روزنامه اینترنتی رأی الیوم با اشاره به مرگ حسنی مبارک دیکتاتور مصر, وی را میراثخوار انور سادات برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی دانست.
رأی الیوم که در لندن به روز می شود در سرمقاله خود نوشت: مقامات مصری به مناسبت مرگ حسنی مبارک رئیس جمهور اسبق مصر سه روز عزای عمومی اعلام کردند و ارتش, وی را یکی از فرماندهان جنگ اکتبر 1973 توصیف کرد (در آن زمان فرمانده نیروی هوایی بود). اما احساسات مردمی در قبال وی مختلف و متضاد است. بیشتر مردم مصر وی را دیکتاتور فاسدی می دانند که سی سال بر کشور حکمرانی کرد و طی این سالها از طبقه تجار جانبداری و پیوند میان پول و سیاست را تثبیت کرد و در نتیجه از طبقه فقیر و له شده دور شد.
حدود چهل درصد از مردم مصر زیر خط فقر قرار دارند و غذای روزانه خود را نیز پیدا نمی کنند. مبارک به ویرانی عراق از طریق حمایت از حمله به آن کمک کرد و به همین دلیل عجیب و غافلگیر کننده نیست وی از طریق انقلاب مردمی سال 2011 سرنگون شد. بدنه اصلی انقلاب را جوانان مصر تشکیل می دادند که صبرشان لبریز شد و معتقد بودند سرمایه های کشور چپاول می شود و آزادی ها و خدمات اساسی در حال کاهش است.
طبقه تجار فاسد, مبارک را کاملا از ملت دور ساخت و او را متقاعد کرد که حکومتش را به فرزندش جمال به عنوان یک ارث واگذار کند. جمال نوک پیکان طبقه تجار و اسیرِ فسادِ این طبقه بود. نهاد نظامی حاکم بر مصر با این میراث و سلطه طبقه تجار مخالفت کرد گرچه برخی ها از ارتش به خاطر لغو همه احکام مربوط به حبس مبارک و فرزندانش و شماری از تجار به اتهام فساد و دخالت در قتل هشتصد نفر از جوانان انقلاب مصر انتقاد می کنند. این اتهامات با اسناد و شواهد ثابت شده است و نیازی به اثبات ندارد.
مبارک, اتفاقی رئیس جمهور شد و مسئولیت کشور را پس از ترور انور سادات در سال 1981 بر عهده گرفت. کسانی که عملیات ترور سادات را اجرا کردند می توانستند با شلیک گلوله ای مبارک را نیز ترور کنند اما این کار را نکردند زیرا به نظر آنها وی اهمیتی نداشت و برخی از مخالفان حکومت سادات و پس از آن مبارک معتقدند انجام ندادن چنین کاری (ترور مبارک هنگام ترور سادات) بزرگترین اشتباهشان بود زیرا مبارک میراثخوار سادات برای عادی سازی روابط با دولت اسرائیل اشغالگر بود و همچنین سیاستهایی را در پیش گرفت که اکثریت قریب به اتفاق مردم مصر را به فقر کشاند و تعجبی ندارد که بنیامین نتانیاهو از وی تجلیل می کند و حسرت روزهایی را می خورد که مبارک رئیس جمهور مصر بود و از وی به عنوان دوست مخلص خود و دولت عبری یاد می کند.
طی سی سال زمامداری مبارک شش بار تلاش شد وی را ترور کنند اما از همه این اقدامات جان سالم به در برد. آخرین و خطرناکترین اقدام برای ترور وی در آدیس آبابا به عمل آمد زمانی که یک گروه اسلامی افراطی خواست وی را در راه حرکت برای شرکت در نشست سران آفریقا در ژوئن 1995 ترور کند. این گروه اسلامی افراطی از خرطوم و با حمایت عبرالبشیر رئیس جمهور سابق سودان حرکت کرده بود.
شاید برخی از مخالفان حق داشتند که تصور می کردند مصرِ انقلابی شاهد یک تحول دمکراتیک بود و رئیس جمهور آن در یک انتخابات سالم به پیروزی رسید اما این امر فقط یک سال به طول انجامید که سرشار از ناآرامی ها و اعتراضات مردمی بود و در نهایت به سلطه ارتش منتهی شد. اوج این اعتراضات در سی ام ژوئن 2013 بود که ارتش قدرت را در دست گرفت.
طرفداران حکومت مبارک که اخیرا با قوت آفتابی شده اند در مقابل دشمنانشان «افتخار» می کنند که مبارک, ثبات و امنیت را محقق کرد و روابط مصر با همه کشورهای عربی را از سرگرفت. پس از امضاء توافقنامه کمپ دیوید روابط مصر با کشورهای عربی قطع شد. اما این ثبات اگر از طریق توسل به زور, نبود اصلاحات دمکراتیک, بدون افزایش سقف آزادی ها, بدون توزیع عادلانه ثروت و بدون تقویت نهاد قضایی مستقل و عدالت اجتماعی و ریشه کنی فساد, برقرار گردید چه ارزشی دارد؟
نکته جالب این است که حکومت کنونی در مصر به شیوه ای همان راه مبارک را طی می کند و حافظ میراث وی در استفاده از زور به بهانه حفظ امنیت و ثبات است که برای توسعه اقتصادی, بهبود شرایط معیشتی و خدمات عمومی برای بیش از یکصد میلیون نفر ضروری است.
اکثریت قریب به اتفاق مردم مصر مصلحت گرا هستند و بیشترین حد صبوری را به خرج می دهند و از نزدیک مراقب اوضاع هستند و پس از پند گرفتن از حوادث کشورهای دیگری مثل سوریه, لیبی, عراق و یمن به ثبات و امنیت چشم دوخته اند و برخی دستاوردهای در عرصه توسعه و اصلاح اقتصادی را نمی توان انکار کرد و حتی برخی از اقتصاددانان عرب از جمله طلال ابو غزاله براساس بررسی های غربی پیش بینی کردند مصر طی پانزده سال به ششمین غول اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد. از میزان دقت این پیش بینی خبر نداریم و آیا در عمل چنین چیزی محقق خواهد شد یا نه گرچه برخی شواهد مثبت حکایت از این امر دارد.
ملت مصر مثل فیل بزرگی است که نظاره گر است و خشم خود را فرو می خورد اما زمانی که منفجر شود همه چیز را در برابرش کنار می زند و شاید مبارک دیر هنگام به این واقعیت پی برد و هزینه سنگینی پرداخت و نامش در تاریخ به عنوان نخستین رئیس جمهور مصری ثبت شد که وی را به اتهام فساد و قتل مردمش وارد قفس دادگاه کردند.
ارتش همواره چه در زمان ریاست مبارک و چه در زمان حکمرانی عبدالفتاح السیسی, حاکم واقعی مصر بوده و هست و حرف اول و آخر را می زند و هر کس برخلاف این تصور کند مصر و تاریخ قدیم و معاصر آن را نشناخته است. اینکه چنین میراثی چه زمانی و چگونه تغییر خواهد کرد امری است که فقط خداوند می داند.