به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صداوسیما ، در آخرین روزهای سال ۲۰۱۹ میلادی، جنایت امریکا در حمله به نیروهای مقاومت مردمی عراق در نزدیک مرز این کشور با سوریه و واکنش خشمگینانه عراقیها بخصوص در برابر سفارت امریکا در بغداد آغازگر اتفاقاتی بود که نه تنها ایران و عراق و منطقه ، بلکه واکنش دنیا را برانگیخت.
این اتفاقات همزمان با آغازین روزهای سال ۲۰۲۰ میلادی، جهان را وارد دوره جدیدی کرد و موازنه قدرت تازهای را در دنیا رقم زد.
رخدادی که زلزلهای بزرگ در نظام بین المللی ایجاد کرد و نقطه عطفی کم نظیر در تاریخ معاصر ایران و جهان پدید آورد چیزی نبود جز ترور ناجوانمردانه فرمانده افسانهای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و فرمانده نیروی مقاومت مردمی عراق یعنی قهرمانان مبارزه با تروریسم به دست نظامیان امریکایی و با دستور مستقیم رییس جمهوری امریکا!
ترامپ که خود سررشته ای از سیاست ندارد و تندروهای صهیونیست مسیحی و لابیهای اسراییل او را در مشت خود گرفته اند، ناغافل این تصمیم را گرفت و نه خود و نه مشاورانش تصوری درست از پیامدهای این اقدام نداشتند. با این که برنامه ریزی برای این ترور از مدتها پیش انجام شده بود، ترامپ حتی لازم ندیده بود با نزدیکترین متحدانش در این باره مشورت یا به آنها اطلاع رسانی کند.
بلافاصله پس از ترور سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس که برای استقبال از فرمانده ایرانی در فرودگاه بغداد حضور یافته بود، عملیات روانی گسترده کاخ سفید با بهره گیری از رسانهها آغاز شد تا هدف این ترور کم سابقه را مشروع جلوه دهد.
اولین واکنش رهبر انقلاب اسلامی ایران به این جنایت بزرگ در پیام تسلیتی توام با تهدیدی شدید و بی سابقه خلاصه شد. حضرت آیت الله خامنهای که دو روز قبل از آن در پاسخ به تهدیدهای امریکا، جنایت امریکا در حمله به حشدالشعبی عراق را به شدت محکوم کرده و به رژیم امریکا هشدار داده بودند که از نفرت و خشم مردم منطقه ناشی از رفتارهای تحقیرآمیز امریکا برحذر باشند و نمیتوانند این واقعیت مهم را نادیده بگیرند و ناکامیهای خود را به نقش ایران نسبت دهد. رهبر انقلاب اسلامی افزوده بودند:
"جمهوری اسلامی اگر تصمیم بگیرد با کشوری معارضه و مقابله کند، صریح این کار را انجام خواهد داد، اما همه بدانند ما به منافع و مصالح کشور و به عزت ملت ایران بشدت پایبند هستیم و در مقابل هر کس بخواهد آن را تهدید کند میایستیم، بدون ملاحظه وارد میشویم و به او ضربه خود را وارد خواهیم کرد. "
حضرت آیت الله خامنهای در پیامی که چند ساعت پس از به شهادت رسیدن فرمانده نیروی قدس سپاه و همراهانش صادر کردند بر انتقام سخت از رژیم امریکا تاکید کردند: "انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست خود را به خون شهید سلیمانی و دیگر شهدای حادثه آلودند. "
این تهدید بی سابقه بود و زمامداران امریکا فهمیدند که خیلی جدی است. وحشت از تلافی ایران که زمان و مکان و سطح آن را هم نمیتوانستند پیش بینی کنند تمام نیروهای نظامی و سفارتخانهها و مراکز متعلق به امریکا را در سراسر جهان در وضعیت فوق العاده قرار داد و واشنگتن از یک سو به تخلیه شهروندانش از منطقه پرداخت و از سوی دیگر چندهزار نظامی دیگر روانه عراق کرد تا از امریکاییها و مکانهای استقرار آنها در برابر هرگونه حمله ایران و مقاومت مردمی عراق حفاظت کنند.
وزیر امور خارجه امریکا هم به دست و پا افتاد تا حمایت بین المللی را از اقدام تروریستی کاخ سفید و پنتاگون جلب کند. یکی دو کشور عربی منطقه و رژیم صهیونیستی به طور صریح از ترور شهید سلیمانی، ابو مهدی مهندس و همرزمان شان پشتیبانی کردند، برخی هم تلویحی موافقت خود را اعلام کردند، ولی دولتهای اصلی اروپا که متحدان نزدیک امریکا هستند از واشنگتن دلخور بودند. آنان با توجیهات امریکاییها در باره تروریست قلمداد کردن سردار سلیمانی و دیگر شهدا مخالفتی نداشتند و فقط نگران بودند که این اقدام منطقه را بی ثباتتر و تنش را بیشتر میکند.
انگلستان متحد سنتی امریکا که در قرن بیست و یکم به چرخ پنجم کالسکه و دنباله رو واشنگتن تبدیل شده، فرانسه که در سالهای اخیر از سالهای اوج غرور ملی و اروپاگرایی فاصله گرفته و مرعوب امریکا و به تعبیری از خروس به مرغ تغییر جنسیت داده، و آلمان که به رغم قدرت اقتصادی برتر هنوز از نظر سیاسی کوتوله مانده، با همه انتقاداتی که به سیاست خارجی ترامپ داشتند، در پشتیبانی از عملیات تروریستی وی بر ضد مقاومت تردید نکردند.
به جز روسیه، سوریه و با مقداری تاخیر، کره شمالی، هیچ دولت دیگری اقدام تروریستی امریکا را که با نقض حاکمیت و تمامیت ارضی عراق صورت گرفته بود محکوم نکرد. برخی یا همراه امریکا بودند یا مرعوب! و تعدادی دیگر هم محاسبه منافع خود را داشتند. حتی چین به رغم ابراز ناخشنودی از عملیات تروریستی امریکا، به دعوت کردن از طرفین برای خویشتن داری و کاهش تنش بسنده کرد.
در پاکستان، هند، لبنان، یمن و برخی دیگر از کشورهای اسلامی واکنش مردم شدید و گسترده بود و بسیاری از مردم ترور شهید سلیمانی و ابو مهدی مهندس و همراهان آنها را محکوم و تنفر خود را از رژیم امریکا اعلام کردند، ولی در سایر نقاط جهان چندان خبری نبود. تنها چند تظاهرات با حضور کم شمارمردم در امریکا و اروپا در مخالفت با ترامپ و جنگ با ایران برگزار شد.
متاسفانه صدای رسانههای مقاومت شبکههای فرامرزی جمهوری اسلامی ایران بخصوص در غرب شنیده نمیشود و در این مورد هم نتوانستند نقش موثری در جریان سازی و شکل دهی افکار عمومی جهانی ایفا کنند.
رسانههای اجتماعی هم به روی هر گونه پیام هم سو با مقاومت و مخالف امریکا بسته شد اینستاگرام، توییتر و فیس بوک پستهای مدافع و حامی شهیدان مقاومت را پاک و حسابهای منتقد اقدام تروریستی امریکا یا افشاگر واقعیتها را مسدود کردند.
به نظر میرسید که جبهه مقاومت هم مانند شهدای مقاومت، مظلوم و تنها مانده و جامعه بین المللی حاضر نیست یکصدا یا با اکثریت آرا، نقض آشکار و چندجانبه قوانین بین المللی را در ترور سردار شهید سلیمانی و همراهانش را در فرودگاه بغداد محکوم کند.
ناگهان رستاخیزی برپا شد که نه تنها توجه جهانی را به این جنایت معطوف ساخت، که شگفتی جهانیان را در حد اعلا برانگیخت. پیکرهای شهدایی که امریکا و متحدانش آنان را تروریست معرفی میکردند، ابتدا در عراق انبوهی از جمعیت سوگوار و خشمگین را به خیابانها کشید. اما استقبال ایرانیان از شهدا خارق العاده و فراتر از تصور همگان اعم از دوست و دشمن بود. دهها میلیون ایرانی غرق در ماتم و اندوه، در حالی که فریاد انتقام سخت از رژیم تروریست امریکا را سرمی دادند در شهرهای مختلف به خیابانها آمدند و پیکرهای پاک شهدا را در اهواز و مشهد و تهران و قم و کرمان مشایعت کردند. دوربینهای تلویزیونی از ثبت اتفاقات این روزهای تاریخی و نمایش وسعت جمعیت حاضر و اندوه توام با خشم آنها عاجز ماندند. این رستاخیز مردمی در حمایت و ارج گذاری و خونخواهی شهدای مقاومت را نمیشد نادیده انگاشت و رسانههای بین المللی ناگزیر شدند گوشههایی از آن را بازتاب دهند. بخصوص پس از تهدید جدی رژیم امریکا از سوی رهبر انقلاب اسلامی و تکرار کلیدواژه "انتقام سخت" از زبان آحاد مردم و مسولان در ایران، و پیگیری افکار عمومی دنیا در باره فرجام کار، خبرهای ایران در صدر اخبار رسانههای جهان قرار گرفت.
امریکاییها که پس از اعمال تحریمهای شدید اقتصادی و عملیات روانی گسترده و پرحجم روی ملت ایران، از ماهها قبل برای برداشتن گام سوم و عملی توطئه شان یعنی به خیابان کشاندن مردم بر ضد نظام و ایجاد آشوب و حتی جنگ داخلی آماده شده بودند، بعد از ناکامی در آبان ماه مترصد بودند به بهانههای دیگری تظاهرات خشونت آمیز و آشوب به راه اندازند، اما اشتباه راهبردی ترامپ در ترور شهید سلیمانی و سایر شهدای مقاومت همه رشتههای آنها و جبهه ضدانقلاب را پنبه کرد. این حادثه مردم ایران را به گونهای کم سابقه متحد ساخت و آنها را که امریکاییها با ضعف شناخت و درکشان از ایران میخواستند علیه نظام به خیابانها بیاورند با فریادهای مرگ بر امریکا و در مقیاسی بسیار گسترده و غیرقابل وصف به صحنه آورد؛ و به این ترتیب ملت ایران، یکپارچه، قدرتی از خود به نمایش گذارد که صاحبنظران آن را نخستین انتقام ایرانیها از امریکا و متحدانش قلمداد کردند. سرمایه اجتماعی عظیمی برای ایران اسلامی و مقاومت خلق شد که در تصور دوست و دشمن نمیگنجید؛ و وحشت از خشم یکپارچه و انتقام سخت ملت ایران در میان تروریستها و حامیان آنها دوچندان شد. اقدام انقلابی مجلس شورای اسلامی در تروریست قلمداد کردن نظامیان امریکا و دست اندرکاران ترور سردار سلیمانی و یارانش هم مکمل تهدیدهای ملت ایران بود. تهدیدهای رهبر پرنفوذ مقاومت لبنان سید حسن نصرالله علیه رژیمهای تروریست امریکا و اسراییل، که همزمان با آغاز تشییع شهدا صورت گرفت، پیشتر آنان را با خطر هدف قرار گرفتن از چند محور در سرتاسر جبهه مقاومت مواجه ساخته بود.
ترامپ رییس جمهوری امریکا که تازه فهمیده بود مشاورانش او را در چه باتلاقی گرفتار ساخته اند برای باز داشتن ایران اسلامی از حمله تلافی جویانه شروع به تهدید کرد و حتی گفت: در صورت حمله ایران، ۵۲ هدف از جمله مکانهای تاریخی و فرهنگی که نماد هویت و تمدن کهن ایران محسوب میشوند هدف ارتش امریکا قرار خواهند گرفت. عدد ۵۲ هم معنا دار و با هدف تحریک احساسات مردم امریکا با یادآوری گروگانگیری جاسوسان و نظامیان این کشور در سفارت امریکا در تهران انتخاب شده بود تا اقدام نظامی احتمالی را به نوعی انتقام از ملت ایران هم وانمود سازد. هر چند با موج انتقادهای بین المللی در خصوص حمله به اهداف فرهنگی که خلاف قوانین بین المللی و جنایت جنگی به شمار میاید تا حدودی این تهدیدش را تعدیل کرد، ولی همچنان در هر فرصت خود و وزیران خارجه و دفاع دولتش با یادآوری این که امریکا بزرگترین و مجهزترین ارتش دنیا را در اختیار دارد تهدید بر ضد ایران را تکرار میکردند.
در اوج این تهدیدها ناگهان خبر حملات تلافی جویانه ایران به دو پایگاه مهم ارتش امریکا جهانیان را بار دیگر شگفت زده ساخت. کمتر کسی در دنیا فکر میکرد ایران تهدید خود را عملی سازد. امریکا ابرقدرت نظامی با بودجه نظامی چند ده برابر ایران که بعد از جنگ جهانی دوم هیچگاه از سوی هیچ کشوری آماج حمله نظامی قرار نگرفته بود. ارتشی که مدعی حضور در منطقه برای محافظت از رژیم صهیونیستی و آل سعود و چند شیخ نشین کوچک در برابر تهدیدهای ایران بود و میلیاردها دلار از کیسه ملتهای عرب از شیوخ آنها دوشیده بود تا امنیت آنها را تامین کند. حال خود در برابر حملات موشکی ایران عاجز از مقابله بود و نه تنها جان نظامیانش بلکه امکان تداوم حضورش در منطقه و بالاتر از همه حیثیت و اعتبار نظامی اش هدف قرار گرفته بود.
رهبر انقلاب اسلامی در اولین اشاره به این اقدام شجاعانه، آن را یک سیلی به دولت تروریست امریکا خواندند و انتقام واقعی را پایان دادن به حضور فسادانگیز امریکا در منطقه دانستند. اما برخلاف انتظار عمومی و تهدیدهای پی در پی مقامات امریکا قبل از حمله ایران، نه تنها هیچ واکنش نظامی به موشک باران پایگاههای نظامی شان از سوی سپاه پاسداران انجام نگرفت، که، رییس جمهوری امریکا از ظاهر شدن در برابر دوربین خبرنگاران هم طفره رفت و وعده داد صبح روز بعد به وقت امریکا در این مورد سخنرانی کند. نزدیک به ۲۰ ساعت طول کشید تا وی به میان خبرنگاران بیاید و با لحنی لرزان و هیبتی که یکی از تحلیل گران امریکایی آن را نیمه جان توصیف کرد، بگوید که حاضر است صلح را در آغوش بکشد و حتی در مبارزه با داعش دست همکاری به سوی ایران دراز کند. او مدعی شد موشک باران پایگاههای امریکا در عراق هیچ تلفاتی نداشته و خوشبختانه ایران هم اعلام کرده قصد ندارد حملات بیشتری را انجام دهد، بنابراین اقدام تلافی جویانه از طرف امریکا ضرورت ندارد! البته باز هم ایران را بزرگترین حامی تروریست دانست و گفت: تحریمهای شدیدتری بر ضد ایران وضع خواهد کرد.
این اظهارات متناقض با سر و وضع آشفته رییس جمهور امریکا حاکی از دست پاچگی و ضعف اعتماد به نفس وی بود که از دید کمتر کسی پنهان ماند. ولی رسانههای جریان سلطه که پس از انتقام موشکی ایران در مورد نحوه پوشش خبری توجیه و هماهنگ شده بودند به ترامپ و داستانش خرده نگرفتند و سعی کردند توجه افکار عمومی را به سوی اختلاف کنگره با ترامپ در مورد اقدام خودسرانه برای ارتکاب ترور شهید سلیمانی و یارانش معطوف سازند.
اما آنچه تصور نمیکردند در صحنه واقعیت اتفاق افتاده بود. ابهت پوشالی ارتش تروریست امریکا فروریخته بود. اعتبار و اقتدار ارتش امریکا در چشم مردم دنیا پس از دریافت سیلی موشکی از ایران با آنچه پیش از آن بود فرسنگها فاصله داشت. با آنچه در فیلمهای هالیوودی به افکار عمومی القا میشود و با آنچه که در روزهای قبل از آن از زبان مقامات ارشد امریکا شنیده میشد. این سیلی موشکی ایران اگر چه محدود بود، ولی امریکا را به عنوان ابرقدرت نظامی تحقیر کرد و نشان داد حتی ابرقدرت اول نظامی دنیا وقتی نتواند از انبوه تسلیحات خود در برابر یک ملت مصمم و مومن بهره گیرد، فاقد اقتدار است.
فردای هشتم ژانویه ۲۰۲۰ دنیا تغییر کرده بود نه فقط برای ایران و امریکا که برای همه دنیا. جهان وارد دورهای جدید شد که در آن این باور در ملتها پدید آمده بود که میتوان به ابرقدرتی، چون امریکا نه گفت: حتی در میدان نبرد نظامی در برابرش ایستاد و حتی او را تحقیر کرد. با نیروی همبستگی و ایمان و اتکا به خود.
ترامپ از برجام خارج شد تا ایران را وادار کند از توان موشکی و نفوذ منطقهای خود چشم پوشی کند و منطقه را به امریکا واگذار کند. تحریمهای گسترده و بی سابقهای را بر ایران تحمیل کرد تا جمهوری اسلامی را به زانو در آورد. آشکارا از تصمیم خود برای براندازی نظام حاکم بر ایران سخن راند و در هر فرصتی هم تهدیدهای نظامی و اقتصادی خود را به رخ ملت ایران کشید تا به زعم خود شورشی از درون ایران را رقم بزند.
دولتهای عهدشکن و زیاده خواه اروپایی هم که در ماهیت تفاوتی با امریکا ندارند به رغم پارهای لفاظیها، در عمل بر ضد ایران با ترامپ همراهی و همکاری کردند.
اما از ۸ ژانویه ۲۰۲۰ شرایط به کلی تغییر کرد. ایران اسلامی نشان داد که متحد است و قابل تهدید نیست. جالب آن که رژیم صهیونیستی و رژیم آل سعود که در سالهای اخیر تلاش فوق العادهای داشته اند تا اولا ایران را به شدت تحریم کنند و در وهله بعد کاخ سفید را وادارکنند به ایران حمله کند، حتی قبل از تحقق سیلی سخت نظامی ایران به امریکا چنان وحشت کرده بودند که میکوشیدند خود را از تیررس ایران کنار بکشند و حتی در صورت حمله ایران، امریکا را از پاسخ به این حمله منصرف سازند. پیداست که پس از حمله موفق ایران به پایگاههای تا دندان مسلح و در حال آماده باش امریکا سران این دو رژیم دچار چه وحشتی شده بودند واگر چه کمی دیر، ولی در نهایت به حماقت خود که فکر میکردند میتوانند زیر پروبال این عقاب پیر از خشم ایران برحذر باشند پی بردند.
بدون تردید از این پس سعودیها و صهیونیستها هم حساب دیگری را برای ایران اسلامی و جبهه مقاومت باز میکنند و هم داشتهها و اعتماد خود را از حساب امریکا بیرون میکشند.
سعودیها دریافتند نه تنها صدها دلار تسلیحات نظامی امریکایی برای آنها در برابر ایران امنیت نمیآورد بلکه خود ارتش امریکا هم نمیتواند چنین نقشی را ایفا کند. از نتایج این تغییر نگرش میتواند این باشد که در روزها و هفتههای آینده سعودیها برای تنش زدایی با ایران اسلامی پیشقدم شوند و چه بسا در آینده نه چندان دور از تبلیغات مسموم خود برضد ایران و حمایت شان از تروریستها و فتنه گران ضدانقلاب هم دست بکشند. در سایر شیخ نشینهای تحت نفوذ سعودی که این رویکرد از هم اکنون محسوس است.
رژیم صهیونیستی هم که گاه و بیگاه از حمله به تاسیسات هستهای ایران یا تجاوز به لبنان سخن میراند با مشاهده یکپارچگی جبهه مقاومت از یک سو و انسجام ملی و اقتدار نظامی ایران از سوی دیگر، به شکست ناپذیری مقاومت و توانمندی فرامنطقهای ایران پی برده و میکوشد خود را در معرض خشم ایران و مقاومت قرار ندهد.
از این پس مواضع ایران اسلامی نه تنها در منطقه، که در جهان، صلابت و اعتبار بیش از پیش دارد و بر همه ثابت شد که بدون اذن ایران در منطقه کاری از پیش نمیرود حتی اگر ائتلافی از کشورهای غربی بر آن همدست باشند.
با عقب نشینی رسواکننده امریکا در برابر اقتدار ملی همه جانبه ایرانیان، از این پس حتی حرف زدن از محدود کردن توان موشکی ایران بی مورد است بخصوص که این توانایی هم مانند توانمندی هستهای بومی است و نمیتوان آن را تحریم کرد. همچنین درخواست مذاکره بر سر چند و چون حضور ایران در منطقه و کاستن از نفوذ ایران در کشورهای منطقه بایگانی شده است و رییس جمهور امریکا نه تنها در نطق مذکور برای همکاری در مبارزه با داعش دست خود را به سوی ایران دراز کرد، که، مطمئن از پاسخ منفی ایران میداند به جای ایران این ارتش امریکا است که باید بزودی جل و پلاسش را جمع کند و از منطقه خارج شود و این مهم از سوریه آغاز شده و در پی مصوبه اخیر مجلس عراق که از دستاوردهای خون پاک شهدای مقاومت بود طی هفتههای آینده نظامیان امریکا باید عراق را هم ترک کنند.
نظام تحریمهای ظالمانه امریکا برضد ایران هم رو به فروپاشی گذارده است. امریکاییها با مشاهده وحدت ملی و پشتیبانی یکپارچه ملت ایران از سه موضوع مورد مناقشه یعنی فناوری هستهای و توان موشکی و حمایت از مقاومت، دریافته اند که هیچ موفقیتی از اعمال تحریمها کسب نکرده اند بلکه اثر عکس داشته و ایرانیها را مصممتر و متحدتر ساخته و نفرت از امریکا را در بین ملت ما، به بالاترین سطح پس از پیروزی انقلاب اسلامی رسانده است.
سه قدرت اروپایی هم که تاکنون مرعوب و دنباله رو امریکا بوده اند با این که در ایده محدود ساختن توانمندیها و نفوذ ایران هم نظر هستند فهمیده اند که محلی از اعراب ندارند و در عین حال نمیتوانند از روابط با کشوری که مرکز ثقل منطقه شده و با ابرقدرتی جهانی هماوردی میکند چشم پوشی کنند.
سعودیها و صهیونیستها هم که از بانیان تحریمهای امریکا بوده اند، اکنون ضمن پی بردن به اشتباه قبلی خود در مورد تکیه به امریکا در برابر ایران، از این نگران اند که فشار تحریمها موجب شود ایران به اقدامات تلافی جویانه برضد آنان روی آورد و ضربههایی کاری به انان وارد کند.
به این ترتیب میتوان این بخش از برکات خونهای پاک شهدای مقاومت و در راس آنان شهید سپهبد قاسم سلیمانی و شهید ابو مهدی مهندس را در این جمله خلاصه کرد که: دوران تهدید و تحریم ایران اسلامی به سررسیده و قدرتهای غربی بخصوص امریکا چارهای ندارند جز آن که در برابر عظمت و قدرت ملت ایران سر تعظیم فرود بیاورند و جایگاه شایسته اش را در منطقه و جهان به رسمیت بشناسند.
از دیگر آثار مورد انتظار آن است که در صحنه تحولات یمن هم با عقب نشینی سعودیها بزودی گشایش ایجاد شود. حتی تغییر رفتار صهیونیستها در قبال قلسطینیها هم دور از انتظار نیست. این دو رژیم به خوبی دریافته اند که چقدر اسیب پذیرند و نباید به سنگ پراکنی به مقاومت به پشتوانه امریکا و تسلیحات امریکایی شان ادامه دهند. فرار شاهزادگان سعودی به اروپا و صهیونیستهای اروپایی- امریکایی به کشورهای خود طی چند روز پس از تهدید ایران علیه امریکا و همدستان تروریستش، به خوبی حاکی از شرایط متزلزل و فقدان عمق استراتژیک این دو رژیم است. این همه، و بسیار دستاوردهای دیگر که به تدریج آشکار میشود همه حاصل بصیرت و پایمردی ملت ایران و دیگر ملتهای جبهه مقاومت و انسجام و وحدتی است که هم درون آنها وهم فیمابین شان، پس از تعرض دشمنان به نمادهای مقاومت، پدید آمد. خون پاک شهدای مقاومت شهید قاسم سلیمانی شهید ابو مهدی مهندس وهمرزمانشان همه فتنههای جاری درکشورهای محور مقاومت را شست و نابود کرد. به برکت جانفشانی این شهدای بزرگ و شهدای هستهای و موشکی به ویژه سردار حسن تهرانی مقدم است که این ظرفیتها و توانمندیها و در یک کلمه اقتدار را برای ملت ایران و محور مقاومت پدید آمد. روحشان شاد و یاد شان گرامی باد.