هنر صنایع دستی فراموش شده قم ، رونق دوباره می گیرد .
خانم مظهری می گوید: هنر اصلیش خیاطی است که برای موفقیت بیشتر به سراغ هنرهایی مانند نقاشی روی پارچه، روبان دوزی، سرمه دوزی، منجوق دوزی و کچه رفته و یکی به یکی آنها را آموخته است.
این بار به سراغ مردی رفتم که با دستانش هنر می بافد؛ هنر مروار بافی یا همان سبدبافی؛ مروار یک نوعی از گونه های درخت بید بوده، چوب ترکه ای که رنگ زرد و نارنجی دارد و به اختصار نام سرخ بید را بر آن نهاده اند.
این هنر، پیشه مردی خوش روست که سال هاست در کارگاه خود ترکه هایی که راه ملایر تا قم را طی کرده اند را شسته و می پزد، تا دستان هنرمندش خالق آثار زیبایی شود که از طبیعت نشئت می گیرد؛ او ترکه های به ظاهر بی ارزش را تبدیل به محصولاتی زیبا می کند.
آقای خوش رو می گوید: تمام عمرش را صرف انتقال این هنر به علاقمندان کرده است؛ هنری که آسان آموخته می شود و به راحتی می توان از آن درآمد کسب کرد.
این استاد کار افزود: در طول 30 سال کار، حداقل به 100 نفر هنر مرواربافی را آموزش داده ام.
یکی از آنها حسن آقا بود که می گفت: صنعت مروار شامل محصولات مختلفی است که می تواند به رشد اقتصادی استان کمک زیاد کند از جمله این محصولات می توان به سبد گرد کوچک و بزرگ، کاسه در اندازه های مختلف، سبد کشکولی، سبد جای میوه، سبد پنجره ای و ساک پیک نیک اشاره کرد.
از کارگاه آقای خوش رو در خیابان 15 خرداد تا بازار بزرگ قم رهسپار می شوم تا رنگ در رنگ به نظاره بنشینم هنر خلاقانه دختری دانشجو را؛ نامش زهرا بود و با وجود مشغله درسی، هنرآموزی را پیشه خود کرده.
زهرا می گوید: نقاشی روی پارچه محصولی نیست که به راحتی در بازار پیدا شود، به همین خاطر افراد نقش های مورد نظر خود را در اختیار من قرار می دهند تا آنها را روی پارچه های مدنظرشان پیاده کنم.
نقاشی که قلمش خالق آثاری منحصر به فرد است، تاکنون ورودی بسیار از مجتمع های تجاری را به هنرش مزین کرده و درآمد خوبی هم داشته است، و این موفقیت در ابتدای مسیر را مدیون زنی می داند که نقش استادی برایش داشته است.
چند میز که پارچه های سوزن دوزی خودش را روی آنها انداخته، و یک کمد با چند طبقه که برخی هنرهایش را به نمایش گذاشته بود و یک چراغ که فضای کوچک 2 در 2.5 متری کارگاه خانم عباسی را گرم می کرد، تعاونی گلرخ بود. جایی که خانم عباسی، استاد زهرا، مدیرش است.
از خانم عباسی که مسئول انجمن رودوزی و چاپ های سنتی استان قم هم هست، در مورد تعداد هنر آموزانش در سه دهه فعالیت هنری پرسیدم، او گفت: حساب و کتابش از دستم خارج شده، اما بیشتر از 10 هزار نفر را آموزش داده ام.
خانم عباسی ادامه داد: خوشبختانه بسیاری از هنرجویان من به فعالیت خود ادامه می دهند و در حال حاضر در استان های مختلف مشغول تولید هستند، یا اینکه با مشاغل خانگی کسب درآمد می کنند و برخی هم جز کارآفرینان برتر کشور شدند.
مرگ تدریجی صنایع دستی قم
او اشاره ای هم به اوضاع صنایع دستی داشت و گفت: با آمدن رشته های جدید صنایع دستی رشد کرد و در دهه گذشته استان قم رتبه دوم را در کشور به دست آورد اما پس از آن دوباره استان در تنزل پیدا کرد، به طوری که بسیاری از هنرمندان از قم مهاجرت کردند.
مسئول انجمن رودوزی و چاپ های سنتی استان گفت: صنایع دستی می تواند ارزآور باشد و کمک زیادی به اقتصاد کند اما چرا دروازه های ایران برای ورود صنایع دستی سایر کشورها مثل چین باز است.
خانم عباسی به اشتیاق گردشگران خارجی نسبت به صنایع دستی ایرانی هم اشاره کرد و گفت: گردشگرانی از آلمان و اتریش به تعاونی ما آمدند و از دیدن صنایع دستی ایران متحیر شده بودند؛ آنها می گفتند: ما را فرستاده اند تا با آنچه در ایران با نخ کار می شود بیاموزیم؛ و این نشان می دهد که کشورهای دیگر چقدر به گردش مالی این صنعت توجه دارند و ما که صاحب اصلی آن هستیم چه؟!
در کارگاه مروار بافی بودم؛ در لابلای پیچ و تاپ انگشتهای آقای خوش رو هم رازهای زیادی نهفته بود؛ دستهایش دنیایی است که در عین سکوت، حرفهای زیادی برای زدن دارند؛ دستهایی نجیب که به معنای کامل کلمه «از هر انگشتش یک هنر میبارد».
او هم از نبود حمایت و توجه به هنر و هنرمندان گفت و افزود: اگر به هنر مروار بافی اهمیت داده شود من قول می دهم در همین کارگاه 30 نفر را مشغول کار کنم، اما از اداره کل میراث فرهنگی و صنایع دستی گلایه دارم، آنها توجهی به صنایع دستی ندارند وگرنه حداقل ایرانی ها هنر ما را خوب می شناختند.
آنچه از دست بر آید، همه جا بر دل نشیند
به گفته معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پاکستان، امارات، عراق، افغانستان، تاجیکستان، باکو کشورهایی هستند که صنایع دستی ما به آنجا صادر می شود.
صحبت های آقای نصر سبب شد تا شهر را در ذهنم مرور کنم، آنجایی که مسافران با دستانی پر به سمت مقصد حرکت می کنند؛ یا مکانی شناخته شده برای عرصه صنایع دستی قم تا بتوان از صادرات و صدور فرهنگ و هنر قمی به منطقه و جهان سخن گفت؛ اما دریغ که کیسه های مسافران و زائران قمی خالی از هنر دستان هنرمندان ماست و چه بسا دریغ افزون تر که مکانی برای معرفی آن رشته های بسیار نیست.
در یاد دارم که حدود سه چهار سال گذشته بازارچه صنایع دستی در نزدیکی ضلع شرقی حرم مطهر راه اندازی شد، اما بعد از چند ماه دیگر اثری از آن نبود؛ آقای نصر در این باره گفت: این زمین را با شهرداری تهاتر کرده بودیم و بعد از گذشته زمان، و مزایده مجدد به بخش خصوصی واگذار شد.
با وجود 130 اثر ثبت ملی شده که قابلیت تجاری سازی دارند، به نظر می رسد رفتن سراغ دیگر نهادها چندان کار عاقلانه ای نباشد؛ آثار تاریخی که می تواند به دست همین هنرمندان احیا شود.
با وجود کمبود بودجه هنرمندان صنایع دستی، سوق دادن آنها به سمت تشکیل تعاونی و قرار دادن هر یک از این آثار تاریخی کهن به یکی از تعاونی ها مثل خانم عباسی و همکارانش می تواند عرصه خوبی باشد برای رشد صنایع دستی که در حال حاضر آمار از جایگاهش در کشور نیست. شاید این خود کم بینی و تصور اینکه هنر استان اصفهان بهتر از ماست، کار دست مان داده است.
آرزویی که محقق شد
اگر کمی به اطرافمان نگاه کنیم این دستها کم نیستند؛ دستانی با صاحبانی نجیبتر از خودشان؛ کمتر پیدا میشوند کسانی که بتوانند حرف بزنند و از زبانشان کمتر استفاده کنند؛ کسانی که همه حرفشان را با زیباییهایی که خلق میکنند میزنند؛ حرف از صلح، حرف از هنر، حرف از صبر و حرف از عشق!
حرف هایی که حالا قرار است در آینده ای نزدیک برای خود بازاری داشته باشد، در سفر اخیر وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در 20 بهمن ماه به قم در ستاد بازآفرینی شهری قرار شد تا بازار کهنه قم با قدمت بسیارش به صورت مشارکتی تعمیر و بازسازی شود. قرار است کف این بازارچه را شهرداری، دیواره ها و مغازه ها را کسبه و سقف بازار را اداره کل میراث فرهنگی تعمیر کنند تا سال آینده این بازار کهنه نام جدیدش را بپذیرد؛ بازار صنایع دستی استان قم، بازاری که روزی تنها با قدم زدن در آن تلألو این همه زیبایی را بر در و دیوار حجر ه ها خواهیم دید.
سمیه حاجی احمدی_ خبرگزاری صدا و سیما_ قم