۴۰ سال تمرین جمهوریت، ظرفیتی ارزشمند برای گام دوم انقلاب فراهم کرده و هر اصلاحاتی را تنها در چارچوب قانون امکانپذیر ساخته است.
نظام انتخاباتی ایران در سالهای پس از انقلاب همواره به همین شکل بوده است و جناحهای مختلف با رای مردم تمرین حکمرانی کردهاند. چرخش مدیریت کشور میان احزاب این فرصت را برای همه ایجاد کرده تا گفتمان خود را در عرصه اجرایی و تقنینی به بوته آزمون بگذارند، شعارها و برنامههای خود را عملی سازند و قضاوت را به مردم بسپارند. هر مجلس و دولتی با ایده مشخصی و با آرای مردم شکل گرفته است.
اما باید سوال کرد که آیا شکستها و پیروزیهای انتخاباتی در اصلاح و بازنگری گفتمان و منظومه فکری احزاب ما کمکی کرده است؟ آیا وعدههای ناممکن و شعارهای غیر واقعی تغییری در رفتار سیاسی جناحها ایجاد کرده است؟ و آیا احزاب ما از روزهای سفید و سیاه مجالس تجربه اندوختهاند و کارنامه عملکرد نمایندگان گذشته را پیش روی خود قرار دادهاند؟
من در ماههای اخیر با بسیاری از نمایندگان احزاب و فعالان سیاسی گفتگو و ملاقات داشتهام و دغدغههای آنان را رو در رو شنیدهام. با جناب آقای قوچانی از اعضای محترم شورای مرکزی کارگزاران نیز سه مرتبه گفتگو کردهام. ایشان به خوبی از دیدگاه من در خصوص لزوم تعریف نقش احزاب در انتخابات و خلاءهای قانونی آن آشنا هستند.
ایشان میداند به اندازه توان خویش برای اصلاح نظام انتخاباتی گام برداشتهایم لکن تصمیم نهایی با نمایندگان مجلس بوده است. البته که ما نمیخواهیم گلایهمندی از وضع موجود منجر به رفتارهای رادیکال شود. نمیخواهیم اعتراض به نتیجهی رای مردم منتهی به اردوکشی خیابانی شود.
نمیخواهیم گلایه از بررسی صلاحیتها باعث تحریم انتخابات گردد. نمیخواهیم گروههای سیاسی از ایفای کمترین نقشی در اداره جامعه محروم باشند. اما لازم است اولا سهم هر مولفه در وضع موجود شناسایی شود و بر اساس اهمیت آنها ارزیابی و راهکار ارائه شود. مثلا سنجش میزان تاثیر شرائط اقتصادی در مشارکت مردم.
ثانیا احزاب شب انتخاباتی پایان یابند و جای خود را به احزاب شناسنامه دار با هویت معلوم و با پذیرش مسئولیت معرفی نامزدها بدهند.
ثالثا احزاب در تربیت عناصر حزبی بطور مستمر کوشا باشند.
رابعا نقش آفرینی احزاب در حل مشکلات کشور منوط به پیروزی در رقابتهای انتخاباتی نباشد و در ایام شکست نیز همیار جناح پیروز باشند.
خامسا مسئولیتپذیر باشند و بر رفتارها و تصمیمات منتخبان حزبی خود در طول دوره مسئولیت، نظارت و برخورد موثر داشته باشند.
سادسا از شخص محوری پرهیز کرده و گفتمانِ برنامه محور را الگوی خود قرار دهند چراکه گره زدن هویت یک حزب به نامهای مختلف به اعتبار احزاب لطمه میزند و سرمایههای یک حزب را با عملکرد نادرست وابستگان خود به باد میدهد.
به نظر میرسد که رعایت چنین الزاماتی به نقش فعالتر احزاب در اداره جامعه کمک میکند.
البته در کنار اینها اصلاح قوانین و مقررات مربوط به انتخابات و لحاظ نقش موثر احزاب در انتخابات امری اجتناب ناپذیر است و انتظار مشروعی است از نهاد تقنینی کشور که امیدوار هستیم در دور بعد و مجلس یازدهم انجام این مهم از اولویتهای اصلی نمایندگان جدید باشد.