ساخت انواع ظروف مسی در استان کرمان به علت همجواری با معادن بزرگ مس از سابقه کهن برخوردار است به طوری که کرمان صادرکننده ای بزرگ در صنایع مس بوده است .
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز کرمان ،در حفاریهایی که در منطقه "تل ابلیس" بردسیر صورت گرفته ،کارشناسان می گویند حدود 5 هزار سال قبل ،مردم موفق به ذوب مس در کوره های زمینی و ساخت انواع ابزار و ظروف مسی شده اند.
باستان شناسانی که در منطقه شهداد کرمان هم کاوشهایی کرده اند، نشان می دهد سطح زمین پوشیده از گدازه های کوره ذوب مس در این منطقه قدمتی چندهزار ساله دارد.
بازار و حال زار
بازار کرمان نه به عنوان بزرگترین بازار سرپوشیده کشور ،بلکه بواسطه قدمت و اینکه هر بخش آن مخصوص یک حرفه و شغل است ، از معروفیت و جذابیت خاص خودش برخوردار است .
مجسمه بزرگ مرد مسگر در ابتدای بازار مسگران ، معرف این مکان کهن است.
اینجا روزگاری محل خودنمایی طبق طبق انواع ظروف مسی دست سازی بود که برای مشتریان جلوه گری می کردند، اما حالا با درهای بسته مغازه هایی روبرو می شویم که قرنها استادان حاذق در دکانهای خود می نشستند و صنعت یک کشور را به رخ جهانیان می کشیدند .
جلوتر که می روم نگاه خاموش خشتهای این بازار به برخی مغازه های جدید است ، انواع وسایل مسی از هند و چین خودنمایی می کنند و انگار نه انگار که تا چندی پیش اگر نام ظروف مسی بیگانه را در اینجا می بردی فریادونهیب این بازار را می شنیدی که "بربندید محملها ".
دردا و دریغا که یاران همه رفتند
آقای کمالی از استادکاران قدیمی بازار مسگران کرمانه ،که حالا روزگار او را گوشه نشین کرده است.
می گوید: سالهاست صدای ضرب آهنگ چکشها با این بازارغریبه شده و الان شما هیچ مغازه و کوره مسگری در بازار نمی بینید.
او می گوید: اینجا تا چند سال پیش روزانه چندین تن ظروف مسی ساخته و فروخته می شد، اما اکثر سازندگان و تولیدکنندگان یا مردند و آنهایی هم که وارث شدند ، دکانشان را تغییر شغل دادند.
برخی هم واردکننده صنعتی شدند که پدران آنها با دست ، مس داغ را تفت می داد تا صدای کار وتولید به گوش همه برسد.
استاد کمالی راست می گوید، بسته شدن مغازه ها و کوره های مسگری با آن حرارت گرمشان ،حالا دلت را سرد می کند.
اصالتی که خاطره شد
اگرچه زرق و برق کالاهای مسی وارداتی چشم نواز و فریبنده است اما آن اصالت و قوام صنایع کرمان را ندارد، این را حسینی از فروشندگانی که چندین نسل او تولیدکننده بودند می گوید..
آقای حسینی انواع ظرفهای مسی خارجی را نشان می دهد و می گوید : این ورقهای سبک و فریبنده با مس هایی که در کوره های پدران ما گداخته می شدند و چکش ها می خوردند، بطوریکه تا ده سال نیاز به تعمیر نداشت خیلی تفاوت دارند، با یک پخت و پز، سره از ناسره مشخص می شود و اصلا آن طعم و خوشمزگی غذا را هم ندارند.
یکی از مشتریانش که گفتگوی ما را می شنود می گوید: اکنون بسیاری از ظروف قدیمی مس به اوراق فروشان فروخته شده و برخی هم توسط افراد خوش ذوق به وسایل تزیین خانه تغییر ماهیت داده است..
اوتاکید می کند: شما الان ظرف مسی دست ساز در هیچ کجای کرمان نمی توانید پیدا کنید.
آن استاد کاری که ساعتها برای ظروف در اندازه های گوناگون ،هنر خودش را به نمایش می گذاشت و با حرارت دادنهای بسیار در کوره شکلی زیبا و البته مقاوم بیرون می اورد ، الان خاطره شده است.
نکته ای از صاحبان صدایی که از کوک افتاده
آقاجلال پیرمرد 80 ساله ای که 65 سال عمر خود را کنار کوره های پخت ظروف مسی گذرانده و حالا صورتش به مشابه سرخی رنگ مس شده در همین بازار زندگی می کند.
از او می پرسم برای تبدیل یک ورق ده کیلوگرمی مس به یک ظرف مسی زیبا چقدر چکش می زدی، جواب می دهد: حدود 200 هزار چکش تا از استحکام زیاد برخوردار شود.
او می گوید: این کار قدرت بالایی می خواهد و مشقات زیادی داشت ،اما درآمد خوبی هم برای ما می آورد در ضمن این کار تمرینی برای مرد شدن در روزهای سخت هم بود.
در حالیکه چشمهایش را به سقف بازار دوخته می گوید، این چکش ها ما را در برابر چکش های سخت زندگی ایمن می کرد.
گیر کار
شرایط خوب نیست، مشکل از خودمان است، آموزش ندیده ایم، خودمان را با علم دنیا به روز نکرده ایم و برنامه ریزی مشخصی هم در یک دهه اخیر برای صنعت مس صورت نگرفته است .
اینها چکیده جملات معاون صنایع دستی میراث فرهنگی استان کرمان است .
آقای حسین زاده که دل پری از عقب افتادگی این صنعت دارد می گوید: در ده سال اخیر ضربه های بزرگی به صنایع دستی مس خورده که حالا حالا ها قابل جبران نیست و این صنعت از رده تقریبا خارج شده است.
او می گوید: هم صنعتگران مقصرند و خودشان را بروز نکرده اند و هم مسئولان قدمی برنداشته اند، چرا که امروزه تمام تولیدات مسی با دستگاههای پیشرفته وهوشمند تولید می شود که ما نداریم و درجا زده ایم
حسین زاده اضافه می کند: بازار کنونی کرمان پر از ظروف مسی از ترکیه، چین، پاکستان و هند است و ما هیچ حرفی برای گفتن نداریم و همان اشتغالی هم که در گذشته بود از دست رفته است، اکنون پولی هم نداریم که بتوانیم اقدام کنیم .
از بازارمسگرها که بیرون می آیم ، چشمم به تابلویی می خورد که نوشته به طرف مسگران.
به خاطر می آوریم که ما در بهشت معادن هستیم و بزرگترین معدن مس دنیا را در این استان داریم ،اما ازاین دریای مس حتی خسی هم در این بازار تولید نمی شود .
دوباره به کنار مجسمه بزرگ مرد مسی ابتدای بازار می رسم و کنارش می ایستم.
نبود آهنگ زیر و بم چکش ها، نشان از مرگ یک صنعت ظریف اما بزرگ می دهد.
نویسنده : سید امان الله احمدی زاده