از زمانی که نومحافظه کاران و اوانجلیست های آخر الزمانی حاکم بر دولت ترامپ بار دیگر قدرت را درکاخ سفید برعهده گرفتند بار دیگر دنیار را به سمت رقابت های نظامی کشاندند و ضمن اینکه خود بیش از 700 میلیارد دلار بودجه نظامی برای امریکا تعیین کردند بلکه از این طریق خیلی دیگر از کشورها را نیز مجبور کردند که خواسته یا ناخواسته میلیاردها دلار از بودجه خود را به امور نظامی اختصاص دهند وطبق فرمول اقتصادی معروف توپ و کره از بودجه امور رفاهی و بهداشتی بکاهند برهمین اساس یکی ازعوامل شیوع سریع کرونا و یا افزایش تلفات ناشی از آن به کمبود خدمات و امکانات بهداشتی برمی گردد.
بی تردید اگر امریکا در دوره ترامپ بانی بدعت های جدید و اقدامات غیرمتعارف در نظام بین الملل همچون یکجانبه گرایی ، ملی گرایی، حصارگرایی، نظامی گرایی ، جنگ تجاری و خروج از کنوانسیون ها و سازمان های بین المللی نمی شد دستکم مهار کرونا راحت تر صورت می گرفت و از تلفات آن کاسته می شد.
نکته قابل تامل در این زمینه این است که ویروس سارس نیر که شباهت بیشتری به کرونا دارد درست دو سال بعد از به قدرت رسیدن نومحافظه کاران و تجدید نظرطلبان حاکم بر دولت بوش در انتخابات جنجالی سال 2000 امریکا در چین ظهور پیدا کرد اما با وجود اینکه 30 کشور را در آن مقطع در شرق آسیا درگیر کرد اما همانند کرونا به این سرعت جهانی نشد و به نظر می رسد یکی از دلایل آن این است که در آن مقطع هنوز نظامی گری پساجنگ سرد امریکا همانند دوره ترامپ، جهانی نشده بود و همکاری های بین المللی تا این اندازه نیز تضعیف نشده بود و در اینجا هم می توان نقش مستقیم و غیرمستقیم سیاست های نظامی گرایانه و یکجانبه گرایانه راستگرایان حاکم برامریکا را مشاهده کرد.
این تجارب تلخ نشان می دهد که تنها راه نجات بشریت از معضلاتی همچون کرونا تقویت همکاری و همبستگی بین المللی و پرهیز از یکجانبه گرایی است که بعد از به قدرت رسیدن ترامپ بر این کشورحاکم شده است و جهان را با مصیبت های روز افزون روبرو کرده است.
------------------------------------------------
احمد کاظم زاده