لحظه لحظه عاشقی بود و دلهای 80 زائر اولی در تب و تاب دیدن حرم.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز خراسان جنوبی، سحر بود در حالی که در سفر بودم پیامکی از یکی از دوستانم به من رسید ، قرار است گروهی از شهرستان درمیان در آستانه میلاد بزرگ پرستار کربلا، عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری(س) و ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) عازم مشهد مقدس شوند، زیارت اولی هستند، هر جوری بود تا ساعت 7 و نیم صبح خود را به بیرجند رساندم تا از آنجا راهی درمیان شوم ،110 کیلومتری فاصله دارد و کسی که همراهم است مرا با عجله به مقصد می رساند مسیر در ابتدا هموار اما هر چه به مقصد نزدیک می شویم، جاده پر از پیچ و کوهستانی است بالاخره ساعت 9 صبح به روستا رسیدیم قرار است دو اتوبوس به روستا بیایند و مسافرانی را از اینجا به سرزمینی که می گویند قطعه ای از بهشت است ببرند.
گویا همه از ساعتی قبل در انتظار رسیدن اتوبوس هستند اولین بار برای دیدن یار لحظه شماری می کنند قرار است عازم حرم مولایشان علی بن موسی الرضا (ع) شوند.
دل در دل نیست ، اینجا اشک ها بی اختیار جاری می شود اشک هایی از جنس شوق ، دختر جوانی با چشم های اشک بار زیر لب زمزمه می کند و می گوید خدا خیرشان بدهد تا به حال به مشهد نرفته بودم و در آرزوی دیدن حرم مولایم بودم.
از آن سوی دیگر و از دور فردی آرام آرام در حال حرکت کردن است چشم هایم توان دیدن آن را ندارد، هزار متری دورتر از من که ابتدای جاده با سایر افراد هستم فاصله دارد، قدم زنان به سمت او می روم تا او را همراهی کنم و با اوهم صحبت شوم در نیمه کوچه به او رسیدم، پیرزنی است با کمر خمیده و عصا به دست، سبدی دارد از عناب، خشکه زردآلو و بادام البته بسته ای هم از زرشک و گندم گرچه کم، تنها داشته اش را نذر حرم ثامن الحجج(ع) کرده بود. به او سلام کردم و سبد را از او گرفتم می گوید خدا خیرت بدهد .
به همراه او به سمت جاده حرکت کردیم تا به گفته خودش به دوستانش بپیوندیم. هنوز اتوبوس نیامده و نیم ساعتی از ساعت مقرر گذشته، پس من هم از فرصت استفاده کردم و با او ادامه دادم.
دلم برای دیدن حرمش پر می کشد
اسمش را پرسیدم که گفت: همه می گویند بی بی فاطمه شما هم همین را بگو.
درباره سن اش با خنده به من می گوید: اصل دله که جوان است نمی دانم شاید 78 یا هم 79 سال، آخر سوادی ندارم که بدانم ولی در همین حدود است. اشکها در چشمانش حلقه زده اما اینها اشک غم نیست بلکه اشک شوق است خودش را به درختی که در کنار جاده است تکیه داد و روی زمین درحالی که پر از خاک بود نشست و گفت: برای اولین بار است که می خواهم به مشهد بروم و دلم برای دیدن حرمش پر می کشد.
از حس و حال او پرسیدم ، گفت: با آمدن خدام رضوی در دهه کرامت امسال به این منطقه، آرزو کردم هرچه زودتر امام رضا(ع) من را بطلبد، حالا طلبیده و دارم به زیارتش می روم.
تا بی بی فاطمه از خدام رضوی گفت یاد گزارش های تصویری افتادم که در دهه کرامت هر روز خبرنگاران شهرستانهای خراسان جنوبی ارسال می کردند و من هم وظیفه آماده سازی آنها را برعهده داشتم، چقدر استقبال از این کاروان باشکوه بود و هر کسی از ضامن آهو خواسته ای داشت.
سالها چشم انتظار بودم
او ادامه داد : خدابیامرزد مادر و پدرم را، آنها هم سالها چشم انتظار رفتن به حرم امام رضا (ع) بودند اما وسیله ای برای رفتن در این منطقه به مشهد نبود و باید به بیرجند می رفتند و از آنجا به مشهد سفر می کردند، آن هم اگر توان مالی خوبی داشتند.
بی بی فاطمه افزود: خدا را شکر هم اکنون امکانات فراهم است و به کمک خیران همه می توانند به حرم اهل بیت علیهم السلام بروند. ساعت 11 صبح شد رانندگان اتوبوس ها با مسئول اعزام زائران تماس می گیرند و می گویند: 10 دقیقه دیگر به روستا می رسند.
آرام آرام بلند می شوند و قدم برمی دارند دلم نمی خواهد خلوت آنها را با خدایشان و ضامن آهو به هم بزنم اما چاره ای ندارم.
برای دومین بار عازم مشهد مقدس می شوم
به آن سوی جاده می روم آنجا که قرار است آقایان با اتوبوسی جداگانه به مشهد مقدس اعزام شوند، مردی حدود 50 ساله را می بینم او هم حس و حال عجیبی دارد و می گوید: دومین بار است که به حرم امام رضا(ع) مشرف می شوم و می روم تا برای شفای فرزند 15 ساله ام که در بستر بیماری است دعا کنم.
در کنارش هم پیرمردی 70 ساله، تسبیح به دست در حال ذکر گفتن است.
آقای حیدری هم که دومین بار است به پابوس آقا می رود اشکهایش را پاک می کند و می گوید: یک بار در دوران جوانی ام به حرم امام رضا (ع) رفتم تا گنبد طلا را دیدم توان قدم برداشتن نداشتم، در روبروی صحن آزادی نشستم و از آنجا به اربابم سلام دادم.
تا آقای حیدری از احساسش گفت، خاطره اولین حضورم در حرم امام رضا برایم یادآوری شد.
به علت بیماری توانایی رفتن به مسافرت های طولانی را نداشتم و در 14 سالگی برای اولین بار به مشهد مقدس رفتم، نزدیک اذان مغرب بود که وارد شهر شدیم.
خواب بودم، مادرم مرا بیدار کرد و گفت: دخترم سلام بده، منم که بهت زده بودم به انگشت مادرم نگاه می کردم که نشان می داد چراغ های نورانی را ، آری آنجا همان حرم شمس الشموس بود بهشتی که سالها آرزوی دیدنش را داشتم.
ساعت 22 به حرم رسیدیم مادرم گفت: اینجا باب الجواد است، دلم لرزید و شوق زیارت اشک بر گونه هایم نشانده بود، آهسته قدم برمی داشتم و اذن ورود به حریم پاک و ملکوتی را خواندم ، اینجا بارگاه خورشید طوس و قلب همیشه تپنده دلدادگی و تعلق خاطر مردم ایران زمین به اهل بیت علیهم السلام است .
هدیه خیران برای رسیدن زائر اولی ها به کوی دوست
همانند این 80 نفر از آغاز سال از خراسان جنوبی با کمک خیران هزار و 859 نفر عازم مشهد مقدس شدند .
عرب معاون فرهنگی کمیته امداد امام خمینی (ره) خراسان جنوبی با بیان اینکه این افراد با کمک 300 میلیون تومانی خیران به مشهد اعزام شدند گفت: این نهاد در برنامه دارد تا سالانه 3 هزار نفر را راهی مشهد مقدس کند.
اعزام 13 هزار زائر اولی در طرح مهر درخشان
در آن سوی دیگر آستان قدس رضوی هم از سال گذشته تاکنون 13 هزار نفر را در طرح مهر درخشان به پابوس خورشید هشتم برده است.
معاون محرومیت زدایی دفتر نمایندگی آستان قدس رضوی در خراسان جنوبی گفت: از این تعداد 600 زائر اولی از آغاز سال اعزام شدند و تا پایان سال هم 600 زائر اولی دیگر به بارگاه ملکوتی امام رئوف (ع) اعزام می شوند.
یوسفی پور افزود: آستان قدس در برنامه دارد تا زوج های جوانی که توانایی رفتن به مشهد مقدس را ندارند تا پایان سال راهی مرقد امام رضا (ع) کند.
و چه زیباست کسانی قدم در راه بخشندگی گذاشتند و هرچه دارند می بخشند تا افرادی را راهی حرم اهل بیت علیهم السلام کنند که سالهاست همانند این افراد چشم انتظار دیدن حرم یار هستند.
تهیه کننده : زهرا فلاحی نسب