امشب زمین و زمان با درخشش طلوع ستارهای نورانی، صدیقه صغری و عالمه غیرمعلمه، به چشم روشنی امیرمومنان میروند.
"زینت پدر" که با آمدنش تبسم بر لبان حیدر نشست چرا که خداوند به او و فاطمه اش خورشیدی دیگر بخشیده است امشب دخترِ صبرِ مرتضی پا به هستی می گذارد او که هم برای پدرش مادری می کند و هم برای برادرانش...
این نوزادِ نورانی کیست که گهواره اش عجیب، بوی عطر سیب می دهد و نگاهِ خیسش لبریز از حال و هوای کربلاست؟
آری، امشب، شبِ میلادِ گریه است او که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام تولدش اشک ریزان گونه اش را بوسه باران کرد و خطاب به ام ابیها فرمود: پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت.
او مادر اشک ها و مصیبت ها می شود و راهنمای شیر دل کاروان اسیران در کوفه و شام .
دخترِ شیر دلِ حیدر با خروش زهرایی و خطبه های آتشین شوکت دروغین حکومت یزید را فرو می ریزد !
پرستارِ زخم های عاشورایی می شود و با کوله باری از رنجِ شهادت عزیزان، مسوولیت عظیم پیام رسانی عاشورا را به مقصد می رساند؛ آری زینب از ایوبِ پیامبر، صبر، از جد بزرگوارش رحمت ؛ از مادرش حجب و حیا و از پدرش شجاعت و بلاغت را به ارث می برد.
پنجم جمادی الاول زاد روزِ بانویِ خوش کلام نینواست؛ نام آورترین حامیِ ولایت که پروانه ای خواهد شد گرد شمع ولایت تا از امامش تمام قد پاسداری کند.
نگارنده:مرضیه قاسمی