چرا راهبرد ضد ایرانی ترامپ با شکست مواجه خواهد شد؟
امریکا پس از گذشت 19 سال از لشکرکشی به افغانستان, اکنون برای خروج از باتلاق این کشور وارد مذاکره با طالبان شده است پس چگونه ترامپ انتظار دارد سیاست های ضد ایرانی اش در برابر ایران به نتیجه برسد؟
در هفته های اخیر گزارش هایی از مذاکرات هیات امریکایی با نمایندگان طالبان در قطر منتشر شده است که این گزارش ها تازگی ندارد و بارها دو طرف پای میز مذاکره نشسته اند و هر بار طالبان با جدیت تمام شروط خود را به طرف امریکایی در خصوص خارج کردن نظامیان امریکایی از افغانستان مطرح کرده ودر عین ترک نکردن میز مذاکره به حملات خود علیه نیروهای امریکایی نیز ادامه داده است.
در روزهای اخیر نیز گزارش هایی به نقل از منابع آگاه منتشر شده است که آمریکا و گروه طالبان در آستانه امضای توافقنامه برای خروج نظامیان آمریکایی از خاک افغانستان هستند.
در این ارتباط یک منبع آگاه طالبان در پاکستان به خبرگزاری فرانسه گفت: تمام مقدمات نهایی شدهاند و شورای رهبری پیامی دال بر پیشروی در گفتگوها را به تیم مذاکره کننده طالبان مخابره کرده است.
امریکا پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر در سال 2001 با هدف نابودی شبکه تروریستی القاعده وگروه طالبان که قدرت را در افغانستان در دست داشت به این کشور لشکر کشی کرد تا این دو گروه را نابود کند.
امریکا همچنین در طول این مدت بارها اعلام کرد که قصد دارد با برقراری امنیت و گسترش دموکراسی, از طریق رای مردم در این کشور دولت سازی کند و امور را به دست دولت منتخب بسپارد.
اما اکنون نزدیک به نوزده سال از این لشکر کشی گذشته و طی این مدت هزاران نظامی امریکایی کشته یا زخمی شده اند صد ها میلیارد دلار از پول مالیات مردم امریکا صرف این لشکرشکی و هزینه های نظامی شده, هزاران شهروند افغان نیز در طول این مدت در جریان حملات امریکا و حملات متقابل طالبان جان خود را از دست داده اند.
نتیجه دولت سازی در این کشور این شده است که پس از برگزاری انتخابات اخیر اشرف غنی به عنوان رئیس جمهور معرفی شود و عبدالله عبدالله معاون اجرایی او با متهم کردن غنی به تقلب در انتخابات اعلام نماید که خودش به دنبال تشکیل دولتی فراگیر است.
نتیجه برقرای امینت هم که روشن است روزی نیست که در خبرها از انفجارهای انتحاری یا بمب گذاری وحملات طالبان به نیروهای ارتش افغانستان یا ائتلاف امریکایی نشنویم و البته این در حالی است که پس از سالها جنگ در حال حاضر نزدیک به نیمی از خاک افغانستان مجددا به کنترل این گروه در آمده است.
در چنین شرایطی امریکا با نادیده گرفتن دولت افغانستان, وارد مذاکره با گروه طالبان شده است آن هم در حالیکه به بهانه نابودی این گروه به این کشور لشکرکشی کرد و حالا باید تسلیم این گروه شود و پس از صرف این همه هزینه شرط طالبان مبنی برخارج کردن نظامیان خود را از افغانستان بپذیرد و با خفت و خواری این کشور را ترک کند.
این رویکرد جدید امریکا در برابر یک گروه که هیچ مشروعیت بین المللی نداشت و به عنوان یک گروه تروریستی شناخته می شد, از هیچ ارتشی با نیروها و تجهیزات کلاسیک برخوردار نبود و در حوزه جغرافیایی افغانستان فقط یک محدوده جغرافیایی را تحت کنترل داشت. به جز توصیف به شکستی بزرگ بدون دستیابی به هیچ یک از اهداف تعریف ومعنای دیگری ندارد.
اکنون باید از دولت ترامپ و شخص او که اتفاقا دچار خودبزرگ بینی نیز است و خود را بسیار هوشمند می داند باید سوال کرد چگونه او که مجبور شد در برابر یک گروه کوچک در افغانستان شکست را بپذیرد و وارد تعامل شود تصور می کند سیاست های ضد ایرانی اش در برابر ایران با موفقیت روبرو خواهد شد؟
ایا مثال افغانستان آشکارا روشن نمی کند که ترامپ و تیم ضد ایرانی همراه او در باره ایران دچار توهم هستند. اگر ترامپ در باره ایران دچار توهم نیست چگونه انظار دارد سیاست های ضد ایرانی اش در خصوص ایران به نتیجه برسد در حالیکه شرایط ایران با شرایط طالبان تفاوتش از زمین تا آسمان است که لازم به تشریح این تفاوت ها نیست.
نتیجه اینکه در آینده ای نه چندان دور باید منتظر بود که امریکا در برابر ایران هم رویکرد تعامل را در دستور کار قرار دهد و از تهران خواهش نماید که اجازه دهد نیروهایش را سالم از منطقه غرب آسیا خارج نماید. و حتی پیشنهادهایی را در خصوص برقراری روابط و دادن امتیازهای اقتصادی برای جلب نظر ایران مطرح کند. البته بنابر برخی گزارشها امریکا در حال حاضر هم از طریق برخی واسطه ها پیشنهاد دادن امتیازهایی را به تهران مطرح کرده است.