پای چشم و هم چشمی، این بار به سمت آرایشگاههای زنانه کشیده است تا جایی که برخی از خانوادهها تصور میکنند اگر دخترشان در شب عروسی مقادیر نجومی بابت هزینههای آرایشگاه پرداخت نکند، خوشبختی اش به خطر میافتد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز قزوین، سالن پر از مهمان بود و همه منتظر آمدن عروس و داماد بودند. دور میز با چند نفر از فامیل نشسته بودیم خواهرم که از طرف همسرش با داماد نسبت نزدیکی داشت گفت: خدا کنه عروس به اندازه پولی که به آرایشگاه داده خوب شده باشه! پرسیدم: مگه چقدر داده؟ گفت: فقط برای آرایش امشب ۶ میلیون تومن! گفته باید حتما فلان آرایشگاه برم وگرنه عروسی بی عروسی. از تعجب دهانم باز مانده بود. بقیه هم وارد بحث شدند و هر کدام حرفی داشتند. یکی از بستگان که خانم مسنی بود سرِ درد و دلش باز شد و گفت: زندگی همه شده چشم و همچشمی؛ آرایشگاه هم که از پول بدش نمیاد؛ پول دکور آنچنانی شون رو هم از مشتری میگیرند. قدیمها خبری از این چیزها نبود، کجا دخترها هفت قلم آرایش میکردند؟ عروس آمد؛ به نظر اکثر مهمانها، اصلاً زیبا نشده بود ... موج سواری آرایشگرها روی قیمتهای نجومی! برای دانستن آخرین نرخ آرایش و پیرایش زنان، با خانم مرادیان، رئیس اتحادیه این صنف تماس گرفتم. مهربانی خاصی در کلام داشت، اما شاکی از قیمتهای عجیب و غریب بعضی از سالنها که توی قزوین حسابی اسم درکردهاند و به حرف اتحادیه هم گوش نمیدهند! «البته قیمتهای دولتی هم خندهدار هستند، ولی تا تقاضا هست، عرضه این شکلی هم هست خانم خبرنگار!»
با لحن طلبکارانه ادامه میدهد: «از سال ۹۵ سازمان صمت نرخ نامه نداده، قیمت ارز نوسان داشته و هزینهها چند برابر شده. ما در سال به ۱۵۰ شکایت رسیدگی میکنیم که در مقایسه با تعداد مشتریها و خدمات ارائه شده ناچیزه، اما حتماً مشتریها راضی هستند که حرفی نمیزنند.» از تعداد سالنهای آرایشی میپرسم و او میگوید: «۶۷۰ سالن مجوزدار داریم و تا دلتان بخواهد سالن بدون مجوز! در این بین، قدرت بند پ و البته بعضی از مسئولان بالادستی که از ما میخواهند از تخلف آرایشگاهها چشمپوشی کنیم، زیاد است!. جولان لوازم آرایشی قاچاق در آرایشگاههای زنانه از حافظه تلفنم استفاده کردم و این بار با خانم نیکمرد، بازرس سازمان صمت تماس گرفتم. آخرین بار دو سال پیش در یک بازرسی بهداشتی دیده بودمش؛ همراه نمایندگان دانشگاه علوم پزشکی و تعزیرات، سراغ چند سالن آرایش معروف رفتیم و کلی مواد آرایشی و رنگ موی تاریخ مصرف گذشته پیدا کردند!
درباره نرخ نامه آرایشگاههای زنانه میپرسم و او میگوید: «اتحادیه باید نرخ نامه بدهد و سپس در کمیسیون از آن دفاع کند و در نهایت، اعمال شود، اما تا به حال کاری نکرده اند!» میپرسم باز هم در بازرسی از آرایشگاهها مواد تاریخ مصرف گذشته پیدا کردید؟ خنده تلخی میکند و میگوید: «چندین بار! سالن برند و غیر برند هم ندارد.» سکوت میکنم و او ادامه میدهد: «بیشترشان از محصولات قاچاق استفاده میکنند گاهی وقتها نتایج آزمایشها نشان میدهد بعضی از محصولاتی که مصرف میکنند حتی قابلیت مصرف انسانی ندارند! طبق قانون باید تمام مواد مصرفی، مجوز غذا و دارو داشته باشند تا اگر مشکلاتی پیش آمد بتوانیم پیگیری کنیم، اما کو! فقط پول میگیرند.» پول بیشتری بدهید تا زیباتر شوید شال و کلاه کرده و به چند آرایشگاه نسبتاً معروف سر میزنم تا به بهانه آوردن عروس و همراهان، قیمتها را بپرسم. سالنهای معروف فضای بزرگتر و کارکنان شیکتری داشتند، اما با قیمتهای بالا. هزینه آرایش عروس برای یک شب از ۴ میلیون تومان شروع میشد و خدمات جانبی مثل پذیرایی از عروس و تجدید آرایش، آن را تا دو برابر هم بالا میبرد. شروع رنگ و هایلایت، یک میلیون تومان بود و بسته به حجم و اندازه، تصاعدی بالا میرفت.
قیمت پایه شنیون و آرایش، ۵۰۰ هزار تومان و اگر کار بهتری میخواستی، باید بیشتر خرج میکردی. کوتاه کردن و براشینگ مو ۱۵۰ هزار تومان هزینه برمیداشت. قیمتها در سالنهای نه چندان معروف، کمی پایین تربود. هر سالن دست کم روزانه به ۱۰ مشتری نوبت میدهد و بخشی از درآمدش هم به خدمات ترمیمی مثل رنگساژ مو و ترمیم ناخن و مژه برمی گردد. خدماتی که قیمتش حدود ۲۰۰ هزار تومان است و مشتریانش هر روز بیشتر میشوند و با یک حساب سرانگشتی معلوم میشود شغل پردرآمدی است. شهر دست آرایشگرهاست! مشغول مرتب کردن دست نوشتههایم بودم که همکارم از راه رسید؛ کنارم نشست و بدون مقدمه گفت: پوستم خوب شده؟ گفتم آره! انگار روشنتر شده. چکار کردی؟ چمشهایش برقی زد و ادامه داد: فلان آرایشگاه کار پاکسازی پوستش حرف نداره اگر خواستی تلفنش رو بدم یه سر برو زودتر از لک و چین و چروک صورتت پیشگیری کن. کراتینهتراپی هم داره. تبلیغاتش سر چهارراه نزدیک اداره هم هست!
شهر انگار دست آرایشگرهاست. سر هر چهار راه و میدان بزرگی، تبلیغات یکی از سالنهای زیبایی به چشم میخورد که خودشان را در بزرگترین اندازه بیلبوردها معرفی میکنند و قصد پایین آمدن هم ندارند. موضوع را از سازمان زیباسازی شهرداری جویا میشوم. تلفن آقای (عین) را در اختیارم میگذارند و بعد از شنیدن صدای دو بوق، جواب میدهد. مدعی است تمام بیلبوردهای شهر را در اختیار دارد و بلافاصله میگوید: «اگر آرایشگر هستید برای تبلیغ همین الان ۲ میلیون تومان به شما تخفیف میدهم، تخفیف بیشتر پای میز قرارداد. قیمتها از ۱۵ میلیون تومان به بالاست. میدان نصر از همه گرانتر و خیابان طالقانی از همه ارزانتر است. دور میدان نصر ۷۵ متر جا داریم که قابلیت اکران هم دارد؛ همان جا، یک ماه است تبلیغ ۲ سالن جدید را گذاشتیم!» میل به آرایش، از نوجوانی تا سالمندی میل به زیبایی و استفاده از لوازم آرایش در ایران توجه رسانههای خارجی و پژوهشهای جهانی را هم به خود جلب کرده است. یک مؤسسه تحقیقاتی در فرانسه به نام TMBA نتایج تحقیقاتش را در خبرگزاری فرانس پرس منتشر کرده که نشان میدهد: ۷۰ درصد جمعیت زنان ایران در سنین ۱۵ تا ۶۵ سال که معمولاً در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، عمدتاً از مصرفکنندگان لوازم آرایش هستند و به طور متوسط حدود ۸ یورو برای خرید لوازم آرایش هزینه میکنند. (البته حتما یورو در زمان این تحقیق اینقدر بالا نرفته بود!) هر روز ترفندهای جدیدی برای کشاندن خانمها به آرایشگاهها به کار گرفته میشود. این را دوست روانشناسم خانم رضایی که مدیریت یک کلینیک تخصصی روانشناسی را برعهده دارد میگوید و اضافه میکند: «با انواع خدمات جوانسازی، رنگ مو، کاشت مژه و ناخن سعی میکنند خانمها را راضیتر از قبل به خانه برگردانند. اگر دقت کنید اکثر مشتریهای سالنهای زیبایی زنان و دختران طبقه متوسط، دانشجو، کارمند و خانهدار هستند که علاقه دارند خودشان را به شکل یک فرد مدرن در بیاورند و در این راه وقت و هزینه زیادی صرف میکنند، اما به نظرم ما باید روی اعتماد به نفس زنان مان، خیلی کار کنیم! سری به سالنی که عروس چند شب پیش انتخاب کرده بود میزنم. تمام صندلیهایش پر است و خانمها با سنین مختلف، منتظر نشستهاند. منشی با آب و تاب برایم توضیح میدهد که «تمام موادمان خارجی هستند. بعد چشمکی میزند و با شیطنت میگوید: ما برای اینکه حوصلهتون سر نره برنامههای مختلفی داریم، شما میتونین از شوی لباس و لوازم آرایش ما دیدن و خرید کنید. اگر دوست داشتید ماساژ بگیرید یا با فال قهوه ازآینده تون خبردار بشید.» میپرسم حالا این مواد خارجی که گفتید مجوز سازمان غذا و دارو هم داره؟ «من من کنان از جواب طفره میرود.» کسی جلودار سالنهای زیبایی نیست ماجرای آرایشگاههای زنانه پیچیدهتر از این حرفهاست؛ معلوم نیست آرایشگاه اند یا درمانگاه! این را خانم حاجی رفیعی، مسئول روابط عمومی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی با صدایی سرماخورده، از آن سوی خط تلفن میگوید.
انگار دل پری دارد و میگوید: «تاتو نیاز به مجوز دارد و وقتی که برای بازدید میرویم، سریع بساطشان را قایم میکنند. پیرسینک و سولار، قدغن است اجازه میکرونیدلینگ و مزوتراپی ندارند، اما آرایشگاهها زیر بار نمیروند. کاشت ناخن با مواد اکریلیک باعث بروز اگزما و ضایعات قارچی شده و وقتی سوهان و قیچی مشترک برای مشتریان استفاده میکنند با کوچکترین خراش یا بریدگی، انواع ویروس مثل هپاتیت منتقل میشود. بوتاکس، تزریق سم بوتولیسم است که عضلات صورت را شش ماه فلج میکند و عوارضش دوبینی و افتادگی پلک است. پروندههای زیادی درباره شکایت از انجام این کارها در آرایشگاهها داریم، اما کسی جلودار این سالنهای زیبایی نیست!» او میگوید: «ما با دو بازرس و یک قاضی خانم، نظارت مستمر انجام میدهیم، اما اجازه ورود به سالنهای بدون تابلو را نداریم. بسیاری از این خدمات به صورت زیرزمینی انجام میشود که این واحدها علاوه بر مشکل بهداشتی، مشکل امنیتی هم دارند!» سرهنگ خامدی معاونت اجتماعی نیروی انتظامی حاضر نمیشود آمار این تخلفات را در اختیارم قرار بدهد، فقط سربسته میگوید: «سالنهای متخلف را پلمپ میکنیم و این تخلفات معمولا شامل داشتن پرسنل مختلط، سرو مشروبات الکلی و انجام کارهای پزشکی هستند.» کار مشتری که زیر دست میکاپ آرتیست سالن نشسته، تمام میشود، چند نفری دورش جمع شده اند و برای تبلیغ کار در شبکههای اجتماعی عکس میگیرند و بهبه و چهچه میکنند. به خاطر تزریق بوتاکس، لبخندش مصنوعی است. ابروهایش تتو شده اند و مژههای مصنوعیاش، بدجورتوی ذوق میزنند. موهایش اکستنشن شده (موی مصنوعی که به موی طبیعی متصل شده) و ناخنهایش هم مصنوعی ست. یاد چهره عروس آن شب میافتم و هزاران زنی که زیبایی اصیل زنان سرزمین مان را به سوی ناکجا آباد میبرند... نویسنده: منیره اسماعیلی